به گزارش ایسنا، ۷۷ سال از انتشار کتاب «شازده کوچولو» میگذرد و شاید اگزوپری نداند که ما آدم بزرگها آنقدر غرق در عدد و رقم ماندهایم که دیگر شورش را هم درآوردیم و جریانی را با عنوان تاریخ تولد لاکچری ایجاد کردهایم!حالا هم در آستانه یک تاریخ تولد لاکچری در ایران هستیم که قرار است مقابل زایشگاهها صفهای طولانی باشد؛ یعنی ۹/۹/ ۹۹ و شاید با خودمان فکر کنیم که چقدر باکلاس! چقدر خاص و چقدر قشنگ!
اغلب متخصصان و مسئولان حوزه سلامت درباره تبعات زایمانها و سزارینهای زوری برای درج تاریخ تولد نوزاد در ۹ آذر ۹۹ هشدار دادهاند و حتی تمهیداتی هم برای پیگیری چنین اقدامی از سوی بیمارستانها به عنوان یک تخلف، پیشبینی شده است اما ظاهرا عزم خانوادههایی که تاریخ تولد بچهشان را رند میخواهند، جزم است و چیزی جلودارشان نیست. حتی ثبت احوال اعلام کرده که هر کس از ابتدای آذر به دنیا بیاید، برایش به تاریخ ۹/۹/۹۹ شناسنامه صادر میکنیم اما این هم بعید است فایدهای داشته باشد چون خانوادههای لاکچری نمیخواهند تاریخ تولد بچهشان در شناسنامه، فیک باشد. آنها همه چیزشان اورجینال است!اما چرا ما اینقدر بیمسئولیت و غرق در زندگی بدون معنا شدهایم؟ محمد رحیمی، جامعهشناس و آسیبشناس اجتماعی در اینباره میگوید: «مدرنیته تمامی ابعاد زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده است و انسان مدرن در یک فضای بیروح از بسیاری از ارزشهای اجتماعی مقبول جامعه خود فاصله گرفته و همین امر سبب تهیشدن زیست جهان انسان مدرن از ارزشهای اجتماعی شده است. جامعه مدرن مجموعهای از نگاهها و افکار در مورد جامعه، انسان و پدیدههای اجتماعی را ایجاد کرده است. واقعیت این است که مدرنیته به یک معنا و تا حد زیادی معنای زندگی را از انسانها گرفته و تغییرات اجتماعی وسیعی با خود به همراه داشته است.»او ادامه میدهد: «ما ظاهرا در جامعه مدرن زندگی میکنیم. در منازل مدرن سکونت داریم، خودروی مدرن سوار میشویم، از آخرین تکنولوژی مدرن استفاده میکنیم اما رفتارها و خلقیات جامعه مدرن را یاد نگرفتهایم. به تعبیر هربرت مارکوزه میتوان گفت هر چند که جامعه نوین تجسم عقلانیت به نظر میرسد اما این جامعه در کل غیرعقلانی است.»وی با این تفسیر از جهان مدرن اضافه میکند: «قصد دارم به این مسأله اجتماعی بپردازم که زیر پوست جامعه جریان دارد و بسیاری از ما از آن بیخبریم و پیامدهای آن را جدی نمیگیریم. این مسأله اقدام زنان به زایمان زودرس در تاریخهای به اصطلاح لاکچری است؛ زنانی که تاریخ زایمان خود را خودشان انتخاب میکنند و در تاریخهای خاص (تاریخ تولد پدر یا مادر، تاریخ ازدواج، تاریخهای رند و ...) و زودتر از تاریخ زایمان طبیعی نوزاد خود را به دنیا میآورند. اتاقهای زایمانی که پر است از والدینی که میخواهند هر طور شده در آن روز فرزندشان را به هر قیمتی که شده به دنیا بیاورند.» رحیمی ادامه میدهد: «در سالهای اخیر برخی از بیمارستانها بر خلاف نظام و اخلاق پزشکی و حرفهای خود به جراحیهای غیرضروری دست میزنند و تاریخ زایمان را مطابق تاریخ پیشنهادی والدین جلو میاندازند که این عمل با اخلاق پزشکی و علمی سازگار نیست. این مسأله از یکسو تفوق ارزشهای نظام سرمایهداری را در نظام پزشکی و سلامت نشان میدهد. نظامی که با محوریت انسان بنا شده و باید در جهت تأمین سلامت انسان در همه ابعاد فعالیت کند، در جهت حفظ ارزشهای سرمایه داری حرکت میکند. نظام سلامت در جامعه ایران دچار بحرانهای اساسی است و ارزشهای اخلاقی و انسانی در این نظام به چالش کشیده شده است.» او میگوید: «آنچه در وهله نخست اهمیت دارد پول است و به تعبیر زیمل، پول معنای بسیاری از ارزشها را تغییر داده است، گویی با پول میتوان هر ارزشی را خریداری و هر ناممکنی را ممکن ساخت. در سوی