کد خبر: ۱۲۹۲۷۵

شاه و ملکه‌ها و ما معمولی‌ها!

احسان محمدی

آقای دکتری در بیو توئیترش نوشته: «همسر یک ملکه و پدر دو پرنسس!» البته به نظرم نخواسته ریا بشود وگرنه می‌نوشت خودش هم King است، چون مرد چنین خانواده‌ بزرگی مگر می‌شود مثل ما معمولی‌ها باشد؟ اینکه آدم گنده‌ها دچار توهم شوند که شاه‌ِ شاهان هستند یا ملکه و «خیلی خاص» و در جهان لنگه ندارند، ایرادی ندارد. بالاخره هر آدم بزرگی هم یک ‌سری رویای ناکام دارد اما بعید می‌دانم ایجاد این تصور در دخترهای مان که پرنسس هستند یا پسرهای مان که از جنس طلایی هستند و مال بقیه مس هم نیست، کار درستی باشد.
زمان ما بچه‌ها در خانه و کوچه و مدرسه تلخی‌هایی می‌دیدند که این توهمات می‌ریخت. می‌فهمیدیم معمولی هستیم و محیط بیرون هم، آغوش مادر نیست که همیشه امن باشد. باید یک جاهایی دست خودمان را عصا کنیم برای بلند شدن و گاهی حتی لازم شد خودمان را بغل کنیم. شاید برای همین این همه شکننده نبودیم، رفاقت‌ها و رابطه‌ها قوام بیشتری داشت. فقط بحث تحمل کردن نبود، انگار یادمان می‌دادند روزگار بالا و پایین دارد و قرار نیست دنیا همیشه به کام ما باشد. در این میان والدین هلی‌کوپتری گاهی به اسم حمایت و عشق، بزرگترین صدمه را به فرزندان‌شان می‌زنند. آن‌ها اجازه نمی‌دهند بچه‌های شان توسعه فردی پیدا کنند و مستقل شوند. برایشان حباب و گلخانه امنی می‌سازند که آنجا همه چیز تحت نظارت است و آنها هم پرنس و پرنسس این قصر!
بین احترام گذاشتن و شخصیت دادن به بچه و ایجاد توهم و توقع در او مرز باریکی وجود دارد که خیلی اوقات با همین حرف‌های ساده ایجاد می‌شود. پرنس‌ها و پرنسس‌های زیادی دیده‌ام که هنوز مادرشان آنها را می‌برد دانشگاه یا در زندگی و رابطه مشترک با کوچک ترین تلخی لگد می‌زنند به همه چیز، چون اندازه کافی رشد شخصیتی نکرده‌اند. یا اینکه خیلی از این شاهزاده‌های خودشیفته بعدها چنان پر توقع می‌شوند که هیچ کس از جمله پدر و مادر (همان شاه و ملکه داخل خانه) را در حد و اندازه خودشان نمی‌بینند! این بچه‌ها وقتی ازدواج می‌کنند یا وارد رابطه می‌شوند، با همین توهم پرنس و پرنسس بودن، از دیگران توقع اطاعت دارند و اگر کسی از گل نازک تر به آنها بگوید می‌زنند زیر میز! یا وقتی وارد محیط کاری شدند فقط می‌خواهند رئیس باشند. مگر می‌شود یک پرنس یا پرنسس کارمند معمولی باشد؟
- نخیر! بچه من فرق می‌کنه!...قطعا بچه شما نه فقط پرنس و پرنسس است بلکه حق دارید اسمش را بگذارید شاهکار بینش‌پژوه! فقط به پرنس‌ها و پرنسس‌های تان بگویید بچه‌های ما جوری بزرگ شده‌اند که دیگر قرار نیست رعیت هیچ خدای روی زمینی باشند...باز هر جور راحتید!

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1401/2/20 -  شماره 5126
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۲۹۲۷۵

شاه و ملکه‌ها و ما معمولی‌ها!

احسان محمدی

آقای دکتری در بیو توئیترش نوشته: «همسر یک ملکه و پدر دو پرنسس!» البته به نظرم نخواسته ریا بشود وگرنه می‌نوشت خودش هم King است، چون مرد چنین خانواده‌ بزرگی مگر می‌شود مثل ما معمولی‌ها باشد؟ اینکه آدم گنده‌ها دچار توهم شوند که شاه‌ِ شاهان هستند یا ملکه و «خیلی خاص» و در جهان لنگه ندارند، ایرادی ندارد. بالاخره هر آدم بزرگی هم یک ‌سری رویای ناکام دارد اما بعید می‌دانم ایجاد این تصور در دخترهای مان که پرنسس هستند یا پسرهای مان که از جنس طلایی هستند و مال بقیه مس هم نیست، کار درستی باشد.
زمان ما بچه‌ها در خانه و کوچه و مدرسه تلخی‌هایی می‌دیدند که این توهمات می‌ریخت. می‌فهمیدیم معمولی هستیم و محیط بیرون هم، آغوش مادر نیست که همیشه امن باشد. باید یک جاهایی دست خودمان را عصا کنیم برای بلند شدن و گاهی حتی لازم شد خودمان را بغل کنیم. شاید برای همین این همه شکننده نبودیم، رفاقت‌ها و رابطه‌ها قوام بیشتری داشت. فقط بحث تحمل کردن نبود، انگار یادمان می‌دادند روزگار بالا و پایین دارد و قرار نیست دنیا همیشه به کام ما باشد. در این میان والدین هلی‌کوپتری گاهی به اسم حمایت و عشق، بزرگترین صدمه را به فرزندان‌شان می‌زنند. آن‌ها اجازه نمی‌دهند بچه‌های شان توسعه فردی پیدا کنند و مستقل شوند. برایشان حباب و گلخانه امنی می‌سازند که آنجا همه چیز تحت نظارت است و آنها هم پرنس و پرنسس این قصر!
بین احترام گذاشتن و شخصیت دادن به بچه و ایجاد توهم و توقع در او مرز باریکی وجود دارد که خیلی اوقات با همین حرف‌های ساده ایجاد می‌شود. پرنس‌ها و پرنسس‌های زیادی دیده‌ام که هنوز مادرشان آنها را می‌برد دانشگاه یا در زندگی و رابطه مشترک با کوچک ترین تلخی لگد می‌زنند به همه چیز، چون اندازه کافی رشد شخصیتی نکرده‌اند. یا اینکه خیلی از این شاهزاده‌های خودشیفته بعدها چنان پر توقع می‌شوند که هیچ کس از جمله پدر و مادر (همان شاه و ملکه داخل خانه) را در حد و اندازه خودشان نمی‌بینند! این بچه‌ها وقتی ازدواج می‌کنند یا وارد رابطه می‌شوند، با همین توهم پرنس و پرنسس بودن، از دیگران توقع اطاعت دارند و اگر کسی از گل نازک تر به آنها بگوید می‌زنند زیر میز! یا وقتی وارد محیط کاری شدند فقط می‌خواهند رئیس باشند. مگر می‌شود یک پرنس یا پرنسس کارمند معمولی باشد؟
- نخیر! بچه من فرق می‌کنه!...قطعا بچه شما نه فقط پرنس و پرنسس است بلکه حق دارید اسمش را بگذارید شاهکار بینش‌پژوه! فقط به پرنس‌ها و پرنسس‌های تان بگویید بچه‌های ما جوری بزرگ شده‌اند که دیگر قرار نیست رعیت هیچ خدای روی زمینی باشند...باز هر جور راحتید!

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد