انتشار این درخواست مالی، واکنشهایی را در میان فعالان محیطزیست برانگیخته است. منتقدان میگویند سازمانی که با کمبود منابع برای مقابله با آلودگی هوا، نابودی تالابها، فرسایش خاک و بحران آب روبهروست، چطور میتواند چنین رقمی را برای یک سفر مطالبه کند؟ پرسش اصلی افکار عمومی این است که این سفر چه دستاوردی برای محیطزیست کشور دارد؟در فضای مجازی هم واکنشها مشابه است. بسیاری از کاربران نوشتند برای سفرهای کاری چندروزه به برزیل، حتی با بالاترین سطح اقامت و پرواز، چنین رقمی قابل توجیه نیست. گروهی از فعالان محیطزیست هم یادآور شدند که بودجه این سفر میتواند صرف تجهیز محیطبانان، احیای تالابهای خشکشده یا حتی نصب ایستگاههای پایش آلودگی هوا در تهران و اصفهان شود.
فایده این سفرهای پرهزینه چیست؟
این نخستین بار نیست که عملکرد شینا انصاری و تیم مدیریتی او در سازمان محیطزیست با چنین انتقادهایی روبهرو میشود. در ماههای اخیر سفرهایی از سوی مقامات این سازمان به کشورهایی مانند چین و ترکیه انجام شده که نه گزارشی از نتایج آنها منتشر شده و نه تغییری در وضعیت داخلی محیطزیست کشور دیده میشود. آزاده مختاری، خبرنگار نیز چند روز قبل با کنایه به همین موضوع نوشته بود: «سفر با کشتی کروز؛ مسیر تازه شینا انصاری و مدیران سازمان محیطزیست! ایران در آستانه فروپاشی زیست محیطی است، اما مسئولان در تور جهانی از پکن تا ریو میچرخند! این سفرها دقیقا چه خروجی و دستاوردی برای ایران و محیطزیست ایران داشته است؟ اعلام رسمی و کامل شود.»حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران و فعال محیطزیست که در کاپ ۲۹ در باکو به دعوت باکو حضور داشت نیز با اشاره به حضور ضعیف ایران در نشستهای بینالمللی محیطزیستی، گفته بود: «وقتی حتی نتوانستیم یک غرفه برای ایران در اجلاس قبلی فراهم کنیم، حضور رئیسجمهور یا رئیس سازمان محیطزیست تأثیر چندانی نخواهد داشت. این حضور ضعیف، نشاندهنده ناتوانی در استفاده از ظرفیتهای بینالمللی است».
مشکل اصلی چیست؟
بسیاری از کارشناسان محیطزیست از عملکرد انصاری در قبال بحران آلودگی هوا، احیای تالابها و حفاظت از جنگلها رضایت ندارند و معتقدند رویکرد او بیش از اندازه محتاط، اداری و بیاثر است.با این حال، باید انصاف داد که مشکل فقط به شخص انصاری محدود نمیشود. سازمان حفاظت محیطزیست در سالهای اخیر از نظر بودجه، اختیار و جایگاه نهادی تضعیف شده است. در تصمیمگیریهای کلان کشور، صدای این سازمان چندان شنیده نمیشود و بخش زیادی از توان کارشناسی آن درگیر بوروکراسی داخلی است. در چنین شرایطی، برخی مدیران تصور میکنند حضور در اجلاسهای بینالمللی میتواند جای خالی اثرگذاری داخلی را پر کند؛ تصوری که معمولاً نه در داخل نتیجه دارد و نه در خارج تصویری متفاوت از ایران میسازد.مسئله، اما این است که کشور در شرایط بحرانی قرار دارد. از تالابهای خشکشده تا جنگلهای نیمسوخته و هوای سمی کلانشهرها، وضعیت محیطزیست ایران به مرحله اضطرار رسیده است. وقتی هر روز خبری از آلودگی هوا، فرونشست زمین، کمبود آب و شهادت محیطبانان منتشر میشود، اولویت اصلی باید مدیریت منابع موجود و بازسازی اعتماد عمومی باشد، نه سفرهای پرهزینه و بیخروجی.
سفرهای خارجی در عصر بحران داخلی
حتی اگر نیت این سفرها جذب سرمایهگذاری خارجی یا تعامل دیپلماتیک باشد، بدون شفافیت مالی و برنامه اجرایی مشخص، چنین اقداماتی بیشتر به بیاعتمادی دامن میزند تا امید. سازمان محیطزیست باید به افکار عمومی توضیح دهد چرا چنین بودجهای درخواست شده، چه کسانی در هیأت اعزامی حضور دارند و چه برنامهای برای ارائه در کنفرانس برزیل دارند.در نهایت، اصل حضور ایران در کنفرانسهای جهانی اقلیمی نه تنها غلط نیست، بلکه ضروری است؛ اما حضور مؤثر نیازمند برنامه، کارنامه و دستاورد است. اگر قرار است ایران در کاپ ۳۰ حرفی برای گفتن داشته باشد، باید ابتدا در داخل کشور حرفش را با عمل ثابت کند. در غیر این صورت، سفر هیأت ایرانی به برزیل صرفاً به هزینه تبدیل خواهد شد؛ هزینهای که نه طبیعت ایران را نجات میدهد، نه اعتبار از دسترفته نهاد محیطزیست را بازمیگرداند.در روزگاری که ایران نه آب دارد و نه هوا؛ مردم از مدیران انتظار دارند که به جای سفرهای پرهزینه، مشکلات را لمس کنند و پاسخگو باشند. محیطزیست به سفر نیاز ندارد؛ به اقدام، شفافیت و صداقت نیاز دارد.