دیگر ماجرا والدینی قرار دارند که به دنبال ارزشهای جدید هستند؛ ارزشهایی که به واسطه آنها تفاخر کنند؛ والدینی که تولد نوزاد در تاریخ خاص برایشان نوعی ارزش شده و سلامت نوزاد برای آنها در اولویت نیست. پژوهشهای علمی نشان میدهد که دستکاری در تاریخ زایمانها، اختلالات تنفسی، احتمال خونریزی مغزی و فلج مغزی نوزاد را افزایش میدهد، میزان بستری نوزاد در NICU (بخش ویژه نوزادان بدحال) و حتی مرگ نوزادان با زایمان زودرس افزایش مییابد و در مادران نیز خونریزیهای بعد از زایمان اتفاق میافتد که خودش شایعترین علت مرگ و میر مادران باردار است. همه اینها حکایت از یک بحران اخلاقی و معرفتی عمیق دارد؛ بحرانی که انسانها را خالی از الگوهای هنجارمند کرده و الگوهای ناهنجار اجتماعی را جایگزین الگوی بهنجار کرده است.» وی در پاسخ به این پرسش که منشاء این تغییرات چیست و والدین با این عمل به دنبال چه هستند؟ معتقد است: «یکی از دلایل به اعتقاد بنده میل فزاینده به تمایز است. تمایزپذیری یکی از سازوکارهای سبک زندگی مدرن و از جمله ارزشهایی است که انسان مدرن در جستوجوی آن است. والدین با این اقدام به دنبال اکتساب منزلت، تمایز و پایگاه هستند. تمایز از جمله گرایشهای مهم انسانی است ولی برداشت از تمایز در همه افراد یکسان نیست. برخی با تحصیلات دانشگاهی، تولید یا مصرف آثار فرهنگی و هنری، منش اخلاقی و ... خود را از دیگران متمایز میکنند، برخی دیگر با خرید کالاهای لوکس، سوارشدن به اتومبیلهای شیک و مدرن، انواع جراحیهای زیبایی و ... . گروه اول از جایگاه اجتماعی بالایی در جامعه برخوردارند و در فرهنگ آرمانی ما منزلت اجتماعی خاصی دارند. این تمایز برترین نوع تمایزی است که به لحاظ اجتماعی هم پذیرفته شده است. اما گروه دوم یک گروه خردهفرهنگی هستند که برداشتی متفاوت از تمایز دارند و الگوهای فکری و هنجاری این گروه در تعارض شدید با ارزشها و هنجارهای جامعه است. تمایز برای این گروه، تمایز در ارزشهای متعالی جامعه نیست بلکه در ارزشهای خردهفرهنگی است که رسانهها و گروه مرجع این گروه آن را اشاعه میدهند. والدینی که با تاریخ لاکچری در صدد نشان دادن تمایز و فخرفروشی هستند از یک ذهن بیمار و آشفته رنج میبرند. برای این گروه از والدین فرقی ندارد چه چیزی و به چه قیمتی آنها را از دیگران متمایز کند فقط میخواهند متمایز باشند؛ حتی اگر این تمایز به قیمت خطر سلامتی مادر و نوزاد تمام شود.» او همچنین میگوید: «عامل دیگر، ضعف سرمایه فرهنگی است. توزیع ارزشها و فرصتها در جامعه بر اساس میزان برخورداری از چهار نوع سرمایه یعنی سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی و سرمایه فیزیکی است. والدینی که به دنبال تاریخهای لاکچری برای تولد نوزاد خود هستند اکثرا از سرمایه فرهنگی پایینی برخوردارند، سرانه مطالعهشان پایین است، تحصیلات دانشگاهی ندارند، مصرف فرهنگی پایینی دارند، در محیطهای فرهنگی حاضر نمیشوند و در خانوادههای بهاصطلاح فرهنگی پرورش نیافتهاند به همین دلیل تصورات غلطی از ارزشهای اجتماعی دارند. طبقـات گوناگون به اقتضای تحصیلات، آگاهیها و مهارتهای خود (سرمایه فرهنگی) از سرمایههای نمـادین متنوعی استفاده میکنند تا از راه آنها پایگاه اجتماعی خویش را ابراز کنند. درک افـراد از خودشـان و درک دیگران از آنها ناشی از تأثیر ارزشهای فرهنگی است برای مثال وقتی ارزش در جامعـه بـر تاریخ تولد خاص قرار گرفت، همان گونه که دیگران به آن اهمیت میدهند فرد نیـز تحت تأثیر فرهنگ اجتماع خویش، ارزشمندی را در داشتن تاریخ تولد لاکچری خواهد دید. به طوری که والدین تاریخ تولد لاکچری را هدیه ارزشمندی به فرزند خود تصور میکنند، در حالی که مرتکب خیانت بزرگی شدهاند و پیامدهای آن هر روز جلوی چشمانشان نمایان میشود.»
