کد خبر: ۱۳۶۵۱۹

این بشکه‌های نفت هستند که سخن می گویند

گروه اقتصادی کارون: در طول ۱۲روز جنگ میان ایران و اسرائیل و پس از آن، بسیاری از موسسات بین‌المللی تلاش کرده‌اند تصویری از آینده بازار نفت ارائه دهند. عمده تحلیل‌ها متمرکز بر سیاست‌های دونالد ترامپ بوده که هدف آن پایین نگه داشتن قیمت نفت و گسترش تولید داخلی از طریق منابع غیرمتعارف مانند نفت شیل است؛ سیاستی که در راستای افزایش سهم ایالات متحده در بازار جهانی نفت دنبال می‌شود.

در این تحلیل‌ها، اغلب به وضعیت صادرات نفت ایران توجه کمتری شده و این موضوع تا حد زیادی مغفول مانده است. سئوال مهم در این میان این است در چشم‌اندازی که بر پایه تداوم سیاست فشار بر قیمت نفت ترسیم می‌شود، ایران چه جایگاهی می‌تواند داشته باشد؟ یکی از سیاست‌هایی که ترامپ بر آن مانور می‌دهد، مساله پایین نگه‌داشتن قیمت نفت است. باید توجه داشت که پایین نگه‌داشتن قیمت نفت یک شمشیر دو لبه برای ایالات متحده است. از یک‌سو، این سیاست در راستای حمایت از مصرف‌کنندگان داخلی و جلوگیری از فشار تورمی اجرا می‌شود، اما از سوی دیگر، در صورتی که قیمت نفت از یک حدی پایین‌تر بیاید، ذخایر غیرمتعارف نفت از جمله نفت شیل که هزینه تولید بالاتری دارند، دیگر مقرون‌به‌صرفه نیست.
هرچند به لطف پیشرفت فناوری، هزینه تولید پایین آمده است، اما قیمت خیلی پایین نفت به سود شرکت‌های نفتی آمریکایی نیست. با این حال، نکته نگران‌کننده برای ایران آن است که ظرفیت تولید نفت کشور در چهار دهه گذشته چندان بالا نبوده است. بالاترین سطح تولید ایران در دهه‌های گذشته حدود چهار میلیون بشکه در روز بوده است که با کسر مصرف داخلی، سقف صادراتی در بهترین حالت حدود دو میلیون بشکه در روز برآورد می‌شود. متاسفانه ایران تاکنون نتوانسته است متناسب با منابع عظیمی که دارد. ظرفیت تولید خود را افزایش دهد. در نتیجه، ایران در معادلات بازار جهانی نفت تا حد زیادی کنار گذاشته شده است. کشورهای حوزه خلیج فارس ظرفیت مازاد تولیدی دارند که چندین برابر کل صادرات ایران است. به همین دلیل در بازار جهانی نفت می‌توانند ایران را به راحتی در نظر نگیرند و حذف نفت ایران تاثیر محسوسی بر قیمت جهانی نداشته باشد. به‌عنوان نمونه، در همین جنگ ۱۲روزه، افزایش قیمت نفت تنها حدود ۱۰ تا ۱۲ دلار بوده که اگر با بحران‌هایی مانند تحریم نفتی دهه ۷۰ مقایسه شود که قیمت نفت تا چهار برابر افزایش یافت، قابل قیاس نیست.همین افزایش قیمت‌ هم تنها به دلیل نگرانی از گسترش درگیری به سایر کشورهای نفت‌خیز خلیج‌فارس بود. در واقع، اگر صادرات نفت ایران از بازار حذف شود، تاثیر آن چندان چشمگیر نیست، زیرا همان‌طور که گفته شد، کشورهای عرب   می‌توانند با فعال کردن بخشی از ظرفیت مازاد خود، این خلا را به‌راحتی جبران کنند.در صنعت نفت، ضرب‌المثلی وجود دارد که می‌گوید: «این بشکه‌های نفت هستند که صحبت می‌کنند.» یعنی قدرت شما در نفت، به تعداد بشکه‌هایی است که تولید می‌شود، نه به شعارهایی که داده می‌شود. 
در این میان دو مشکل اساسی وجود دارد؛ یکی از موضوعات افزایش ظرفیت تولید است که نیازمند مجموعه‌ای از پیش‌نیازها از جمله فناوری روز، تجهیزات پیشرفته، دانش فنی، مدیریت کارآمد و سرمایه‌گذاری گسترده است. همه این‌ها در شرایط تحریم، به‌شدت محدود و مختل شده‌اند. از سوی دیگر موضوع صادرات مطرح است، حتی اگر فرض شود که ایران بتواند تولید خود را افزایش دهد، با توجه به تحریم‌ها امکان صادرات پایدار هم وجود ندارد. اکنون صادرات نفت ایران با دشواری‌های فراوان و هزینه‌های بالا انجام می‌شود؛ از جمله ارائه تخفیف به خریداران، نبود مشتریان رسمی و متنوع و نبود امکان انتقال امن درآمدهای نفتی به کشور. اکنون عمده صادرات نفت ایران به شرکت‌هایی موسوم به تی‌پات‌ها در چین انجام می‌شود که هیچ‌گونه مراوده‌ای با دنیا ندارند و از ایران نفت می‌خرند. به دلیل نبود امکان جابه‌جایی پول نفت، بخش قابل توجهی از آن در قالب تهاتر کالاهای بنجل چینی به کشور بازمی‌گردد یا در بانک‌های خارجی مانند بانک‌های چینی باقی می‌ماند تا بتوانند از آن استفاده کنند. در واقع، ایران از دو سمت تحت فشار است. از یک‌سو مشکل ظرفیت تولید و از سوی دیگر، مشکل فروش، صادرات و انتقال درآمد مطرح است. تا زمانی که این مسائل، به‌ویژه مساله تعامل و ارتباط با جهان، حل نشود، تصور بازگشت ایران به جایگاه قبلی خود در بازار جهانی نفت بسیار دشوار و دور از ذهن است.

