کد خبر: ۱۳۱۷۲۱

اصلاحات به وقت «خود اصلاحی»

عباس موسایی

سیدمحمد خاتمی‌در آخرین اظهار نظر خود، از مفهوم «خود اصلاحی» رونمایی کرده اند؛ مفهومی‌که با تعمق در آنچه در سپهر سیاسی ایران می‌گذرد، می‌تواند کلید  قفل و بحرانی باشد که فروبستگی‌های فزاینده بر «زیست سیاست» خطه ما، تحمیل کرده است.

خود اصلاحی مد نظر خاتمی‌یعنی فروبستگی در عرصه سیاست به وقت اکنون، بیش از هر چیز محصول عبور از امر سیاسی و ایدئولوژیزه شدن سیاست است و غیر از کلیدی از جنس سیاست، گشایش پذیر نیست و در این راستا اصلاحی همه جانبه نگرانه را طلب می‌کند؛ به نحوی که همه برسازندگان امر سیاسی در آن مشارکت کنند.مفهوم «خود اصلاحی» در بطن و متن خود، دعوتی است به بازیابی  امر سیاسی توسط  همه برسازندگان، از این رو قبل از هر چیز دعوت به ایدئولوژی زدایی از سیاست است، که خشونت از جایی آغاز می‌شود که سیاست پایان می‌یابد و در خطه ی سیاسی- فرهنگی ما، ایدئولوژی، سیاست را به بن بست کشانیده است. به عبارتی دیگر دعوت خاتمی‌به «خود اصلاحی» دعوت به میدان داری سیاست و پایان دادن به خشونت  برآمده از هر چه ایدئولوژی است، می‌باشد. مفهوم «خود اصلاحی» خاتمی‌را می‌بایست معطوف به روایت ایشان از امر سیاسی باز شناخت؛ آنچه از دوم خرداد بدین سو در نظر و عمل در چارچوب رها ساز گفتمان و رها از آگاهی‌های کاذب ایدئولوژیکی می‌پروراند و بر ابتنای حاکمیت بر اراده ی ملت معطوف است.
«ملت» در مانیفست خاتمی‌متشکل از «شهروندان آزاد و برابر» است که «حاکمیت»، بر آمده از اراده ایشان است. «خود اصلاحی» خاتمی‌یعنی زمینه و زمانه پروردگی اصلاحاتی که «ملت» ایران برای استقرار حق حاکمیت ملی از مشروطیت بدین سو جست و جو می‌کنند. او که سیاست را از دریچه اخلاق، عقلانیت، انسانیت و دیانت می‌نگرد، تلخ‌کامی‌انسان ایرانی در عصر عسرت سیاست را تاب نمی‌آورد و علیرغم آگاهی از مواضع و واکنش‌های جریانات  اصلاح ستیز، در دورانی که احساسات ایدئولوژیک از دو سوی ماجرا بر سپهر سیاسی میهن سایه افکنده اند، در کسوت سیاست ورزی روشن اندیش، دلیرانه ظاهر شده و دوباره صلا و ندای اصلاح سر می‌دهد. ندایی که بارها و بارها با سدها و موانع، نشنیدن‌ها و بی محلی‌ها مواجه شده است، اما در ذهن و ضمیر، طینت انسانی و مانیفست و سمفونی خاتمی، همچنان نواخته می‌شود.
اگر با ارجاع به ماکس وبر در سخنرانی معروف «سیاست به مثابه حرفه»، سیاست را «عبوری سخت و کند از خلال موانعی درشت و دشوار» بدانیم «عبوری شورمندانه و هم‌زمان سنجیده»، آنگاه خاتمی‌را می‌توان سیاست ورزی دانست که اصلاح گری را علیرغم فهم عمیقش از موانع درشت و دشوار، شورمندانه و سنجشگرانه برگزیده است. با همه اینها سیاست ورز اصلاح گر عصر ما، دلیرانه و پیشروانه، هراسناک از تداوم بیراهه روی خشونت زا، صبورانه و مسئولانه، آبرو در طبق اخلاص می‌نهد و سخت رویانه از آنچه ناممکن می‌نمایاند، طلب  ممکن می‌کند؛ «این کاملا درست است، و همه‌ تجربه‌ تاریخ گواه درستی آن است، که اگر کسی پیش‌تر سودای رسیدن به هیچ ناممکنی را در سر نپرورانده و سخت‌ رویانه در جهان پی‌ نگرفته بود، آن ‌چه امروز امکان ‌پذیر است، هرگز ممکن نمی‌شد.»
وبر، همچنین خلق ممکن از ناممکن را نیازمند وجود راهبران پیشرو و قهرمان می‌داند. خاتمی‌اما هر چند از قرار گرفتن در موضع رهبری و قهرمانی، اجتناب می‌ورزد، اما شجاعت و دلیری اش در پیگیری امر  اصلاح، علیرغم موانع سخت و سترگ، همچنان او را در کسوت راهبر اصلاحات در ایران، برساخته است. پس خاتمی‌را اگر با این تعریف ماکس وبر از سیاست بسنجیم، سیاستمردی است که «علیرغم  همه این‌ها»، از اصلاح جویی دست بر نمی‌دارد.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1401/9/8 -  شماره 5259
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۱۷۲۱

اصلاحات به وقت «خود اصلاحی»

عباس موسایی

سیدمحمد خاتمی‌در آخرین اظهار نظر خود، از مفهوم «خود اصلاحی» رونمایی کرده اند؛ مفهومی‌که با تعمق در آنچه در سپهر سیاسی ایران می‌گذرد، می‌تواند کلید  قفل و بحرانی باشد که فروبستگی‌های فزاینده بر «زیست سیاست» خطه ما، تحمیل کرده است.