رحیمی درباره دلیل عمده دیگر ترویج سبک زندگی لاکچری اظهار میکند: «این ارزشها امروزه در جامعه بهاصطلاح خریدار دارند یعنی در فرهنگ جامعه برایش ارزش قائلند و آنچه که تبدیل به ارزش میشود گرایش عمومی هم به آن سمت تمایل پیدا میکند. به عنوان مثال زمانی که سالنهای عقد و تالارهای پذیرایی مبالغ بالایی را برای رزرو تاریخ ۹/۹/۹۹ از مشتریان خود میگیرند یا بیمارستانهای خصوصی هزینههای گزافی را بابت رزرو اتاق زایمان در تاریخ ۹/۹/۹۹ از والدین میگیرند بیانگر این است که این ارزشها در جامعه نهادینه شده است. هنگامی که در سیستم آموزشی، در تبلیغات رسانهها، در همه شئون و ابعاد زندگی، افراد یاد میگیرند خودشان را با دیگران مقایسه کنند، طبیعی است این افراد میل به تفاخر و سبک زندگی خاص یا همان لاکچریلایف خواهند داشت. برای مقابله با این نوع سبک زندگی، باید از آموزش شروع کنیم. خانوادهها و نظام آموزشی نقش مهمی در مدیریت تغییرات اجتماعی و فرهنگی دارند و چنانچه آموزش را از خانوادهها و نظام آموزشی شروع کنیم میتوانیم آثار آن را در لایههای مختلف جامعه ملاحظه کنیم.»
این جامعهشناس در پایان میگوید: «مسئولان ارشد نظام سلامت و کنشگران نظام سلامت را به نظارت و کنترل هرگونه رفتار آسیبرسان به سلامت نوزادان دعوت میکنم. اگر سلامت جامعه و نسلی از فرزندان اهمیت دارد مجازاتهای سنگین برای عاملان سزارینهای تقویمی در نظر گرفته شود تا شاهد این فاجعه انسانی نباشیم.»
جبههبندی جدید در رابطه با ایران؛
برجام این بار با برجام اول تفاوت دارد
گروه سیاسی:
هفته گذشته جو بایدن، رئیسجمهور منتخب آمریکا شش عضو کابینه خود را معرفی کرد که در میان آنها مقامهای ارشد وزارت خارجه دوره باراک اوباما دیده میشوند؛ از جمله جان کری، وزیر خارجه اسبق که اکنون مسئول ویژه برنامههای آمریکا در مقابله با پدیده گرمایش زمین شده است.