 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1404/4/18 -  شماره 5848
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۶۵۱۹

این بشکه‌های نفت هستند که سخن می گویند

گروه اقتصادی کارون: در طول ۱۲روز جنگ میان ایران و اسرائیل و پس از آن، بسیاری از موسسات بین‌المللی تلاش کرده‌اند تصویری از آینده بازار نفت ارائه دهند. عمده تحلیل‌ها متمرکز بر سیاست‌های دونالد ترامپ بوده که هدف آن پایین نگه داشتن قیمت نفت و گسترش تولید داخلی از طریق منابع غیرمتعارف مانند نفت شیل است؛ سیاستی که در راستای افزایش سهم ایالات متحده در بازار جهانی نفت دنبال می‌شود.

در این تحلیل‌ها، اغلب به وضعیت صادرات نفت ایران توجه کمتری شده و این موضوع تا حد زیادی مغفول مانده است. سئوال مهم در این میان این است در چشم‌اندازی که بر پایه تداوم سیاست فشار بر قیمت نفت ترسیم می‌شود، ایران چه جایگاهی می‌تواند داشته باشد؟ یکی از سیاست‌هایی که ترامپ بر آن مانور می‌دهد، مساله پایین نگه‌داشتن قیمت نفت است. باید توجه داشت که پایین نگه‌داشتن قیمت نفت یک شمشیر دو لبه برای ایالات متحده است. از یک‌سو، این سیاست در راستای حمایت از مصرف‌کنندگان داخلی و جلوگیری از فشار تورمی اجرا می‌شود، اما از سوی دیگر، در صورتی که قیمت نفت از یک حدی پایین‌تر بیاید، ذخایر غیرمتعارف نفت از جمله نفت شیل که هزینه تولید بالاتری دارند، دیگر مقرون‌به‌صرفه نیست.
هرچند به لطف پیشرفت فناوری، هزینه تولید پایین آمده است، اما قیمت خیلی پایین نفت به سود شرکت‌های نفتی آمریکایی نیست. با این حال، نکته نگران‌کننده برای ایران آن است که ظرفیت تولید نفت کشور در چهار دهه گذشته چندان بالا نبوده است. بالاترین سطح تولید ایران در دهه‌های گذشته حدود چهار میلیون بشکه در روز بوده است که با کسر مصرف داخلی، سقف صادراتی در بهترین حالت حدود دو میلیون بشکه در روز برآورد می‌شود. متاسفانه ایران تاکنون نتوانسته است متناسب با منابع عظیمی که دارد. ظرفیت تولید خود را افزایش دهد. در نتیجه، ایران در معادلات بازار جهانی نفت تا حد زیادی کنار گذاشته شده است. کشورهای حوزه خلیج فارس ظرفیت مازاد تولیدی دارند که چندین برابر کل صادرات ایران است. به همین دلیل در بازار جهانی نفت می‌توانند ایران را به راحتی در نظر نگیرند و حذف نفت ایران تاثیر محسوسی بر قیمت جهانی نداشته باشد. به‌عنوان نمونه، در همین جنگ ۱۲روزه، افزایش قیمت نفت تنها حدود ۱۰ تا ۱۲ دلار بوده که اگر با بحران‌هایی مانند تحریم نفتی دهه ۷۰ مقایسه شود که قیمت نفت تا چهار برابر افزایش یافت، قابل قیاس نیست.