مرور تحرکات منطقهای روزهای اخیر از جمله؛ سفر وزیر امور خارجه آمریکا به عربستان، دیدار پنهانی ولیعهد عربستان سعودی با نتانیاهو، موافقت آمریکا با فروش تسلیحات نظامی پیشرفته به امارات متحده بیش از ۲۳ میلیارد دلار، مانور تبلیغاتی اسراییل پس از کشته شدن نفر دوم القاعده، نشر خبرهای مربوط به اصابت موشک به مکانهای متعلق به ایران در کشور سوریه و ترور شهید فخریزاده در آبسرد دماوند نشانههای روشن تحریک و کشاندن ایران به جنگ است.
تمامی تحرکات و حرکات تروریستی انجام شده در منطقه خاورمیانه پس از آن اتفاق افتاد که ترامپ امکان رای آوردن خود در انتخابات را منتفی دانست، هر چند وکلای او از تقلب و بازشماری آرای شهروندان گفتند ولی این همه مصرف داخلی داشت، بنابراین او و شخصیتهای بانفوذ در کاخ سفید همانگونه که بارها اعلام کردهاند میخواهند در روزهای آخر حکمرانی با اعمال تحریمهای بیشتر و به راه انداختن کنشهای مخرب که در نهایت واکنش ایران را به همراه داشته باشد، امکان توافق با ایران، بازگشت به برجام و یا باز بودن هر دریچهای برای مذاکرات احتمالی و برداشته شدن تحریمهای ظالمانه را مسدود کنند. در واقع ساکنان فعلی کاخ سفید میخواهند وضعیت امروز را به زمین سوختهای مبدل کنند که هیچ نیروی سیاسی نتواند از آن به نفع خود و در راستای کاسته شدن از خصومتها و بیاعتمادیهای سالهای اخیر بهرهبرداری کند. همچنین انتشار خبر حمله به تاسیسات هستهای ایران و منصرف کردن ترامپ توسط مشاورانش بخش دیگری از جنگ روانی بود که طی روزهای اخیر به راه افتاد.با وجودی که بسیاری از نیروهای سیاسی و خصوصا جریان نزدیک به اصولگرایان سند برجام را ضعیف، بدون ضمانت اجرا و فاقد دستاوردی قابل لمس برای کشورمان در حوزههای مختلف برمیشمارند، ولی مخالفان همین برجام در آنسوی مرز را میتوان عربستان، امارات، بحرین، رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای منطقه نام برد. کشورهایی که قبل و پس از امضای برجام تمام تلاش خود را انجام دادند تا امکان بهرهبرداری ایران از توافق صورت گرفته و برداشته شدن تحریمها به حداقل ممکن کاهش پیدا کند. بدون تردید با انتخاب بایدن و مطرح شدن بازگشت آمریکا به توافق برجام و کاهش تحریمها، کشورهایی که متن برجام را علیه خویش معنا میکنند و قدرتمند شدن ایران را پس از برداشته شدن تحربمها ناخوشایند برمیشمارند، هرگونه تلاشی را انجام خواهند داد تا این مهم محقق نشده و با انجام حرکات تحریک آمیز، دست زدن به ترورهای دولتی و انجام تبلیغات گسترده در راستای به راه انداختن یک جنگ روانی دولتمردان ایران را به واکنش بکشانند. واکنشی که منجر به جنگ خواهد شد، در ماجرای ترور شهید سلیمانی پس از حمله تروریستی شخص ترامپ اقدام به ترور را پذیرفت و درباره آن به صورت رسمی موضعگیری کرد، ایران نیز خبر از انتقام سخت داد و در همین مسیر اقدام کرد.
نتیجه آن اقدام برای هر دو طرف درگیری مشخص بود، چرا که کشور هدف با ادبیاتی روشن از اقدام تروریستی خبر داده بود ولی در ترور شهید فخریزاده تا کنون هیچ کشوری این عمل را نپذیرفته، بنابراین و در صورتی که ایران خواهان پاسخ دادن به عمل ترور باشد لاجرم میبایست چندین هدف را در نظر داشته باشد و این همه در نهایت دستاوردی به غیر از یک جنگ تمام عیار با حاکمان مختلف منطقه نخواهد داشت. با توجه به نوع واکنشهای ایران در سالهای اخیر در قبال تحرکات مخرب کشورهای دیگر و پرهیز از جنگ و انتخاب راههای کم هزینهتر به جای دامن زدن به درگیریهای جنگی این امید میرود که دوراندیشی حاکمیت مانع از درگیری نظامی و جنگ شود.