هر چند نیز گاهی رقم دلار عقبنشینی میکند، اما تجربه ماههای اخیر نشان داده هر بار بدون تردید در یک پیشروی غافلگیر کننده نه تنها از عددی که عقبنشینی کرده عبور میکند بلکه حتی از آن نیز پیش میرود و این تقریبا به یک وضعیت ثابت برای ایرانیان تبدیل شده است.در کمتر از ۱۰روز، ارزش پول ملی بیش از ۱۲ درصد دیگر آب رفته و سفرهها کوچکتر شدهاند. خانوادهها از خرید لبنیات صرفنظر میکنند، بازنشستگان از پس کرایه تاکسی برنمیآیند و جوانها دیگر رؤیای خانهدار شدن را شوخی میدانند. تورم، دیگر فقط یک واژه اقتصادی نیست؛ زخم روزمره زندگی مردم است.با شدت گرفتن فشار قیمتی، نگاه فعالان بازار متوجه بانک مرکزی و شخص رئیس کل شده است؛ سیاستگذاری که باید با سیاستها و برنامههای خود مانع از تعمیق بحران ارزی و جهش تورمیشود. با این حال، نخستین واکنش بانک مرکزی به جهشهای روزانه دلار آزاد، تمرکز بر توسعه «تالار دوم» مرکز مبادله است؛ بازاری که نرخ آن به گفته فعالان بازار و تجار، بین ۹۰ تا ۱۰۰هزار تومان به ازای هر دلار در نوسان است و شباهت بیشتری به نرخ آزاد دارد.در این میان، نگاهها یکبار دیگر متوجه نهاد سیاستگذار پولی کشور است؛ بانک مرکزی به عنوان نهادی که باید «ارزش پول ملی» را حفظ میکرد، اما حالا خود به نماد بیثباتی تبدیل شده است.بازار ارز در آغاز پاییز و همزمان با اسنپبک و اجرای تحریمهای شورای امنیت برای ایران، بار دیگر به شدت ملتهب شد. افزایش ناگهانی نرخ دلار و صفهای طولانی مقابل صرافیها باعث شد سیل انتقادها علیه محمدرضا فرزین، رئیسکل بانک مرکزی بالا بگیرد؛ اما در برابر موج انتقادها، رئیس بانک مرکزی همچنان و باز هم از همان واژههای آشنا استفاده کرده است: «جنگ روانی دشمن» و «نرخهای تلگرامی». او مدعی شده است که نرخ واقعی دلار در بازار دوم حدود ۹۲ هزار تومان است و افزایش قیمتها ناشی از «شایعهسازی فضای مجازی» است؛ اما کارشناسان میگویند واقعیت بازار را نمیتوان با انکار عوض کرد. چرا که وقتی مردم هر روز میبینند که قیمت دلار، طلا، خودرو و مسکن بالا میرود، دیگر این حرفها کارساز نیست. مشکل دشمن یا تلگرام نیست؛ مشکل، سوءمدیریت است.