در نامه آیت اله آملی لاریجانی به آیت ا... محمد یزدی آمده است: چندی است که نمایشی در کشور بر اساس سناریوهای از پیش طراحی شده، علیه اینجانب به راه افتاده است. بنا نداشتم با توجه به گرفتاریهاي مختلف مردم و کشور، نسبت به این حرکات، پاسخی دهم. ولکن اکنون احساس ميکنم بازیهاي صدا و سیما و برخی نهادهاي دیگر به نقطهاي رسیده است که سکوت در مقابل آن جایز نیست و البته در موقع مناسب به تفصیل در مورد ابعاد آن صحبت خواهم کرد. متاسفانه اخیراً جنابعالی مطالبی مطرح کردهايد که علاوه بر خلاف واقع بودن و موهن بودن، ریشه در همان امور دارد. قبلاً هم مکرر در جلسات شورای نگهبان یا مجالس دیگر، مطالبی از این دست بیان کردهايد که بنا به مصالحی در مقابل آن سکوت کرده ام. اما اکنون ميبینم این سکوتها نه فقط اسباب تنبه حضرتعالی نشده، بلکه پیش تر هم رفتهايد و مطالب خلاف واقع و توهینها ی دیگری هم بر آن افزودهاید. مطالبی از جلسه روز یکشنبه شما با مسئولان مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه، پخش شده است که در وهله اول باور نميکردم شما چنین سخنانی گفته باشید و لذا از طرق مختلف پی گیری کردم تا صحت انتساب مطالب برایم محرز گردد. همه بر اصل صدور این مطالب از جنابعالی تاکید کردند، منتها امر غریب تر آنکه گفتند مطالب موهن بسیار دیگری هم بوده که بعد از چند بار ویرایش، حاصلش همان شده که منتشر شده است. جناب آقای یزدی، چرا به این وضعیت افتاده اید؟ در یک پاراگراف که از شما نقل کردهاند، خوبست که چند تا خلاف واقع گفته باشید و چند تا توهین؟!
گفتهاید: فلانی میگوید اگر این کار را نکنید نجف ميروم ! خوب بروید. آیا با رفتن شما قم به هم ميخورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی موّثر نبود، چه رسد که نجف بروید. رئیس دفتری که ۱۰ سال، جای مهمی را اداره کرده دستگیر ميشود، بعد اعتراض ميکنید که چرا گرفتید؟! به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختید! آیا ارث پدرت بود، از کجا آوردی ساختی؟ اولاً بنده هیچگاه نگفته ام که اگر فلانی را دستگیر کنید نجف ميروم. این دروغی است که عدهاي شایع کردهاند و دفتر بنده هم رسماً آ ن را تکذیب کرده است، حال شما چه انگیزهاي دارید که این دروغ را تکرار ميکنید؟ بنده هیچ گاه از هیچ فرد متخلف یا فاسدی حمایت نکرده و نخواهم کرد. اگر معاون اجرایی حوزه ریاست مرتکب جرم یا فسادی شده، تعقیب و رسیدگی عادلانه به جرم او، طبق قاعده و وظیفه دستگاه قضایی است و مسلم است که بنده هم قائل به استثناء در این جهت نیستم. ثانیاً به نحو توهین آمیزی گفتهاید: شما در قم بودنتان هم خیلی موثر نبود چه رسد که نجف بروید. جناب یزدی، بنده طلبهاي بیش نیستم و هیچگاه ادعا نکرده ام که وجودم چه در قم و چه در هر جای دیگری، خیلی موثر است. گرچه شخصیتهايي همچون مقام معظم رهبری و برخی مراجع بزرگوار، بارها و بارها در مورد این فقیرکلماتی بکار برده اند که از نقل آنها استحیا ميکنم، چون خود را لایق آنها نميدانم. تاثیر بنده همین است که هست: سالیانی برای عدهاي در حوزه و دانشگاه تدریس کرده ام، آثاری را هم پدید آورده ام. میزان تاثیر آن هم در حد خود، یک امر واقعی است، نه با خواست بنده بیشتر ميشود و نه با توهین و تحقیر شما کمتر. اما شما در عرصه تحقیق و پژوهشهاي علمی چه کردهاید؟
