کد خبر: ۱۱۸۰۳۹
اوج گرفتن کرونا، مردم یا دولت؛ مقصر کیست؟!

چرا دولت تقصیرها را گردن مردم می‌اندازد؟

گروه جامعه:‌ در شرایطی که کرونا بار دیگر اوج گرفته و بر شمار قربانیان آن افزوده شده است مدام بر تقصیر مردم در شکل گیری این وانفسا تأکید می‌شود. اما به راستی مقصر کیست؟ مردم که توصیه‌ها را جدی نگرفتند یا دولت که بر بازگشایی‌ها اصرار داشت؟

 مزدک دانشور انسان شناس در این باره می‌گوید: این انگاره یا پیش فرض سالهاست که بخش جدایی ناپذیر از گفتمان دولتمردان ایران است. در حوادث جاده‌ای تقصیر از آن رانندگان است و هیچ اشاره‌ای به این نمی‌شود که چرا ما در کنار عقب مانده‌ترین جوامع در زمینه کشتار شهروندان در جاده‌ها قرار داریم. در سقوط هواپیما قصور از خلبان است که یا خواب آلود بوده و یا به هشدار‌ها بی توجهی کرده است و هیچ صحبتی از مسولیت شرکت‌های هواپیمایی در تأمین رفاه و آسودگی خلبان نمی‌شود. در پزشکی نیز این مسأله تکرار شده است. پزشکان تا آنجا که می‌توانند تقصیر مشکلات بیمار را به گردن خود بیماران می‌اندازند که فرهنگ غذاخوردن صحیح، فرهنگ ورزش کردن درست و فرهنگ زندگی کردن خوب را نمی‌دانند. در بیان این پزشکان هیچ توجهی به ساختار‌های محدودکننده (چون قیمت بالای مواد غذایی با کیفیت، چون گوشت قرمز و آجیل و قیمت پایین غذا‌های آشغال یعنی غذا‌های پرکربوهیدرات و قندی) نمی‌شود، به فشار کاری بالا و استراحت اندک، به مسکن کوچک و بی کیفیت و شلوغی خانه‌ها، به نبود سیاست‌های حمایتی و بازتوانی، به ساختار نامناسب شهری برای تحرک، به محدودیت‌های پوششی و ورزشی بانوان و ... تقریبا هیچ چیز دیگری اعتراض ندارند و فقط بیماران را مقصر می‌شمرند. از آن سو دولت و دستگاه قضایی هم وقتی نوبت به رسیدگی پرونده‌های پزشکی می‌رسد، پزشک معالج را مقصر آسیب وارده به بیمار می‌دانند. در این احکام قضایی اشاره‌ای به ساختار درست پذیرش و تریاژ بیمار و پرستاری مناسب و یا حتی شیوه آموزش پزشکی و نحوه پزشک پروری در بیمارستان‌ها و نظام تحقیر نظام‌مند دانشجویان در بیمارستان‌های آموزشی نمی‌شود و فقط با یک حکم عمل به تکلیف شده و خیال مجری و قاضی و جامعه راحت می‌شود. وی افزود:‌جایی که این گفتمان در زبان مردم و دولت یکی می‌شود، طلب مجازات برای جنایتکاران و افرادی است که با جرایم‌شان احساسات عمومی را خدشه‌دار کرده‌اند. مثلا در مورد کشته شدن رومینا مردم و دولت یکصدا خواهان اشد مجازات برای پدر رومینا شدند و یا بسیاری را می‌شناسم که علی رغم تحصیلات بالا از مجازات‌های خشن برای کودک‌آزاران، اعدام و حدف فیزیکی معتادان خیابانی، عقیم کردن زنان کارتن خواب و ... دفاع می‌کنند. مردم و دولت در این بیان و نظر، فرد را به صورت کامل مقصر می‌شمارند و برای خودشان هیچ قصوری قایل نیستند. انگار نه انگار که دولت باید قوانین حمایتی برای زنان و کودکان تدوین کند و اگر تدوین کرده نباید آن را چندین سال معطل بگذارد. مردم نیز در تقویت گفتمان ناموس محور و خشونت پرداز اصلا مقصر نیستند و فقط یک پدر جنایتکار وجود دارد که باید از روی زمین برداشته بشود.دانشور ادامه داد:‌ دقت کنید که نقطه تلاقی گفتمان دولت و مردم در زبان روان شناسان قابل ردیابی است. تا به حال از خود پرسیده‌اید که چرا صدا و سیما پر از روان شناس است و خبری از جامعه شناس و انسان شناس در برنامه‌های تحلیلی نیست؟ چون روان شناسانِ غیراجتماعی بر فرد متمرکز هستند. آن‌ها مداوم در گوش ما می‌خوانند که "بابا دیگران دارند زندگی می‌کنند تو چرا باید افسرده باشی؟ تو باید خودت را با محیط تطبیق بدهی! تو باید با همسرت بسازی و صبور باشی! تو باید بی‌آیندگی را ببینی و باز هم فکر کنی که خوشبختی! همه این بدبختی‌ها تقصیر خودته! کسی رو به خاطر بدبختی‌هات سرزنش نکن! "
این جامعه شناس در پاسخ به این پرسش که  چه دلایل دیگری در مقصرنمایی از مردم وجود دارد؟ گفت: سیاسی کاری وزارت بهداشت. ما هر روز شاهد هستیم که متولیان وزارت بهداشت دهان به شکوه و شکایت از مردم باز می‌کنند و مداوم ادعا می‌کنند که مردم رعایت نکرده‌اند، مردم مراقب نبوده‌اند، مردم فاصله گیری اجتماعی را مراعات نکرده‌اند و اکنون ما با موج دوم کرونا (یا ادامه همان موج اول) روبه رو هستیم. به خصوص که بر روی عزا و عروسی متمرکز می‌شوند و حتی با نشان دادن داماد مدهوشی زیردستگاه تنفسی و با عدم رعایت اخلاق پزشکی سعی دارند برای بیان خود شاهد نیز دست و پا کنند.
وی افزود: در اینکه عزا و عروسی و کلا هرگونه اجتماعی باعث انتشار ویروس‌های تنفسی می‌شود، شکی نیست و رفتاری است که افراد باید از آن پرهیز کنند. اما سوال اصلی از فرمانده ستاد کرونای تهران این است که آیا ایشان نمی‌داند سوار شدن به مترو، شرکت در یک عزای دسته جمعی حدودا یک میلیونی است؟ آیا ایشان نمی‌داند که سوار شدن به اتوبوس از شرکت در یک عروسی خطرناکتر است؟ آیا ایشان نمی‌داند که حضور در محل کار و رسیدگی به ارباب رجوع از سراسر نقاط شهر به پخش ویروس در منطقه‌ای به وسعت یک شهر موثر است؟ آیا ایشان به عنوان یک پزشک عالی رتبه نمی‌داند که پرستاران باتجربه بیمارستان در امر کنترل عفونت کم و کاستی‌هایی دارند چه برسد به کسبه و فروشندگان؟ آیا ایشان از وسعت عفونت‌های بیمارستانی بی خبر است که فکر می‌کند با یک بخشنامه می‌تواند رفتار نانوا و قصاب و گارسون را تغییر بدهد؟ آیا ایشان نمی‌داند که بازگشایی کسب و کار‌ها از سوی دولت چه پیامی برای جامعه دارد و باعث می‌شود افراد از پوسته مراقبت و توجه بیرون بیایند؟... آقای دکتر نمکی و زالی همه این حرف‌ها را می‌دانند، اما مثل همه دولتمردان نئولیبرال و روان‌شناسان راستگرا قربانیان وضعیت را مقصر قلمداد می‌کنند. وی افزود:‌این خصلت دولتمردان نئولیبرال را می‌توان در رویکرد به سفر‌های نوروزی نیز مشاهده کرد. یکی از متولیان ستاد کرونا گفته بود که باید برای خروج از شهر‌ها عوارض ببندند و قیمت بنزین را در پایانه‌های بین شهری افزایش بدهند تا تمایل مردم به خروج از شهر‌ها کم بشود! معنای دیگر این حرف این است که جاده‌ها را از فرودستان و پرایدسواران خالی می‌کنیم تا لندکروز‌ها و شاسی بلند‌ها به راحتی در جاده‌ها جولان بدهند و ثروتمندان به راحتی به ویلا‌های خوش ساخت و نقشه‌شان برسند. وقتی متولیان ستاد کرونا چنین افرادی باشند مقابله با کرونا نیز به همین وضعیت می‌رسد.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1399/4/22 -  شماره 4687
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۱۸۰۳۹
اوج گرفتن کرونا، مردم یا دولت؛ مقصر کیست؟!

