این گزارش در شرایطی منتشر شده است که اخیرا برآورد سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد (فائو) نشان میدهد مصرف انواع گوشت در ایران طی سال ۲۰۲۳ دوباره روند نزولی داشته و سرانه مصرف گوشت ایرانیها، یک سوم کمتر از متوسط جهانی است. با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که پیامدهای این کاهش چشمگیر مصرف کالری در کشور چه خواهد بود و این مسیر در نهایت به کجا منتهی خواهد شد؟
حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا به فرارو گفت:«در گزارش مرکز پژوهشها، یک آستانه یا خط کالری مصرفی تعیین شده که ۲۱۰۰ کیلوکالری در روز است، اما همین رقم، برحسب شاخصهای انستیتو تغذیه یا وزارت بهداشت، ۲۵۰۰ تا ۳۵۰۰ کیلوکالری است. همین شاخص بسیار مهم است و میتواند تاثیر زیادی بر محاسبه خط فقر داشته باشد. این گزارش که تحت عنوان «فقر در ۱۴۰۱» منتشر شده، نسبت به ۱۴۰۰ بررسی انجام داده و طبیعتا با توجه به تورم سال ۱۴۰۱ میتوان گفت تورم مخربتر، تورم ۱۴۰۲ است. بر حسب این گزارش ۳۰ درصد از جمعیت کشور، دچار فقر مطلق اعلام شده، به نظر میرسد که این عدد بسیار خوشبینانه و محافظهکارانه است و ارقام واقعی چه بسا بسیار بالاتر از این باشد که مطرح میشود. هزینههای زندگی در شهر تهران به مراتب بالاتر از چیزی است که در گزارش مرکز پژوهشها آمده است. با همه اینها، ارزیابی مرکز پژوهشها این است که ۵۰ درصد جمعیت کشور از پس تامین کالری مورد نیاز خود بر نمیآیند. این کالری میتواند از ترکیب گستردهای از ریزمغذیها و کالاهای حجیم تشکیل شود. برای مثال میتوان ۲۱۰۰ کیلوکالری را با نان و آب تامین کرد، اما این به تنهایی کافی نیست و لازم است که انواع دیگر ریزمغذی هاو پروتئینها نیز استفاده شود.»
وی در ادامه افزود: «با توجه به افزایش قیمت بسیاری از اقلامی که میتوانند در حوزه رشد و سلامت انسان مفید باشند، طبیعی است که انتظار داشته باشیم جمعیت بزرگی از کشور دچار سوء تغذیه و کمبود و ناتوانی در دسترسی به غذای کافی باشند. طبیعیست که وقتی قیمت کالاهای اساسی در کشور به شدت افزایش پیدا کرده و دستمزدها به مراتب کمتر از نرخ تورم افزایش پیدا کرده، خانوارها با مسائل مختلفی روبهرو میشوند که از جمله آنها مسئله سوء تغذیه است، البته فراموش نکنیم که مسئله سوءتغذیه را سالهاست در نقاط حاشیهای و محروم کشور داریم. شاید بیش از یک دهه است که چنین گزارشهایی را درباره برخی نقاط کشور داریم و اخطارهایی را برای انواع مختلف ناهنجاریهایی که روی بدن کودکان و نوجوان پدید آمده دریافت کردهایم که از خمیدگی تا نرمی استخوان گسترده است. آن چه در این میان جدید است، گستره این پدیده است که به جایی برسیم حداقل ۵۰ درصد از جامعه قادر به تامین کالری مورد نیاز خود نیستند. با این تفاسیر ما از مرحله هشدار گذشتهایم و برای جلوگیری از پیامدهای مخربتر این وضعیت نیازمند تغییرات بسیار اساسی در سیاستهای اقتصادی هستیم.»این استاد دانشگاه اظهارکرد: «عمدهترین علت بروز این نابسامانیها، افزایش قیمت ارز است. تاثیر این وضعیت بر سلامت جسمی و روانی جامعه نه در دهههای آتی، بلکه در همین یک دهه پیشرو ملموس خواهد بود. یکی از مفروضات مطروحه این است که خانوارهای کم درآمد اندازههای بزرگتری دارند؛ اما هدف خانوادههای فقیر از افزایش جمعیت، نگرانیهای آنان از ناامنیهای اقتصادی است. آنان آیندهای پر از ابهام را میبینند و برای این که بتوانند در آینده نوعی تضمین تامین هزینههای زندگی خود را داشته باشند، تصور میکنند با افزایش تعداد فرزندان میتوانند تعداد نان آورانی را افزایش دهند که بعدها هزینههای زندگی خانواده را متقبل شوند و اتفاقا به همین دلیل نیز شتاب رشد فقرا در جامعه با شتاب بسیار بیشتری نسبت به رشد طبقات متوسط در حال رخ دادن است. مسئله کوچک شدن طبقه متوسط و آسیبهای ناشی از این موضوع نیز از تبعات همین وضعیت است. همه اینها تاثیر بسیار منفی بر موقعیت اقتصادی کشور چه در مقیاس ملی و چه در مقیاس منطقهای و بین المللی خواهد داشت.»