بحران جدی صندوقهای بازنشستگی، نرخ اندک مشارکت در ایران، کاهش نرخ رشد جمعیت، مشکلات ناشی از محیطزیست و رشد اندک اقتصادی در کنار سهم بسیار بالای دولت در اقتصاد ایران همگی سبب شده است، ایران با چرخهای تکراری از مشکلات مواجه باشد. در کنار این تحریم اقتصادی و البته تحریم فروش نفت، همگی به تعمیق بحرانها کمک کرده است.
در این فضا اما بارش وعدهها از زبان کاندیداها در جریان است.كاندیداهای اصولگرا در شرایطی مشکلات اقتصادی ایران را قابل حل، آن هم به سادگی میدانند که در سالهای اخیر قوه مجریه و مقننه و شهرداری تهران را در اختیار داشتهاند اما وضعیت اقتصادی ایران در این دوره زمانی بدتر شده و نرخ تورم همچنان در محدوده بالاتر از چهل درصد قرار دارد. کاهش سطح رفاه البته منجر به این شده است که بخش مهمی از شعارها معطوف به معیشت باشد. از توزیع گوشت در خانههای مردم تا بهبود شرایط معیشتی و رفاهی و رساندن میزان حقوق و دستمزد به رقمی متناسب با تورم. نظریات کارشناسی بر این استوار است که بخش مهمی از مشکلات ما از تحریم ناشی میشود و رفع تحریم و تعامل با جهان میتواند زمینه را برای بهبود وضعیت مهیا کند، این در حالی است که چنین اقدامی در حوزهی اختیارات قوه مجریه یا رئیسجمهوری نیست. به عبارت دیگر رئیسجمهور اختیار تام در این بخش ندارد. بخش دیگر مشکلات اقتصادی ناشی از موانع ساختاری داخلی است که نامزدها در این بخش باید برنامههای خود را مطرح کنند. اکثر برنامههای که تا امروز مطرح شده هیجانی است و قابلیت اجرایی ندارد. این سخنان رویا گونه و ساده پندارانه سابقا هم مطرح میشد و اتفاقا كاندیداها باید اعلام كنند چرا تاكنون هیچ یك از این وعدهها محقق نشده است؟