چرا دولت تقصیرها را گردن مردم می‌اندازد؟

گروه جامعه:‌ در شرایطی که کرونا بار دیگر اوج گرفته و بر شمار قربانیان آن افزوده شده است مدام بر تقصیر مردم در شکل گیری این وانفسا تأکید می‌شود. اما به راستی مقصر کیست؟ مردم که توصیه‌ها را جدی نگرفتند یا دولت که بر بازگشایی‌ها اصرار داشت؟

 مزدک دانشور انسان شناس در این باره می‌گوید: این انگاره یا پیش فرض سالهاست که بخش جدایی ناپذیر از گفتمان دولتمردان ایران است. در حوادث جاده‌ای تقصیر از آن رانندگان است و هیچ اشاره‌ای به این نمی‌شود که چرا ما در کنار عقب مانده‌ترین جوامع در زمینه کشتار شهروندان در جاده‌ها قرار داریم. در سقوط هواپیما قصور از خلبان است که یا خواب آلود بوده و یا به هشدار‌ها بی توجهی کرده است و هیچ صحبتی از مسولیت شرکت‌های هواپیمایی در تأمین رفاه و آسودگی خلبان نمی‌شود. در پزشکی نیز این مسأله تکرار شده است. پزشکان تا آنجا که می‌توانند تقصیر مشکلات بیمار را به گردن خود بیماران می‌اندازند که فرهنگ غذاخوردن صحیح، فرهنگ ورزش کردن درست و فرهنگ زندگی کردن خوب را نمی‌دانند. در بیان این پزشکان هیچ توجهی به ساختار‌های محدودکننده (چون قیمت بالای مواد غذایی با کیفیت، چون گوشت قرمز و آجیل و قیمت پایین غذا‌های آشغال یعنی غذا‌های پرکربوهیدرات و قندی) نمی‌شود، به فشار کاری بالا و استراحت اندک، به مسکن کوچک و بی کیفیت و شلوغی خانه‌ها، به نبود سیاست‌های حمایتی و بازتوانی، به ساختار نامناسب شهری برای تحرک، به محدودیت‌های پوششی و ورزشی بانوان و ... تقریبا هیچ چیز دیگری اعتراض ندارند و فقط بیماران را مقصر می‌شمرند. از آن سو دولت و دستگاه قضایی هم وقتی نوبت به رسیدگی پرونده‌های پزشکی می‌رسد، پزشک معالج را مقصر آسیب وارده به بیمار می‌دانند. در این احکام قضایی اشاره‌ای به ساختار درست پذیرش و تریاژ بیمار و پرستاری مناسب و یا حتی شیوه آموزش پزشکی و نحوه پزشک پروری در بیمارستان‌ها و نظام تحقیر نظام‌مند دانشجویان در بیمارستان‌های آموزشی نمی‌شود و فقط با یک حکم عمل به تکلیف شده و خیال مجری و قاضی و جامعه راحت می‌شود. وی افزود:‌جایی که این گفتمان در زبان مردم و دولت یکی می‌شود، طلب مجازات برای جنایتکاران و افرادی است که با جرایم‌شان احساسات عمومی را خدشه‌دار کرده‌اند. مثلا در مورد کشته شدن رومینا مردم و دولت یکصدا خواهان اشد مجازات برای پدر رومینا شدند و یا بسیاری را می‌شناسم که علی رغم تحصیلات بالا از مجازات‌های خشن برای کودک‌آزاران، اعدام و حدف فیزیکی معتادان خیابانی، عقیم کردن زنان کارتن خواب و ... دفاع می‌کنند. مردم و دولت در این بیان و نظر، فرد را به صورت کامل مقصر می‌شمارند و برای خودشان هیچ قصوری قایل نیستند. انگار نه انگار که دولت باید قوانین حمایتی برای زنان و کودکان تدوین کند و اگر تدوین کرده نباید آن را چندین سال معطل بگذارد. مردم نیز در تقویت گفتمان ناموس محور و خشونت پرداز اصلا مقصر نیستند و فقط یک پدر جنایتکار وجود دارد که باید از روی زمین برداشته بشود.