همین افزایش قیمت‌ هم تنها به دلیل نگرانی از گسترش درگیری به سایر کشورهای نفت‌خیز خلیج‌فارس بود. در واقع، اگر صادرات نفت ایران از بازار حذف شود، تاثیر آن چندان چشمگیر نیست، زیرا همان‌طور که گفته شد، کشورهای عرب   می‌توانند با فعال کردن بخشی از ظرفیت مازاد خود، این خلا را به‌راحتی جبران کنند.در صنعت نفت، ضرب‌المثلی وجود دارد که می‌گوید: «این بشکه‌های نفت هستند که صحبت می‌کنند.» یعنی قدرت شما در نفت، به تعداد بشکه‌هایی است که تولید می‌شود، نه به شعارهایی که داده می‌شود. 
در این میان دو مشکل اساسی وجود دارد؛ یکی از موضوعات افزایش ظرفیت تولید است که نیازمند مجموعه‌ای از پیش‌نیازها از جمله فناوری روز، تجهیزات پیشرفته، دانش فنی، مدیریت کارآمد و سرمایه‌گذاری گسترده است. همه این‌ها در شرایط تحریم، به‌شدت محدود و مختل شده‌اند. از سوی دیگر موضوع صادرات مطرح است، حتی اگر فرض شود که ایران بتواند تولید خود را افزایش دهد، با توجه به تحریم‌ها امکان صادرات پایدار هم وجود ندارد. اکنون صادرات نفت ایران با دشواری‌های فراوان و هزینه‌های بالا انجام می‌شود؛ از جمله ارائه تخفیف به خریداران، نبود مشتریان رسمی و متنوع و نبود امکان انتقال امن درآمدهای نفتی به کشور. اکنون عمده صادرات نفت ایران به شرکت‌هایی موسوم به تی‌پات‌ها در چین انجام می‌شود که هیچ‌گونه مراوده‌ای با دنیا ندارند و از ایران نفت می‌خرند. به دلیل نبود امکان جابه‌جایی پول نفت، بخش قابل توجهی از آن در قالب تهاتر کالاهای بنجل چینی به کشور بازمی‌گردد یا در بانک‌های خارجی مانند بانک‌های چینی باقی می‌ماند تا بتوانند از آن استفاده کنند. در واقع، ایران از دو سمت تحت فشار است. از یک‌سو مشکل ظرفیت تولید و از سوی دیگر، مشکل فروش، صادرات و انتقال درآمد مطرح است. تا زمانی که این مسائل، به‌ویژه مساله تعامل و ارتباط با جهان، حل نشود، تصور بازگشت ایران به جایگاه قبلی خود در بازار جهانی نفت بسیار دشوار و دور از ذهن است.

 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد