«ایران دچار خشکسالی سی ساله است.» نمیدانم این مطلب را رئیس سازمان زمین شناسی دقیقا همین گونه بیان کردهاند یا سخنان ایشان به صورت اشتباه نقل شده است، اما امیدوارم سازمان زمین شناسی آن را هر چه سریعتر تکذیب. همان طور که سالها تکرار کردهام، موضوع خشکسالی سی ساله از لحاظ علمیو تخصصی مردود است. یک زمانی کسانی این دروغ عجیب را به ناسا نسبت میدادند؛ حتی اگر بپذیریم که در بیست سال گذشته دچار خشکسالی بودهایم (که در این نقطه از تاریخ ادعایی غیر علمیاست)، هیچ عالم و متخصصی نمیتواند به شما بگوید که این دوره فقط سی سال طول میکشد و ده سال دیگر پایان مییابد. به عبارتی دیگر کشور ما دچار ورشکستگی آبی است. چه ببارد، چه نبارد، ما آب کم میآوریم. چرا؟ چون خرج مان (مصرف آب) بیشتر از دخلمان (میزان آب تجدید پذیر) است. وقتی کم میآوریم از پس اندازمان (آب زیرزمینی) میخوریم. از سویی دیگر چگونه میتوان آثار گسترده ورشکستگی آبی شامل سدهای خالی، تالابهای خشک، رودهای بیرمق، افت شدید آبهای زیرزمینی، فرونشست، گرد وغبار، بیابان زایی، آتش سوزی و مرگ جانداران را ندید؟ اما با کمال تعجب برخی هنوز این مشکلات را موقت می دانند و منتظر معجزه و سخاوت ابرهای آسمانند.
تا زمانی که همه مشکلات بخش آب بر گردن خشکسالی و تغییر اقلیم و دشمن و نفوذی و جاسوس و ابردزد بیفتد، فقط و فقط فرصت سوزی میشود و هزینه تغییر بالا میرود. چرا که متاسفانه طبیعت برای انسان صبر نخواهد کرد تا عقلش سر جایش بیاید و هر چه جلوتر برویم، خساراتی که به محیط زیست میزنیم، جبران ناپذیرتر خواهند شد. در انتها اینکه کشور ما به طور ذاتی کم آب است اما فقرآبی ندارد. همین حالا هم میتوان این وضعیت را پایان بخشید با آب کمتر، محصول بیشتر و بهتر تولید کرد و وضعیت محیط زیست را بهبود بخشید. اما تاجر ورشکسته قبل از وعده دیگری به طلبکاران باید بپذیرد که شکست خورده است، روش تجارتش جوابگو نیست و هر چه بیشتر دست و پا بزند، بیشتر در باتلاقی که خود ساخته، فرو میرود.