خود اصلاحی مد نظر خاتمی‌یعنی فروبستگی در عرصه سیاست به وقت اکنون، بیش از هر چیز محصول عبور از امر سیاسی و ایدئولوژیزه شدن سیاست است و غیر از کلیدی از جنس سیاست، گشایش پذیر نیست و در این راستا اصلاحی همه جانبه نگرانه را طلب می‌کند؛ به نحوی که همه برسازندگان امر سیاسی در آن مشارکت کنند.مفهوم «خود اصلاحی» در بطن و متن خود، دعوتی است به بازیابی  امر سیاسی توسط  همه برسازندگان، از این رو قبل از هر چیز دعوت به ایدئولوژی زدایی از سیاست است، که خشونت از جایی آغاز می‌شود که سیاست پایان می‌یابد و در خطه ی سیاسی- فرهنگی ما، ایدئولوژی، سیاست را به بن بست کشانیده است. به عبارتی دیگر دعوت خاتمی‌به «خود اصلاحی» دعوت به میدان داری سیاست و پایان دادن به خشونت  برآمده از هر چه ایدئولوژی است، می‌باشد. مفهوم «خود اصلاحی» خاتمی‌را می‌بایست معطوف به روایت ایشان از امر سیاسی باز شناخت؛ آنچه از دوم خرداد بدین سو در نظر و عمل در چارچوب رها ساز گفتمان و رها از آگاهی‌های کاذب ایدئولوژیکی می‌پروراند و بر ابتنای حاکمیت بر اراده ی ملت معطوف است.
«ملت» در مانیفست خاتمی‌متشکل از «شهروندان آزاد و برابر» است که «حاکمیت»، بر آمده از اراده ایشان است. «خود اصلاحی» خاتمی‌یعنی زمینه و زمانه پروردگی اصلاحاتی که «ملت» ایران برای استقرار حق حاکمیت ملی از مشروطیت بدین سو جست و جو می‌کنند. او که سیاست را از دریچه اخلاق، عقلانیت، انسانیت و دیانت می‌نگرد، تلخ‌کامی‌انسان ایرانی در عصر عسرت سیاست را تاب نمی‌آورد و علیرغم آگاهی از مواضع و واکنش‌های جریانات  اصلاح ستیز، در دورانی که احساسات ایدئولوژیک از دو سوی ماجرا بر سپهر سیاسی میهن سایه افکنده اند، در کسوت سیاست ورزی روشن اندیش، دلیرانه ظاهر شده و دوباره صلا و ندای اصلاح سر می‌دهد. ندایی که بارها و بارها با سدها و موانع، نشنیدن‌ها و بی محلی‌ها مواجه شده است، اما در ذهن و ضمیر، طینت انسانی و مانیفست و سمفونی خاتمی، همچنان نواخته می‌شود.
اگر با ارجاع به ماکس وبر در سخنرانی معروف «سیاست به مثابه حرفه»، سیاست را «عبوری سخت و کند از خلال موانعی درشت و دشوار» بدانیم «عبوری شورمندانه و هم‌زمان سنجیده»، آنگاه خاتمی‌را می‌توان سیاست ورزی دانست که اصلاح گری را علیرغم فهم عمیقش از موانع درشت و دشوار، شورمندانه و سنجشگرانه برگزیده است. با همه اینها سیاست ورز اصلاح گر عصر ما، دلیرانه و پیشروانه، هراسناک از تداوم بیراهه روی خشونت زا، صبورانه و مسئولانه، آبرو در طبق اخلاص می‌نهد و سخت رویانه از آنچه ناممکن می‌نمایاند، طلب  ممکن می‌کند؛ «این کاملا درست است، و همه‌ تجربه‌ تاریخ گواه درستی آن است، که اگر کسی پیش‌تر سودای رسیدن به هیچ ناممکنی را در سر نپرورانده و سخت‌ رویانه در جهان پی‌ نگرفته بود، آن ‌چه امروز امکان ‌پذیر است، هرگز ممکن نمی‌شد.»
وبر، همچنین خلق ممکن از ناممکن را نیازمند وجود راهبران پیشرو و قهرمان می‌داند. خاتمی‌اما هر چند از قرار گرفتن در موضع رهبری و قهرمانی، اجتناب می‌ورزد، اما شجاعت و دلیری اش در پیگیری امر  اصلاح، علیرغم موانع سخت و سترگ، همچنان او را در کسوت راهبر اصلاحات در ایران، برساخته است. پس خاتمی‌را اگر با این تعریف ماکس وبر از سیاست بسنجیم، سیاستمردی است که «علیرغم  همه این‌ها»، از اصلاح جویی دست بر نمی‌دارد.

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد