وقتی سخنی گفته میشود، و یا یک مفهوم واجد ارزشهای معنوی و یا نمادین خرج میشود، اما به آنها عمل نمیشود و اصلا قرار نیست عمل شود؛ در نهایت این سرمایههای معنوی به قدمت تاریخ یک ملت، هزینه میشوند، بدون آن که حداقل نفع مادی، معنوی و اخلاقی به حساب آن ملت واریز شود!
استفاده نابجا و ناسالم از این سرمایههای معنوی که حاصل اعتقادات و باورهای خالصانه مردم است و یا محصول تلاش تاریخی مردم برای استقلال و آزادی از استبداد داخلی و دخالت عناصر خارجی است؛ بی محابا توسط عدهای در فرایند رقابتهای سیاسی داخلی، مصادره به مطلوب شده و مایملک خدشه ناپذیر عدهای میشود که فکر میکنند فقط آنها انقلابی هستند و جامعه منهای آنها ضد انقلاب است؛ منبعی برای آیندگان نمیماند. حال اشخاصی از جناحی خاص؛ این دوره از انتخابات مجلس با سردادن شعارهایی تصمیم گرفتهاند دست تعدی به سرمایه معنوی این مرز و بوم، یعنی انقلاب و انقلابی گری دراز کنند تا این بار آنها را هزینه کنند؛ آن گونه که مهرورزی، عدالتخواهی، ایثار، شهادت و. . . را به عنوان ارث پدری خرج کردهاند و دیگر چیزی باقی نمانده است.
ای کاش این فعالان سیاسی مدعی انحصاری انقلابی گری به جای مایه گذاشتن از انقلاب و خون شهدا و شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی، از خود و تواناییهای شخصی، آبرو و حیثیت جناحی خود هزینه کنند.
ای کاش. . . اما چون خود توانایی و کارنامه قبولی قابل عرضهای ندارند و با محبت و حسن نگاه شورای نگهبان مجوز ورود به عرصه رقابت سیاسیرا گرفتهاند پشت مفاهیم و نمادهای ارزشی این ملت بزرگ (سرمایههای معنوی) که تعلق به جناح و فرد خاصی ندارد، پنهان میشوند و یا آنها را دستاویز خود قرار میدهند تا به پست و مقام دنیوی و سیاسی برسند. و چون استعداد اجرای شعارهای انقلابی را ندارند، در نهایت سرمایه سوزی میکنند و برای سالهای آتی دیگر ارزش معنوی ملی برای این ملت باقی نخواهد ماند.