در سالی که گذشت آن قدر مشکلات اقتصادی برای مردم گران تمام شد که بازارهای کساد نوروزی، زنگ خطر کاهش قدرت خرید را به صدا درآوردند. به عبارت بهتر سال ۱۴۰۱ سالی پر از تلخی، زیان و اعتراض بود. سالی که محصول یک دهه انباشتگی مسایل اقتصادی، فرهنگی و سیاست داخلی و یک دهه ایجاد پیچیدگیهای لاینحل در عرصه سیاست خارجی خود را نشان داد و این محصول چیزی نبود جز پردامنهترین و جدیترین اعتراض در سالهای گذشته. سالی که شروعش با جنگ اوکراین بود و پایانش شرایط نامساعد اقتصادی مردم و اعتراضات بازنشستگان. سالی که کسب و کارهای کشور زیر فشار شدید رفتند و درآمد کسب و کارها افت جدی پیدا کرد و بسیاری از کسب و کارهای کوچک و متوسط از بازار خارج شدند. سالی که با اشتباهات سیاستگذاری و البته فشار خارجی، نرخ ارز جهشی بزرگ داشت و فرار سرمایه از ایران شدت گرفت. سالی که امیدها به آینده اقتصاد کشور را کمرنگ کرد و شکافهای میان حاکمیت و ملت در آن نمایان شد.
به هر روی، طبیعی است در اقتصادی که طی سالهای مستمر و حداقل ۵ سال اخیر تورم بالای ۳۵ درصدی وجود داشته باشد، نرخ ارز مدام در نوسانات افزایشی باشد، انتظارات تورمی هر روز افزایش یابد و نهایتا توسعه مناسبات ارتباطی با مشکلات عدیدهای مواجه شود نهایتا قدرت خرید هم روبه اضمحلال میرود. یعنی در طرف تقاضا خلل ایجاد میشود و مردم توانایی خود را برای خرید از دست میدهند. اما این فقط یک روی سکه است. جدا از اینکه مشکلات اقتصادی، تورم و...باعث شده مردم در تامین نیازهای روزانه خود و خرید نیازمندیهای شان با مشکل مواجه شوند، عدم اطمینان به آینده هم عامل دیگری است که ترس و وحشتی دامنهدار را در مردم ایجاد کرده است.