جای امیدواری است که طرح کاشت یک میلیارد درخت (یا گیاه) فرصتی را فراهم کرده تا در فضای گفتگو میان نیروهای مردمیو مسئولان دولتی، به شکل جدی دربارهی محیط زیست گفتگو کنیم.
در این میان، پیرو خبرهایی که در چند هفتهی اخیر دربارهی این طرح منتشر شده و در ادامه نشستهایی که ما با مدیران بخشهای گوناگون داشتهایم، بر خود وظیفه دانستیم که نکتههایی را در مورد این طرح یادآور شویم؛ ابتدا اینکه ضروری است که هدفهای طرح و جزییات برنامهی اجرای آن در اختیار کارشناسان مستقل، فعالان محیط زیست و منابع طبیعی، و افکار عمومیقرار گیرد و سازوکاری برای نقد و بررسی آن پیشبینی شود. همچنین باید یک گزارش خلاصه و دقیق و قابل سنجش از طرحهای جنگلکاری و درختکاری قبلی تهیه شود و انتشار عمومی یابد تا بتوان برپایهی مقایسه هدفهای طرح یک میلیارد درخت با هدفهای به دست آمده از اقدامهای قبلی، سود و زیان این طرحِ جدید را محاسبه کرد. از سویی دیگر، معضل بزرگ منابع طبیعی ایران، عوامل تخریب جنگلها و مراتع شامل چرای بیرویه، قاچاق چوب، کَت زنی، بوته کنی، آتش سوزی، تغییر کاربری، سدسازی و دیگر طرحهای عمرانیِ بیملاحظه است. در چنین شرایطی، کاشت نهال ممکن است تأثیر ملموسی در افزایش شمار درختان یا بهبود وضع جنگل و مرتع نداشته باشد. در طرح کاشت یک میلیارد درخت باید مشخص شود که چه تدبیر مؤثری برای حفظ درختان موجود و نگاهداشت نهالهایی که کاشته میشود، اندیشیده شده است.
نکته دیگر اینکه باید در نظر داشت که امکان به وجود آوردن جنگلی که وضعیت طبیعی یابد یا حتی نزدیک به وضع طبیعی شود، بسیار اندک است. از اینرو هزینهکرد برای حفظ جنگلها و مراتع موجود و «کمک» به طبیعت (با کاستن از مداخلههای مخرب انسانی) برای بازیابی وضعیت کلیماکس در اولویت محض است. از سویی دیگر باید در نظر داشت که زمینهای طبیعی بزرگترین اندوختگاه کربن هستند؛ هرگونه زیرورو کردن خاک، سبب آزاد شدن کربن میشود. از اینرو ضرورت دارد که محاسبه شود با درختکاری به شیوههایی که متداول است (تراسبندیِ شیبهای کوهستانی، کندن گودال، درست کردن بانکت، ساخت جادههای دسترسی، ایجاد آتشبُر، و دیگر کارهای رایج که همگی سبب زیرورو شدن خاک میشوند) چقدر کربن آزاد میشود و نهال کاشته شده در عمر مفید خود چقدر کربن را میتواند ترسیب کند. جالب اینکه در طرح موسوم به «مولدسازی» قرار است که چندین نهالستان متعلق به سازمان منابع طبیعی به «بخش خصوصی» فروخته شود. پس باید مشخص شود که آیا این کار درست است یا نه، و نیز گزارش روشنی ارایه شود که آیا امکان تولید نهال به تعداد مورد نظر هست یا نه. به هر حال تجربه و مشاهدههای عینی نشان میدهد که بسیاری از نهالهایی که هر ساله به عناوین گوناگون توسط سازمان جنگلها و مراتع (سازمان منابع طبیعی) کاشته شده، به علتهای مختلف بقا نداشته یا رشد بسیار ناچیز داشته، و موجب تغییر زیست بوم و کاهش تنوع زیستی مناطق شده است. به عبارت بهتر لازم است روشن شود که چه چارهای برای حفظ نهالها (مثلاً در برابر دامهایی که به تعداد بیشمار، و اخیراً در همهی فصلها در عرصههای طبیعی کشور میچرند) اندیشیده شده است.
نکته نهایی آنکه در جهانِ امروز، بحث «جنگلداری نزدیک به طبیعت» و حفاظت از محیطهای طبیعی بسیار جدی است و ضروری است روشن شود که خطوط اصلی طرح یک میلیارد درخت تا چه حد با این بحثها همخوانی دارد. گرچه گفته شده که قرار است طرح یاد شده با مشارکت بخش خصوصی و «مردم» اجرا شود؛ اما جای نگرانیِ جدی است که در آینده به بهانه هزینهبر شدن نگاهداشت «جنگل»های کاشته شده یا به خاطر «منافع مکتسبه» اشخاص، عرصههای نهالکاری شده را در طرحهایی شبیه به آنچه که اکنون «مولدسازی» خوانده میشود، به افراد خاص واگذار کنند...به طور خلاصه، ما معتقدیم که هیچ عجلهای برای شروع به کاشت یک میلیارد درخت صورت نگیرد و دست کم تا چند سال، عزم جدی مسئولان بر حفظ منابع طبیعی موجود، و جلوگیری از تخریب سرزمین قرار گیرد تا طبیعت خود را بازیابی کند.