آنتونی بلینکن، به عنوان وزیر خارجه جدید و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی جو بایدن هم از مقامهای ارشد وزارت خارجه در دوره باراک اوباما هستند که هر دو در گفتوگوهای منجر به توافق هستهای با ایران نقش داشتند. در کنار این تحولات امیدوار کننده در رابطه با حفظ برجام و خروج از بنبست در مذاکرات با ایران، در جبهه دیگری شرایط متفاوت بود. رسانههای اسرائیلی روز دوشنبه اعلام کردند که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل برای یک دیدار محرمانه با محمد بنسلمان به عربستان سعودی پرواز کرده است تا در شهر نئوم با ولیعهد عربستان دیدارکند. رسانههای اسرائیلی همچنین ادعا کردند که یوسی کوهن، رئیس سازمان جاسوسی اسرائیل، موساد، نیز همراه نخست وزیر در این دیدار حضور داشته است. یك استاد دانشگاه، سفیر پیشین ایران در نروژ و تحلیلگر مسائل ژئوپلتیک در باره این تحولات گفت: طبیعتا این مهرههایی که بایدن انتخاب کرده مثبت ارزیابی میشوند. ایران یکبار با این تیم کار کرده و به نتیجهای به نام برجام رسیده است، دوباره کار کردن با این تیم کار راحتتری است و دو طرف از یکدیگر شناخت دارند. ضمن اینکه این تیم برجام را به عنوان اعتبار برای خود میداند. از طرف دیگر این تیم به دنبال چند جانبهگرایی است و میخواهد تحکم و یکجانبهگرایی دوره ترامپ را کنار بگذارد. حضور جان کری در کابینه نیز موثر است هر چند دستور کار او چیز دیگری است، اما قطعا درباره ایران و برجام مورد مشورت قرار میگیرد. این تیم میتواند سرعت کار با ایران را بالا ببرد. به گفته دکتر عبدالرضا فرجیراد اتفاق دیگری که رخ داده این است که بنیامین نتانیاهو، بن سلمان و متحدانشان از آمدن بایدن و همچنین تیمی که انتخاب شده رضایت ندارند. سفر شتابزده نتانیاهو به عربستان هم پیام دارد، پیام آشکارش این است که ما نگرانیم و در حال برنامهریزی برای آینده هستیم. این دیدار حاوی پیامی برای بایدن است. عربستان و اسرائیل میگویند ما اتحاد خود را حفظ میکنیم و باید در مذاکرات حضور داشته باشیم. این استاد دانشگاه با بیان اینکه تیم انتخاباتی بایدن سرعت کار را با ایران را بالا میبرد، گفت: البته ایران عجلهای برای مذاکره و توافق ندارد. ایران بیش از هر چیز بر توانمندیها داخلی خود تکیه دارد و تلاش میکند خود را قدرتمندتر کند ولی این هم به معنای ترک مذاکره برای رفع تحریمها نیست، ایران میتواند هر دو پروژه را همزمان پی بگیرد، هم بر توانمندی داخلی تکیه کند و هم برای رفع تحریمها اقدام نماید. او درباره اینکه مذاکره احتمالی با دولت بایدن چه زمانی ممکن است آغاز شود، گفت: قطعا مذاکره با آمریکا اگر اتفاق بیافتد در قالب ۱+۵ و برجام خواهد بود. فعلا که دولت ترامپ مستقر است و تا حدود دو ماه دیگر انتقال قدرت طول میکشد، اما میتوان مذاکرات را به صورت غیر رسمی آغاز کرد تا طرفهای مختلف با شرایط و خواستههای یکدیگر بیشتر آشنا شوند تا بعد از روی کارآمدن زودتر به نتیجه مطلوب برسند. دکتر علی بیگدلی استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در باره کابینه امنیت ملی جو بایدن گفت: از جهت سنتی در آمریکا وزیر امور خارجه سرتیم امنیت ملی ایالات متحده آمریکا به حساب میآید و تیم دیپلماسی و امنیتی رئیسجمهور باید با وزیر خارجه هماهنگ باشند. آقای بلینکن سابقه طولانی در دو بخشی دیپلماسی و امنیتی آمریکا دارد و با آقای سالیوان ارتباط نزدیکی دارد. او در برجام هم نقش بسیار مهمی داشت. به این ترتیب با آمدن او انگیزه لازم برای از سرگیری برجام وجود دارد.» او افزود: «اما مسئله این است که برجام این بار با برجام اول تفاوت دارد. برجام اول بر مسئله هستهای تمرکز داشت، اما حالا وضعیت متفاوت است. مهمترین مسئله این که ترکیب قدرت در خلیج فارس تغییر کرده است و این برای بایدن و همچنین ایران مشکل ایجاد کرده است. اسرائیل با نزدیکی به عربستان و امارات در این منطقه قدرتنمایی میکند، به این ترتیب اراده شیخنشینان خلیج فارس میتواند در سرنوشت برجام موثر باشد. متاسفانه جو بایدن و آمریکا قادر نیست اسرائیل و عربستان را نادیده بگیرد و به تنهایی به مسئله برجام بپردازد.» این استاد دانشگاه ادامه داد: «موضوع دوم این است که ایران اعلام کرده که آمریکا تحریمها را بردارد و به برجام بازگردد تا ایران هم به تعهدات برجامی خود برگردد. به نظر نمیرسد به این راحتی این اتفاق رخ دهد و حتی میتوان گفت مطلقا این اتفاق رخ نخواهد داد. برجام در حال حاضر به مسائل بسیاری گره خورده که اگر آن مسائل حل نشود، برجام هم در مسیر قبلی خود قرار نمیگیرد.» علی بیگدلی معتقد است که برجام به عنوان توافقی که در دولت اوباما صورت گرفت حالا مرده است، باید لباس جدیدی به برجام پوشاند و مذاکرات وسیعتر و موضوعات تازهای مطرح شود. وزیر خارجه عربستان اخیرا گفته است که ما باید در هر گفتوگو و مذاکرهای در این رابطه حضور داشته باشیم. احتمالا باید منتظر باشیم که همین اتفاق هم بیفتد.