آیا جز با صدای بلند و داد و قال، به مسئولان و بزرگان توهین کردن و افترا زدن و تحقیر کردن، کار دیگری هم کرده اید؟ شما با آیت ا... شبیری حفظهاله، چه کرده اید: با مرجعی که آیتی است در علم و تقوی و اخلاق و متانت و مروت و انصاف و بزرگواری. آخر چرا به خودتان اجازه ميدهید به همه توهین کنید. هیچ بررسی کردهايد که علماء و فضلاء در قم، به آثار شما و به گفتههاي شما چگونه نگاه ميکنند؟ ! چقدر آنها را جدی ميگیرند؟ کافی است کسی نیم نگاهی به مکتوبات شما ذیل کتاب القضاء مرحوم سید صاحب عروه، بیندازد تا میزان اثر شما در حوزه معلوم شودو معلوم شود حد تحصیلات جنابعالی و استفراغ وسعتان درباب استنباط احکام. متاسفانه ظاهراً حتی توجه نکردهايد که کتاب القضاء سید (برخلاف جلد اول عروه) کتاب استدلالی است، چقدر آنرا تخریب کرده اید. ایکاش شما صرفاً آنرا ترجمه ميکردید که اقلاً خواننده بداند با سخنان چه کسی روبروست. از کسی که در جلسه شما حضور داشته نقل شده است که جنابعالی برخوردتان در شورای نگهبان با بنده را هم مطرح کرده، گفتهايد آنجا هم حق با شما بوده است و شما را مجبور کرده اند که از من عذرخواهی کنید: من بنا نداشتم راجع به وضعیت شما در شورای نگهبان چیزی در علن بگویم،اما سخنان شما مرا ملزم ميکند. آقای یزدی بخدا سوگند در همین مورد هم خلاف ميگویید. در شورای نگهبان، سخنان غیردقیق، غیر مستدل و حتی نامربوط شما برای اعضاء روشن است. اگر سکوت ميکنند و چیزی نميگویند، حرمت پیرمردی شما را پاس ميدارند.شما در آن جلسه کذایی شورا، بدون اینکه بدانید مساله چیست، به خیال آنکه هنوز بحث در مساله قبلی است که راجع به آن رای گیری شده و به تصور اینکه بنده بعد از رای گیری مجدداً بر حرف خودم اصرار ميکنم، مثل همیشه شروع کردید به داد و قال کردن و توهین کردن و همه هاج و واج مانده بودند که شما چه ميگویید. آیت ا... مدرسی وآقای دکتر کدخدایی به شما تذکر دادند که آقا آن مساله گذشته است و فعلاً بحث بر سر چیز دیگری است. این را هم ظاهراً متوجه نشدید و به توهین کردنهاي خودتان ادامه دادید و خطاب به آقای جنتی گفتید که رئیس باید جلسه را اداره کند و آیین نامه جلسات رعایت شود. جناب یزدی، بنده که طبق نوبت و درمساله جدید بحث ميکردم. شما در چه عوالمی بودید؟! البته اینگونه مشکلات از ناحیه جنابعالی در شورای نگهبان کم نیست. ما از شما فهم کلمات محقق نائینی و محقق عراقی و محقق اصفهانی را نميخواهیم که انتظارش بی مورد است! اما دقت در همین عبارتهاي فارسی قوانین مصوب مجلس و دقت در بررسی خلاف قانون و یا خلاف شرع بودن آنها انتظار به حقی است که متاسفانه گاه این هم مفقود است. چه کنیم، أشکو بثّی و حزنی الی اله.