اولین چراغ حملات را قاضیزاده هاشمی روشن کرد؛ آن هم به بهانه ارزش یارانه در سه دولت احمدینژاد، روحانی و رئیسی؛ البته با دلار آمریکا؛ آن هم از سوی فردی که همفکرانش مدعی دلارزدایی هستند!در طول این مناظره، این مدیر دولت رئیسی، از بیان اینکه میخواهد وضع موجود را ادامه دهد، ابایی نداشت و چندین مرتبه آن را تکرار کرد. احتمالا او مقهور رسانههای حامی دولت مستقر شده که ویترینشان را به صورت مداوم در خدمت تمجید از عملکرد دولت رئیسی قرار دادهاند. قاضیزاده هاشمی حالا اما پا را فراتر از حمایت از دولت رئیسی گذاشته است و از دولت احمدینژاد هم مایه میگذارد. او در طول مناظره دوم، چندین مرتبه در رثای دولت احمدینژاد صحبت کرد و از عملکرد دولتهای نهم و دهم تمجید کرد. او حتی برای حمله به دولتهای روحانی، از دولتهای احمدینژاد وام گرفت و از مردم پرسید که آیا در دولتهای نهم و دهم زندگیتان بهتر بود یا ۸ سال بعدش؟آنچه از رفتار قاضیزاده هاشمی برمیآید این است که در حال تلاش برای نفوذ در سبد رأیی است که سه مدعی دیگر نیز دارد؛ یعنی سبد رأی ابراهیم رئیسی در سال ۱۴۰۰.نکته قابل توجه دیگر در سخنان قاضیزاده هاشمی، تکیه او بر دولت احمدینژاد بود. او مشخصا سعی در تحریک پایگاه رای احمدینژاد به نفع خود دارد؛ البته بخشی از این پایگاه که رایاش یا احمدینژاد یا هیچکس است.
معرکه گیری زاکانی تمام نمی شود
زاکانی که از ابتدا آمده بود برای حمله به این و آن؛ او در صحبتهایش کمی از آنچه برنامه میخواند ارائه کرد و بقیه زمانش را صرف معرکهگیری میکرد. تاکتیک او اما آشنا بود؛ محمود احمدینژاد وقتی در مناظرههای سال ۸۸ بگمبگم راه انداخته بود، شاید فکرش را هم نمیکرد که یکی از مریدانش در آن زمان، بعدها از روی دستش الگو بگیرد؛ البته که اقدامات زاکانی بیشتر کاریکاتوری از رفتارهای احمدینژاد در آن سال مناظرات بود.اما به هر شکل زاکانی که انتخابات ریاستجمهوری قبل، نقش بزنبهادر را ایفا میکرد، این بار هم در همین نقش ظاهر شده است. او سال ۱۴۰۰ پاداش مناسبی برای ضربهگیری از ابراهیم رئیسی دریافت کرد و به شهرداری تهران رسید. در انتخابات فعلی نیز، او نقش بزنبهادر یا به عبارت بهتر، کتکخور را برای سعید جلیلی ایفا میکند؛ البته پاداش این بار قاعدتا باید منصبی بالاتر از قبلی باشد.
زاکانی سعی دارد با درگیر کردن خود با نامزدهایی که قابلیت و احتمال به چالش کشیدن جلیلی را دارند، ضربات را از جلیلی به سمت خودش هدایت کند. به زبان سادهتر اگر بنا باشد نقش زاکانی توصیف شود، میشود مانند ضربهگیرهایی که ورزشکاران در رشتههای رزمی به خود میبندند تا از وارد آمدن آسیب به بدنشان جلوگیری کنند.روند مناظره دیشب نیز دقیقا چنینی موضوعی را تداعی کرد؛ او بدون مقدمه و دلیلی، حمله به مسعود پزشکیان را از طریق حمله به دولت روحانی آغاز کرد!زاکانی که هوادارانش به این خصلت او افتخار میکنند، با تاسی از احمدینژاد تعدادی عکس پرینت گرفته بود تا توهین های سیاسیاش، گزارش تصویری نیز داشته باشد. او در اتهامپراکنیهایی مسلسلوار حسن روحانی، اسحاق جهانگیری، عباس آخوندی، محمدجواد ظریف و محمدعلی نجفی را آماج فضاسازی و شانتاژ و حمله خود قرار داد. نکته قابل تامل آنجا بود که مجری مناظره در ابتدای برنامه، اعلام کرد که اگر نامزدی در سخنانش از موضوع منحرف شود یا بنای اتهامزنی به فردی داشته باشد، طبق به آنچه اقتضای نقش خود خواند، وارد صحبت و بحث میشود و از ادامه یافتن بحث ممانعت خواهد کرد. اما در دقایقی که زاکانی به صورت ممتد در سخنانی خارج از بحث، نسبت به افراد غایب در جلسه مشغول اتهامزنی بود، مجری با سکوت خود، به زاکانی میدان داد تا آنچه مطلوب جریان سیاسیاش هست، بگوید. تنها واکنش مجری این بود که پس از سخنان زاکانی گفت که اگر نسبت به افرادی اتهامی زده شود آنها از حق دفاع از خود برخوردار خواهند بود؛ که البته بعد از تکرار اتهامزنی از سوی زاکانی، تاکید کرد که در صورت «تشخیص کمیسیون تبلیغات صدا و سیما» فرد متهم شده حق دفاع از خود خواهد داشت؛ که با قید چنینی عبارتی تا حدی تکلیف روشن شد!
