ظاهرا قرار است هر روز شاهد كوچك تر شدن دايره خودي ها در رسانه ملي باشيم: «ممنوعیت پخش اذانِ سراج در تلویزیون؟!» جالب اينكه، خود حسام الدین سراج دلیل این اقدام صدا و سیما را نمي داند. با اين اوصاف نبايد از اندك بودن مخاطبِ اين روزهاي رسانه ملي تعجب كرد، وقتي «درجه يك» ها خانه نشين مي شوند و كارها به نابلد سپرده مي شود (نابلدهايي كه از ترس نداشتن مخاطب، گاهي به عمد گاف مي دهند تا حداقل در شبكه هاي مجازي ديده شوند) نبايد انتظار بيشتري داشت. از سويي ديگر شبكه هاي مختلف تلويزيوني براي جذب حداقلي مخاطب هم كه شده، دست به دامن سلبريتي هايي مي شوند كه تا ديروز حتي آوردن اسم شان در خبرها ممنوع بود و همين مي شود كه «گلزار»ها جايگزين «فردوسي پور»ها مي شوند. اصلا همين ماه رمضان امسال در نظر بگيريد كه به غير از «زيرخاكي» (آن هم به خاطر پژمان جمشيدي، نه اينكه با اثر قوي اي روبرو باشيم) بقيه سريال ها، به اصطلاح هيچ كدام شان نگرفته اند؛ از «بچه مهندس» تا «پدرپسري»...چرا كه درهاي سازمان را به روي عطاران و فتحي و لطيفي و...بسته اند تا نتيجه اش اين شود كه «متهم گريخت»، سريال پانزده سال پيش عطاران، از سريال «سرباز» كه توليد امسال است، مخاطب بيشتري داشته باشد. علاوه بر اين، برنامه هاي وقتِ افطار سيما هم، بعد از پايان «ماه عسل»، هيچ كدام نتوانسته اند در جذب مخاطب توفيقي داشته باشند، و اين گونه است كه سازمان عريض و طويلي مانند صدا و سيما، قافيه را به شبكه آن ور آبي در لندن، با حداكثر ۵۰ نفر نيرو و دو سوله كوچك مي بازد؛ چرا كه قرار بر جذب حداكثري نيست، كه اگر بود اذان شجريان و سراج حذف نمي شد، كه اگر بود ۹۰ به محاق نمي رفت و پايتخت محاكمه نمي شد.