ثالثاً گفتهايد رئیس دفتری که ۱۰ سال، جای مهمی را اداره کرده و دستگیر ميشود، بعد اعتراض ميکند که چرا گرفتید.در همین یک جمله دو خلاف واقع گفتهاید: اولاً شخصی که دستگیر شده رئیس دفتر اینجانب نبوده، رئیس دفتر بنده، آقای خلفی بود که در سلامت نفس و تقوا و فضل، در میان خاص و عام در قوه قضاییه مشهور بوده و هست. آن آقا که اشاره کردهايد مسئول یکی از دهها زیرمجموعه حوزه ریاست، به عنوان معاونت اجرایی حوزه ریاست بود. وی در واقع یکی از معاونتهاي آقای خلفی بود و نه رئیس دفتر بنده. ثانیاً اینجانب هیچگاه اعتراض نکرده ام که چرا گرفتهاید، دستگاه قضایی خود باید بگوید.سخن بر سر فضا سازیهاي رسانهاي است. همه این فضا سازیها نشان از آن دارد که یک پروژه بزرگتری در پس این القائات نهفته است و آن تخریب اینجانب و شاید هم تخریبهاي دیگر. مساله همین است. و الا بنده سینه ام خزانه الاسرار اتهامات مجموعهاي از معاونان، قائم مقامان و آقازادههاي مسئولان و شخصیتهاست و ظاهراً امروز هم هزینه ایستادگی در رسیدگی به آنها را ميپردازم؛ اما نکته این است که آیا کسانی که امروز برای شفافیت و مبارزه با فساد سینه چاک ميکنند و ماهها برای دستگیری فردی که نه معاون بنده بوده و نه رئیس دفتر بنده، بلکه مدیر یکی از اجزاء حوزه ریاست تحت اشراف شخصیتی سالم، فاضل و شریف چون آقای خلفی بوده، فضا سازی کرده اند، آیا همین کار را برای آقای شریفی قائم مقام شهردار اسبق تهران و آقای سیف معاون اقتصادی اطلاعات سپاه و... کرده اند و فساد آنها را به آقای قالیباف و آقای طائب و دیگران سرایت دادهاند؟!وا اسفا از این ظلم و بی عدالتی و بی مروتی.برای اینکه بنده را تخریب کنند، اول در فضای مجازی تا توانستند شأن آن متهم را بالا بردند: نه فقط در رسانههاي ضد انقلاب، بلکه در همین رسانههاي رسمی داخلی از صدا و سیما گرفته تا خبرگزاریهاي رسمی. خبرگزاری مهر در این رابطه نوشته بود: یک مقام ارشد قضایی بازداشت شد. آخر چرا این دروغهاي شاخدار را ميپراکنید؟ اصلاً این آقا مقام قضایی بود تا ارشد باشد؟ ! در همین رسانه ملی، برخی خبرنگاران در این باره طوری سخن گفتند که گویی نقش بی بدیلی در مدیریت دستگاه قضایی داشته است و همه اینها دروغی بود فوق دروغ. مدیریت دستگاه قضایی در دست مسئولان عالی قضایی بود: یکی نیست از این خبر گزاریها و صدا و سیما بپرسد این آقا در تصمیمات کدام مسئول قضایی موثر بوده است؟
آقای محسنی، آقای خلفی، آقای منتظری، آقای کریمی، آقای ذوالقدر، آقای امینی، آقای تویسرکانی و.... اصلاً این مقامات دستگاه قضایی به وی اعتنایی ميکردند؟ مدیریت کلی اینجانب بر دستگاه قضایی از ناحیه همین مدیران ارشد و روسای دادگستریها بوده است. بگویید در کدام مورد بنده توصیه خاصی نسبت به این فرد کرده ام. پس پرده همه این قضایا جز همان پروژه برخی نهادها با کمک برخی دیگر نیست که انشاء ا... شرح مفصل آن را در مقام دیگری بیان خواهم کرد. رابعاً گفتهايد به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختند ! آیا ارث پدرت بود، از کجا آوردی ساختی. واقعاً اینگونه ادبیات تا بحال در حوزههاي علمیه در این سطوح سابقه داشته است؟ بنده در همین ساختمان جامعه مدرسین برای نمایندگان طلاب و فضلاء به طور مبسوط مسأله ساختمان مدرسه علمیه ولی عصر را توضیح داده ام و شما حتماً اجمال آن را شنیده اید. یکبار هم که در منزل خودتان حضوری توضیح داده بودم، ولی گویی بنای شما بر این است که بر مطالب خلاف واقع تان اصرار بورزید و با اینکه برای شما مساله را توضیح داده ام و حجت را تمام کرده ام، باز همان خلاف واقعها را تکرار ميکنید. خلاصه آنچه را گفته ام، برای آگاهی عموم عرض ميکنم:
۱- استناد دادن ساختمان مدرسه به این جانب خلاف واقع است. مدرسه علمیه ولی عصر وقف است. واقف آن هم مرحوم والد ما، آیت ا... العظمی میرزا هاشم آملی قد سره بود (که انشاء ا... نميفرمایید مگر ارث پدرش بود!) متولی این وقف هم امروز، بنده نیستم. فقط به جهت اینکه امور مدرسه زمین نماند، وکالتی به بنده دادهاند. زمانی که مدیر مدرسه وضعیت نابسامان ساختمان قبلی مدرسه را مطرح کردند، بنده به جهت اشتغال در قوه قضاییه به ایشان گفتم که اینجانب در ساخت مدرسه هیچ دخالتی نميکنم و این از باب مصالح مختلفی بود که بنای بر رعایت آنها داشتم از جمله همین حرف و حدیثها که جنابعالی گاه و بی گاه بیان ميکنید. ایشان بعد از مدتی گفت یکی از آشنایان ما که مساجد و ساختمانهاي مشابهی ساخته است، حاضر است ساختمان مدرسه را بعهده بگیرد و بانیانی هم برای اینکار بیابد. بنده هم گفتم به شرط آنکه هیچ ارتباطی به اینجانب پیدا نکند، مانعی ندارد.حالا جناب آقای یزدی بفرمایید استناد ساخت این مدرسه به بنده چیست؟ ميفرمایید از کجا آوردی ساختی آقای عزیز اول استناد ساخت مدرسه به بنده را ثابت کن، بعد بپرس از کجا آوردی.ثانیاً مساجد و مدارس علمیه همیشه بانیانی دارد که مساعدت ميکنند، چه اتفاق خاصی در این مورد افتاده است که آنهمه مدارس علمیه از پاسخگویی به این سئوال مستثنی هستند و این مدرسه باید پاسخگو باشد.
۲- با لحنی بی ادبانه گفتهايد آیا ارث پدرت بود، ميگویم نخیر ارث پدرم نبود ! مگر اینهمه مدارس دیگر در قم و سطح کشور ساخته ميشود ارث پدرشان است؟ مگر همین ساختمانهايي که حضرتعالی از آنها استفاده ميکنید، از ارث پدرتان ساخته شده است؟ آخر این چه فهمی است و چه استدلالی؟!
۳- گفتهايد به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختهاند. آخر چرا خلاف ميگویید: شما یکبار هم که داخل آن را ملاحظه نکرده اید، چرا نشر اکاذیب ميکنید. اگر مقصودتان ظاهر آن است، همین ساختمانهايي که شما از آن استفاده ميکردید هم همینطور بود: ساختمان مرکز تحقیقات دبیرخانه خبرگان که با لطایف الحیل از دست مسئولان آن وقت درآوردید و به عنوان نائب رئیس مجلس خبرگان محل کار خود قرار دادید، در همین قد و قواره و وزن بود، نفرمودید کاخ ساختهاند، بلکه با اشتیاق تمام به آن ساختمان نقل مکان فرمود.