دانشور ادامه داد:‌ دقت کنید که نقطه تلاقی گفتمان دولت و مردم در زبان روان شناسان قابل ردیابی است. تا به حال از خود پرسیده‌اید که چرا صدا و سیما پر از روان شناس است و خبری از جامعه شناس و انسان شناس در برنامه‌های تحلیلی نیست؟ چون روان شناسانِ غیراجتماعی بر فرد متمرکز هستند. آن‌ها مداوم در گوش ما می‌خوانند که "بابا دیگران دارند زندگی می‌کنند تو چرا باید افسرده باشی؟ تو باید خودت را با محیط تطبیق بدهی! تو باید با همسرت بسازی و صبور باشی! تو باید بی‌آیندگی را ببینی و باز هم فکر کنی که خوشبختی! همه این بدبختی‌ها تقصیر خودته! کسی رو به خاطر بدبختی‌هات سرزنش نکن! "
این جامعه شناس در پاسخ به این پرسش که  چه دلایل دیگری در مقصرنمایی از مردم وجود دارد؟ گفت: سیاسی کاری وزارت بهداشت. ما هر روز شاهد هستیم که متولیان وزارت بهداشت دهان به شکوه و شکایت از مردم باز می‌کنند و مداوم ادعا می‌کنند که مردم رعایت نکرده‌اند، مردم مراقب نبوده‌اند، مردم فاصله گیری اجتماعی را مراعات نکرده‌اند و اکنون ما با موج دوم کرونا (یا ادامه همان موج اول) روبه رو هستیم. به خصوص که بر روی عزا و عروسی متمرکز می‌شوند و حتی با نشان دادن داماد مدهوشی زیردستگاه تنفسی و با عدم رعایت اخلاق پزشکی سعی دارند برای بیان خود شاهد نیز دست و پا کنند.
وی افزود: در اینکه عزا و عروسی و کلا هرگونه اجتماعی باعث انتشار ویروس‌های تنفسی می‌شود، شکی نیست و رفتاری است که افراد باید از آن پرهیز کنند. اما سوال اصلی از فرمانده ستاد کرونای تهران این است که آیا ایشان نمی‌داند سوار شدن به مترو، شرکت در یک عزای دسته جمعی حدودا یک میلیونی است؟ آیا ایشان نمی‌داند که سوار شدن به اتوبوس از شرکت در یک عروسی خطرناکتر است؟ آیا ایشان نمی‌داند که حضور در محل کار و رسیدگی به ارباب رجوع از سراسر نقاط شهر به پخش ویروس در منطقه‌ای به وسعت یک شهر موثر است؟ آیا ایشان به عنوان یک پزشک عالی رتبه نمی‌داند که پرستاران باتجربه بیمارستان در امر کنترل عفونت کم و کاستی‌هایی دارند چه برسد به کسبه و فروشندگان؟ آیا ایشان از وسعت عفونت‌های بیمارستانی بی خبر است که فکر می‌کند با یک بخشنامه می‌تواند رفتار نانوا و قصاب و گارسون را تغییر بدهد؟ آیا ایشان نمی‌داند که بازگشایی کسب و کار‌ها از سوی دولت چه پیامی برای جامعه دارد و باعث می‌شود افراد از پوسته مراقبت و توجه بیرون بیایند؟... آقای دکتر نمکی و زالی همه این حرف‌ها را می‌دانند، اما مثل همه دولتمردان نئولیبرال و روان‌شناسان راستگرا قربانیان وضعیت را مقصر قلمداد می‌کنند. وی افزود:‌این خصلت دولتمردان نئولیبرال را می‌توان در رویکرد به سفر‌های نوروزی نیز مشاهده کرد. یکی از متولیان ستاد کرونا گفته بود که باید برای خروج از شهر‌ها عوارض ببندند و قیمت بنزین را در پایانه‌های بین شهری افزایش بدهند تا تمایل مردم به خروج از شهر‌ها کم بشود! معنای دیگر این حرف این است که جاده‌ها را از فرودستان و پرایدسواران خالی می‌کنیم تا لندکروز‌ها و شاسی بلند‌ها به راحتی در جاده‌ها جولان بدهند و ثروتمندان به راحتی به ویلا‌های خوش ساخت و نقشه‌شان برسند. وقتی متولیان ستاد کرونا چنین افرادی باشند مقابله با کرونا نیز به همین وضعیت می‌رسد.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد