یک استاد دانشگاه، کارشناس و تحلیلگر اقتصادی به بررسی اثرات احتمالی فعالسازی مکانیسم ماشه بر بازارهای ارز، طلا و بورس ایران پرداخت و گفت: «اکنون وضعیت این است؛ ایران یا باید مذاکره کند و یا وارد جنگ شود؛ آن هم جنگی که این بار میتواند اجماع جهانی را علیه ما ایجاد کند، بنابراین مسیر اصلی، مذاکره است. اگر برخی منتقدان مذاکره ادعا دارند که ما باید به لحاظ نظامی تقابل کنیم و میتوانیم، خب چرا به طریق اولیتر از طریق مذاکره این برتری را نباید به دست بیاوریم. یعنی آن قدر توانمند باشیم که همان طور که مدعی هستیم در نظامی توانمند هستیم در حوزه دیپلماسی نیز فریب نخوریم و مذاکره مقتدرانه را در پیش بگیریم، چرا که در غیر این صورت از هر دو طرف بازنده خواهیم بود.»مرتضی افقه درباره اینکه در بازار ایران چه رخ داده نیز به اقتصاد ۲۴ افزود: «به نظر میرسد حالا دیگر همه ایرانیان با توجه به تجارب یکی- دو دهه گذشته کاملا آگاه هستند که عوامل حوزه سیاست خارجی کاملا بر روی متغیرهای اقتصادی موثر هستند و اکنون نیز قابل انتظار بود که مساله اسنپ بک نیز بتواند چنین تاثیری را داشته باشد؛ اما باید توجه داشت که اثر این اقدام در کوتاهمدت بیشتر روانی بوده و بخش قابل توجهی از فشارهای آن تاکنون رخ داده است. چنان که مشاهده کردیم که نرخ ارز از ۱۰۰ هزار تومان عبور کرده و سایر متغیرهای اقتصادی نیز به تبع آن افزایش یافتهاند.»
اثر روانی حالا یک متغیر اقتصادی است
افقه، اما با توضیح اثر روانی به عنوان یک متغیر اقتصادی میگوید: «متاسفانه در این بین بعضی از اقتصاددانان زمانی که میگوییم اثر روانی است، انگار یک موردی است مثل گاز در هوا، همین طور هم برای خودش رد میشود. مساله این است که اثر روانی نیز یک مورد واقعی است و نمیتوان آن را کنار گذاشت، مگر این که یک اثر روانی مخالف منجر به بازگشت آن متغیر شود. در مورد وضعیت فعلی نیز برای مثال شاید همین سفر آقای پزشکیان به نیویورک بتواند این مسیر را عوض کند؛ یعنی اینکه اگر نتیجه این سفر آن باشد که توافقی هر چند کوتاه مدت رخ بدهد که اسنپ بک فعلا اجرایی نشود، میتواند این اثر روانی را بازگرداند،بنابراین آنچه اکنون در بازار مشاهده میکنیم، بیشتر ناشی از تأثیرات روانی نگرانی شهروندان است که البته نگرانی کاملاً بهجایی هم هست. اگر در یک ماه آینده رویداد خاصی رخ ندهد، شرایط فعلی بازار تثبیت خواهد شد؛ اما در صورت عملیاتی شدن اسنپ بک، شوک اولیهای را نیز شاهد خواهیم بود که آن هم در ابتدا ماهیتی روانی دارد؛ بهگونهای که برخی معتقدند در هفت تا هشت سال گذشته شدیدترین تحریمها علیه ما اعمال شده و این وضعیت چیز جدیدی نیست. شاید این دیدگاه تا حدی درست باشد؛ بله، تحریمها اعمال شده و بخش بزرگی از تهدیدهای اسنپ بک اساساً نظامی است، اما نکات دیگری هم وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرند، حتی اگر اسنپ بک تأثیر اقتصادی فوری و ملموسی نداشته باشد، بهدلیل احتمال ایجاد نگرانی درباره خطر حمله نظامی یا الزام برخی کشورها به جلوگیری از صادرات ایران، میتواند روند دور زدن تحریمها را مختل کند، همچنین باید توجه داشت که حدود ۶۰ درصد تحریمها توسط آمریکا اعمال میشد و کشورهایی که به لحاظ اقتصادی به آمریکا وابستهاند، به دنبال بازگشت قطعنامههای تحریمی، از همکاری اقتصادی با ایران منع خواهند شد.»