زندگی مردم گروگان دشمنی!
زاکانی به عبارت بهتر جاده صافکن سعید جلیلی است؛ جلیلی با فرصتی که شهردار تهران برایش فراهم کرد، درآرامش و با طیب خاطر به ارائه نظرات و سخنانش مشغول شد و کوچکترین دخالتی در دعواهایی که ضربهگیرش ایجاد کرده بود، نکرد. جلیلی به خوبی میداند که اگر برای نامزدهای روبرویش حتی قالیباف فرصتی پیش بیاید، قابلیت آن را دارد که در پاسخ دادن متزلزل شود و سر رشته کار از دستش در برود.
شاید از همین رو بود که حتی به دو حملهای که پورمحمدی نسبت به او انجام داد، کاملا بدون واکنش بود و از کنار آن عبور کرد. یکی در مورد تحریمها و مهمترینش درباره موافقتش با FATF. پورمحمدی در دو روایت به جلیلی یادآوری کرد که در اواخر دولت احمدینژاد نامهای برای مقدمات تصویب FATF نوشته بوده است؛ و مهمتر روایتی از گفتوگویش با جلیلی در سال ۹۵ و در جریان یک جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که به پورمحمدی گفته بود من هم با FATF موافقم فقط اجرایش دست خودت باشد و به اینها(دولت روحانی) ندهید. بعد از این سخنان انتظار میرفت که جلیلی در مقام تکذیب یا حداقل واکنشی محدود برآید اما با عبور از کنار این گفتههای پورمحمدی و عدم تکذیب آنها، عملا نشان داد که حتی در چنین شرایطی از روبرو شدن با فردی که میتواند او را به چالش بکشد، گریزان است و علاقهای به باز شدن یک جبهه مقابل خود ندارد؛ حال آنکه جبهه روبرویش فردی با دهها سال سابقه کار امنیتی و کوهی از اطلاعات باشد و موضوعش هم موضوعی باشد که سردمدار مخالفت با آن بوده و با صحت گفتههای راوی، متهم به ریاکاری و گروگانگیری معیشت مردم برای منافع گروهی و سیاسیاش خواهد شد؛ اما هزینه هنگفت واکنش برابر فایدهاش، صرفه را در سکوت و عدم واکنش نشان داده است.
قالیباف و وعده «زندگی خوب»
در برابر متهم شدن جلیلی در فضای مجازی به گروگانگیری معیشت مردم برای اهداف گروهی و سیاسیاش، قالیباف حرف از «زندگی خوب» به میان آورد. در واقع آنچه در سخنان دیشب قالیباف به چشم آمد، بازگشت او به شعار انتخاباتی سال ۸۴ خودش بود؛ «مردم ایران لایق یک زندگی خوب هستند». این همان شعاری بود که «کاپیتان» قالیباف با لباسهای آنچنانیاش تکرار میکرد. حالا قالیباف با بازگشت به شعار ۱۹ سال پیش خود و نخستین انتخاباتی که در آن نامزد شده بود، احتمالا میخواهد بخت خود را دوباره با آن شعارها بیازماید.شاید هم بازگشت به آن سال را به عنوان حسن ختام تلاشها برای رئیسجمهوری شدنش انتخاب کرده باشد. اما به هر دلیلی که باشد، این شعار در سخنان قالیباف میتواند در روزهای آینده، تحولاتی را برای کمپین انتخاباتی او به همراه داشته باشد.
راز حمله پورمحمدی به پزشکیان
از سوی دیگر پورمحمدی به غیر از جلیلی، قالیباف و پزشکیان را هم از دم حمله خود گذراند؛ او خطاب به قالیباف از مخالفتش با مذاکره برای رفع تحریمها گفت که قالیباف هم از این موهبت استفاده و تاکید کرد که وقتی موافقت با مذاکره مد نبوده، او طرفدار مذاکره بوده است! در واقع قالیباف با شکار این تهدید، آن را به فرصتی تبدیل کرد برای تمیزکاری وجهه دیپلماسی خود برابر آن بخش از جامعه که او را یکی از عوامل تثبیت تحریمها و شریک مسببین وضع اقتصادی فعلی میدانند.به عبارت بهتر، قالیباف از این فرصت به نحو احسن استفاده کرد تا برگ برندهای که پزشکیان با حمایتش از رویکرد مذاکراتی در کمپین خود دارد را، به نام خود بزند. یعنی او سعی کرد خود را موافق و طرفدار مذاکره جلوه دهد تا بتواند بخشی از اثرات حضور محمدجواد ظریف در کمپین انتخاباتی پزشکیان را از بین ببرد.پزشکیان اما از همین منظر از سوی پورمحمدی مورد حمله قرار گرفت؛ پورمحمدی به حضور ظریف و حامیان برجام در ستادهای پزشکیان طعنه زد که آنها تنها راه حل مساله را در برجام میدیدند؛ و همان راه حل، خود نیز به مشکل تبدیل شد. البته این سخنان با حمایت چند روز پیش پورمحمدی از نطق ۱۰ دقیقهای ظریف در تلویزیون منافات دارد؛ آنجا پورمحمدی از سخنان ظریف استقبال کرده بود؛ شاید هم بابت همان باشد که مجبور شد تا برای موازنه مواضع دست به چنین حملهای زده بزند.از سوی دیگر در روزهای اخیر در طرف مقابل یعنی اصولگرایان، حرف و حدیثهای زیادی مبنی بر نزدیک شدن پزشکیان و پورمحمدی به میان آمده بود؛ موضوعی که پورمحمدی سعی کرد تا با حمله پیشگیرانه، بر آن خط بطلان بزند و فاصله خود را کمپین پزشکیان را تنظیم کرده باشد.
پزشکیان خطاب به کاندیداهای اصولگرا: مردم اگر وضع فعلی را بخواهند به شما رای خواهند داد
دکتر مسعود پزشکیان در پاسخ به قاضیزاده هاشمی و اینکه عملکردش چگونه بوده، گفت به دلیل عملکرد مثبتش از ریاست دانشگاه به معاونت وزیر و سپس در دولت آقای خاتمی به وزارت رسید، با وجود اینکه وابستگی حزبی هم نداشت. پزشکیان همچنین با ستایش وضعیت دولت اصلاحات در دهه ۷۰ گفت شاخصهای آن دوره با وضعیت کنونی قابل مقایسه نیست. پزشکیان گفت: اینکه هر حرفی را بزنیم و سفرهها با هم فرق داشته باشد در عمل مشکل خواهیم داشت. ما در مناطق محروم مدرسه داریم که تجهیزات معمولی هم ندارند. در مدارس باید خدمات مدارس مسئولان با مدارس مردم یکسان باشند.مدارس غیرانتفاعی فرصت هستند و مقداری از آموزش را پوشش دهند اما به مدارس دولتی درست سرویس نمیدهیم. نامزد اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری بار دیگر خطاب به زاکانی و قاضیزاده که مدام سعی داشتند او را به دولت روحانی بچسبانند، افزود: اولا من در دولت آقای خاتمی وزیر بودم؛ مردم خودشان میدانند وضع چطور بود؛ اگر بد بوده، به همین کاندیداها برای ادامه وضعیت کنونی رای بدهند. زندگی و کار من برای محرومین بود. ۹۰درصد مشکل مدیریت کردن است. مردم الان پشت سر ما قضاوت درستی ندارند. مدیر ارشد باید با مردم صادقانه حرف بزند. ۴۰ سال است میگویید وضع اقتصادی را درست میکنید، روزبهروز ارزش پول ملی بدتر و قدرت خرید مردم کمتر شده است. میگویید پول میدهیم! بدون درآمد و منابع خارجی اگر پول هم چاپ کنید، باز ارزش پول ملی را پایین میآورید. مدام وعده میدهید؛ باید بگویید کدام دانشمند یا کشور دنیا با این روندهایی که شما میگویید، نتیجه مثبت گرفته است.