او درباره این که بلینکن وزیر خارجه معرفی شده از سوی بایدن پیش از انتخابات گفته بود که اگر ایران به تعهداتش باز گردد آمریکا هم به برجام بر میگردد، اظهار کرد: «گفتار سیاستمدار برگرفته از شرایط آنی و لحظهای است. سیاستمدار براساس دادههایی که دارد اظهار نظر میکند و موضع میگیرد. حالا شرایط تغییر کرده است و دیپلماتها مطابق با تغییر شرایط اظهارات خود را هم تغییر میدهند. مطمئن باشید که بایدن و تیم سیاست خارجی او بدون توجه به تحولات در خلیج فارس و حضور اسرائیل در منطقه نمیتوانند وارد مذاکره با ایران شوند. آقای بایدن باید با دو دستش اقدام کند، یک دستش به سمت ایران باشد و دست دیگرش به سمت کشورهای جنوب خلیج فارس تا بتواند هر دو طرف را به یکدیگر نزدیک کند. این نکته را فراموش نکنید که بلینکن یهودی است و به هر حال او مقداری جانب منافع اسرائیل را خواهد گرفت.»این تحلیلگر درباره اینکه آیا با تغییر دولت در واشنگتن جبههبندی تازهای ایجاد میشود و اروپا و آمریکا به یکدیگر نزدیکتر میشوند و در طرف دیگر اسرائیل و کشورهای عرب منطقه جبهه تازهای را ایجاد میکنند، گفت: «دموکراتها نگاه شان بیشتر به بیرون از آمریکا است برخلاف ترامپ و جمهوریخواهان که نگاه به درون آمریکا دارند. دموکراتها سیاست آشتیکنان با جهان را دنبال میکنند، آقای بایدن میخواهد به توافق اقلیمی پاریس باز گردد، به یونسکو بازگردد و در همین راستا میخواهد به متحدان سنتی آمریکا به ویژه اروپا نیز نزدیکتر شود، شاید حتی روابط آمریکا با چین را هم احیا کند. این سیاست کلی دموکراتهاست، اما به نظر نمیرسد این آشتیکنان خیلی دامن ایران را بگیرد. بایدن میخواهد آمریکا را از سیاست یکجانبه گرایی ترامپ خارج کند و به چندجانبه گرایی برگرداند، اما این چندجانبه گرایی احتمالا خیلی شامل حال ما نمیشود. حتما رفتار آمریکا با اتحادیه اروپا با ایران متفاوت خواهد بود.»بیگدلی درباره تحرکات اتحادیه اروپا درباره برجام و دیدار اخیر وزرای سه کشور اروپایی در برلین گفت: نشست سه کشور بیشتر مربوط به گزارش آژانس بود که تائید میکند ایران میزان غنیسازی را افزایش داده و ذخایر کیک زردش ده برابر میزان مجاز است، این مسئله اروپا را نگران کرده است. اتحادیه اروپا تلاش میکند که ایران در تعهدات برجامی باقی بماند چرا که هنوز عضو برجام است و در این رابطه احساس مسئولیت میکند.»