فرار سرمایه گذاران و سختتر شدن فروش نفت
وی در ادامه با اشاره به موضوع فروش نفت ایران نیز اظهارکرد: «باید توجه داشت که این روند سختتر شدن فروش نفت و دور زدن تحریمها میتواند بر موضوع تخفیفهایی که ایران برای فروش نفت خود میدهد نیز موثر باشد و آن را افزایش دهد.»این اقتصاددان درباره پیامد این شرایط برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی و مساله مصرف در داخل کشور بیان کرد: «در چنین شرایطی مشخص است که سرمایهگذار خارجی تمایلی به سرمایهگذاری ندارد و سرمایهگذاران داخلی نیز ممکن است سرمایههای خود را به خارج منتقل کنند و از سوی دیگر مصرف کنندگان، مصرف خود را به دلیل نگرانی از نیازهای آتی و شرایط نه چندان قابل پیش بینی افزایش میدهند و همین امر کشور را با مشکلات بیشتری مواجه میکند. نتیجه عدم سرمایهگذاری و کاهش تولید و افزایش کاذب مصرف، تقاضا را افزایش داده و تورم را بیشتر میکند؛ بنابراین پیامد این اقدام میتواند فراتر از اقتصاد کوتاهمدت باشد و حتی روند رشد سرمایهگذاری داخلی را نیز تحت تأثیر قرار دهد.این که میگویند تحریمها پیش از این اعمال شده، شاید درست باشد، اما باید توجه داشت که اسنپ بک به طور غیرمستقیم میتواند تحریمهای اقتصادی را تشدید کند و اثرات اقتصادی آن نیز نمایان میشود.اصلا بار روانی حالا خود یک مساله در اقتصاد ایران است. چنان که پس از تحولات اخیر منطقه و تشدید تنشها، متغیرهای اقتصادی بیش از گذشته تحت تأثیر مسائل روانی و انتظارات قرار دارند. اگر این مکانیزم عملی شود، علاوه بر آثار اقتصادی، ممکن است پیامدهای نظامی نیز به همراه داشته باشد و فشار تحریمی به مراتب شدیدتر از قبل شود، حتی اگر این مکانیزم عملی نشود، روند تحریمها ادامه خواهد داشت و دولت با مشکلات جدی در تأمین هزینههای جاری مواجه است.کما این که اقتصاد ایران از سال ۱۳۹۷ تاکنون عمدتاً تحت تأثیر انتظارات و تحریمها قرار داشته و عملکرد واقعی سیاستهای پولی و مالی تأثیر کمتری داشته است. ذخایر دولت از دوره روحانی تا دوره شهیدرئیسی کاهش یافته و کسری بودجههای بالا باعث شده هر اظهار نظر یا اقدام سیاسی از سوی آمریکا یا دیگر کشورها تأثیر روانی فوری بر بازارها داشته باشد.»
چابهار نمادی از امکان ادامه فشار بر گلوگاههای تجاری ایران
این کارشناس در پاسخ به پرسشی درباره مساله لغو معافیت تحریمهای بندر چابهار تصریح کرد: «توجه کنید ما تا زمانی که توافق نکنیم و مشکل و تنشهای فی مابین را با جهان غرب و خود آمریکا حل نکنیم این شرایط ادامه خواهد داشت و با اسنپ بک نیز عملا توجیه قانونی بینالمللی نیز برای فشارهای بیشتر پیدا میکنند. در چنین شرایطی اصلا باید آماده بود که به جز چابهار، گلوگاههای دیگر اقتصادی و تجاری ایران نیز در فشار مضاعف قرار بگیرد تا ایران را تحت فشار و حصار بیشتری قرار بدهند.»وی درباره مسیری که چین و روسیه در ادامه درباره ایران پی میگیرند و مساله رقابتهای نفتی ایران و روسیه که منجر به تخفیفهای نجومی ایران برای فروش نفت نیز شده است، ادامه داد: «در این بین باید توجه داشت که چین اگر پیش از این نیز نفت ایران را خریداری میکرد تقابل او فقط با آمریکا بود، اما اکنون سطح این تقابل به شورای امنیت سازمان ملل خواهد رسید؛ بنابراین خود چین نیز حتما احتیاط بیشتری خواهد کرد و تنها شاید همان پتروشیمیها و پالایشگاههای کوچک و خصوصی به صورت مخفی از ایران نفت بخرند؛ اما همین دست بالا شدن در خرید از ایران میتواند منجر به مطالبه تخفیفهای بیشتر توسط آنان شود.»
مساله اقتصاد ایران؛ از سیاست داخلی تا بحران در دیپلماسی
افقه درباره اهمیت سفر دکتر پزشکیان به نیویورک نیز خاطرنشان میکند: «اکنون امید به این است که پس از سفر پزشکیان امکان مذاکره مستقیم وجود داشته باشد. توجه کنید برخی معتقد هستند و میگویند که آمریکا از مذاکره برای سوءاستفاده و فریب استفاده کرده و این ممکن است درست باشد، اما مساله این است که آلترناتیو دیگر مخالفان مذاکره چه هست؟اکنون وضعیت این است؛ ایران یا باید مذاکره کند و یا وارد جنگ شود؛ آن هم جنگی که این بار میتواند اجماع جهانی را علیه ما ایجاد کند، بنابراین مسیر اصلی، مذاکره است. اگر برخی منتقدان مذاکره ادعا دارند که ما باید به لحاظ نظامی تقابل کنیم و میتوانیم، خب چرا به طریق اولیتر از طریق مذاکره این برتری را نباید به دست بیاوریم. یعنی آن قدر توانمند باشیم که همان طور که مدعی هستیم در نظامی توانمند هستیم در حوزه دیپلماسی نیز فریب نخوریم و مذاکره مقتدرانه را در پیش بگیریم، چرا که در غیر این صورت از هر دو طرف بازنده خواهیم بود.»این کارشناس مسائل اقتصادی البته در پیشبینی وضعیت اقتصاد ایران تا پایان سال نیز تصریح میکند: «دولت به تنهایی قادر به حل این بحران نیست و کل حاکمیت باید تصمیماتی خارج از روال ناکارآمد فعلی اتخاذ کند. بخش قابل توجهی از مشکلات تولید داخلی، ریشه در ناکارآمدی داخلی دارد و نه صرفاً تحریمها؛ بنابراین سیاستهای مقابلهای دولت باید همزمان در حوزه داخلی و خارجی باشد.»افقه در پایان نیز درباره راهکارهای خود در دوره پساتحریم توضیح داد: «راهکارهای فوری برای کاهش آسیب اقتصادی این مکانیسم بیشتر در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی اقتصادی است و سیاستهای پولی و اقتصادی تنها توان محدودی در مقابله با ریشههای غیر اقتصادی بحران دارند. باید توجه شود که همزمان با کاهش فشار تحریمها، بهبود مدیریت داخلی و حمایت از صنایع داخلی از اهمیت ویژهای برخوردار است.»