۴- مدتی در قم غائله برپا کرده بودند خصوصاً برخی از نمایندگان قم که این ساختمان برخلاف قوانین و ضوابط و با دخالت رئیس قوه ساخته شده است، که البته همه اش کذب بود. اینجانب کمترین توصیهاي برای نحوه ساخت آن نداشتم و بعد از تحقیق کاملی که شرحش را در همان جلسه پیش گفته، ارائه کرده ام، روشن شد ساختمان مدرسه بر اساس قوانین و ضوابط جاری ساخته شده و هیچ تخلفی صورت نگرفته. شهردار سابق هم به تفصیل این نکته را تبیین کرده است و اینکه پروانه ساختمان و مجوزهای صادره بر اساس مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری بوده است. نکته آخری که بدان اشاره ميکنم اینکه جنابعالی در سخنانی در هفته پیشتر هم باز به رئیس سابق قوه قضاییه و نحوه کارش پرداخته بودید، گویی روزتان به شب نميرسد اگر تعریضی، توهینی و افترایی نداشته باشید. گفته بودید با آمدن آقای رئیسی قوه قضائیه بحمد اله از رکود خارج شد و دیگر مردم امیدوارند که پروندهها پنج سال طول نکشد. اینکه رئیس جدید قوه قضاییه بتواند گامی برای ارتقاء دستگاه قضایی بردارد، خواست همه ما است. قوه قضاییه ملک شخصی کسی نیست. رکن نظام است و همه باید به ایشان کمک کنند تا بتواند پیشرفتی برای دستگاه قضایی به ارمغان بیاورد. این روشن است. اما تعریض شما به اینکه قوه قضاییه در رکود بود، کذب است.
دستگاهی که در سال ۹۷ قریب هفده میلیون پرونده رسیدگی کرده، در رکود بوده؟
طبق آمار مرکز آمار و فناوری اطلاعات، در طول سالهای متمادی حضور بنده در دستگاه قضایی، هرسال میزان خروجی پروندهها یا بیش از ورودی بوده و یا چیزی در حدود آن. با این حساب دستگاه قضایی در رکود بوده است؟ آقای یزدی شما و انصافتان:از خلاف گفتن هاتان برگردید. در طول این ده سال قریب شش هزار قاضی جذب دستگاه قضایی شده و در نتیجه عدد قضات به بیش از یازده هزار نفر رسیده، در حالی که کل آنها قبلاً قریب هفت هزار نفر بودند. این رکود است!در طول این ده سال تشکیلات دستگاه قضایی تحولات بسیاری پیدا کرده، از جمله تاسیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات که موجب تحولات قابل توجهی شده است، همینطور تحولات اساسی در سازمان ثبت که رئیس سابق آن آقای تویسرکانی با شجاعت به پیش برده بود. همینطور در معاونت منابع انسانی و معاونت راهبردی و دیوانعالی کشور. تحولات اساسی در ساختار نظارتی قوه قضاییه و تحولات بسیار دیگر که اینجا مجال ذکرش نیست.به اعتراف رئیس دادگستری وقت تهران که اکنون سخنگوی قوه است، در طول این ده سال، بیش از صد سال عدلیه، امکانات برای دادگاهها و دادسراها فراهم گردیده است. اینهم رکود است؟! جناب آقای یزدی، با شعار دستگاه قضایی از رکود خارج نميشود و با تبلیغات سوء، تحولات چشمگیر سابق، رکود محسوب نميشود. باید دید شاخصها چگونه تغییر کرده اند. حضرتعالی چه تحقیق مستقلی انجام دادهايد که محرز شده است در ظرف همین چهار پنج ماه اکنون نرخ رشد تعداد پروندههاي رسیدگی شده، بیشتر شده و یا نرخ رشد تعداد قاضی جذب شده، بیشتر شده و... همین دادگاههاي مفاسد اقتصادی که برگزاری آنها موجب خوشحالی مردم و تقدیر آنها شده است، کارهای اصلی اش که همان تحقیقات و رسیدگیهاي دادسرایی آنها است، عمدتاً در زمان این حقیر انجام شده است. پس برگردید از آن قضاوتهای ناصواب و ناعادلانه تان. جناب آقای یزدی مشکل اصلی جنابعالی این است که فکر ميکنید قیم حوزههاي علمیه هستید و ميخواهید به همه امر و نهی کنید. متاسفانه شما خودتان را در جایگاهی ميبینید که نه تنها مرجع تعیین کنید، بلکه به مراجع بزرگواری که شاید شاگرد آنها هم محسوب نميشوید، امرو نهی کنید و این با رویههاي حسنهاي که در حوزه علمیه برقرار بود، هیچ تناسبی ندارد. فاعتبرو یا اولی الابصار. والحمد واله رب العالمین.