درگیری اخیر در شرایطی رخ داد که طی ۱۰ روز گذشته، مناسبات میان ایران و امارت اسلامی طالبان بر سر حقآبه هیرمند سطح قابل توجه از تنش را تجربه کرده است. با وجود توقف درگیریها، انتشار فیلمی از عبدالحمید خراسانی، یک عضو ارشد گروه طالبان و فرمانده پیشین پلیس طالبان برای ولایت پنجشیر که در آن صراحتا ایران را تهدید میکند، بیشاز بیش توجهات را به سوی آینده درگیریها میان ایران و طالبان معطوف کرده است.عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه و سفیر پیشین ایران در نروژ و مجارستان در گفتوگویی با سایت فرارو در این باره نکاتی را میگوید:
درگیریها میان نیروهای مرزبانی با طالبان و انتشار فیلمهای تهدیدآمیز این گروه را چگونه ارزیابی میکنید؟
از ابتدای امر تاکید داشتیم که طالبان تفاوتی با دیگر گروههای تروریستی همانند داعش، القاعده و... ندارد. در مقاطعی این گروه در سطح ملی فعالیت داشت، اما القاعده و داعش در سطح فراملی نیز فعال بودند. یعنی چنین گفته میشد که القاعده فرامنطقهای، داعش منطقهای و طالبان، ملی میاندیشید. بر خلاف تصورات سابق، اکنون طالبان بعد از کنترل مجدد بر کابل، در حال نزدیک شدن به تفکرات دو گروه دیگر است،البته تفکیک طالبان با القاعده و داعش هم در عمل ممکن نیست. سخنرانیهای سران طالبان به وضوح نشان میدهد که تفکری مشابه با دیگر گروههای تروریستی دارند. برای نمونه لشکر و تیپ انتحاری ایجاد میکنند؛ مگر تروریستها چه کار میکنند؟ اینها تهدید میکنند تا تهران و اصفهان پیشروی خواهیم کرد و تاریخ را همچون محمود افغان تکرار خواهیم کرد. مجموع این مصادیق نشان میدهد که آنها تنها یک گروه تروریستی داخلی نیستند. آنها چنین میپندارند که حالا که استقرار گرفتهاند، پس باید دنبال اهداف فکری خود در توسعه امارات اسلامی باشند.
آیا طالبان در مسیر اجرایی کردن این هدف خود اقدامات عملی نیز داشته است؟
در همان ابتدای به قدرت رسیدن مجدد در کابل، چندین خمپاره به سمت تاجیکستان و ازبکستان شلیک کردند. در ادامه بر سر مسائل مرزی با پاکستان درگیر شدند. در چند ماه گذشته نیز حدود ۸ حمله را به مناطق صفر مرزی با ایران داشتهاند، حتی آنها در نواحیای که دیوار مرزی کشیده شده و در پشت آنها کشاورزان ایرانی حضور دارند، مدعی تملک هستند.آنها یک گروه تندرو، قبیلهای و قومگرا هستند که اهداف فرامرزی نیز دارند. بر این باور هستم باید با دقت تمام این گروه را مورد توجه قرار داد. متاسفانه در بیش از یک سال گذشته در قبال این گروه، سیاستهایی همچون بازگشایی سفارت، تحویل انرژی، چشمپوشی از درگیرهای مرزی و لاپوشانی تحرکات طالبان، در دستور کار نهادهای دولتی قرار گرفته بود. گفته میشود حملات توسط چند سرباز طالبان صورت گرفته، اما این گزاره به هیچ عنوان واقعیت ندارد. اتفاقا نیروهای این گروه تروریستی، به شدت منظم و تحت اوامر رهبرانشان هستند، بنابراین اگر به مساله طالبان در مقطع کنونی توجه نکنیم، باید در آینده هزینههایی به مراتب بیشتر بپردازیم.اساسا باید توجه داشت که طالبان در حال سوءاستفاده داخلی از مساله حقآبه است. اکثریت جامعه افغانستان از طالبان متنفر هستند. در دو دهه گذشته مردم از نظر فرهنگی و سطح فکری تغییراتی بنیادین را تجربه کردهاند؛ دیگر طالبان آن جایگاه سنتی و محبوبیت گذشته را ندارد. اقدامات محدودکننده این گروه در تحصیل دختران و امور روزمره زندگی اکثریت مردم را به ستوه آورده است. در چنین شرایطی طالبان قصد دارد با تبلیغات گسترده از موضوع حقآبه برای تحریک شهروندان و کسب پشتیبان برای خود بهره بگیرد.
یعنی بهرهبرداری از موضوع حقآبه هیرمند برای کسب مشروعیت داخلی؟
دقیقا! حتی فراتر از این موضوع، حملات اخیر مرزی نیز در همین راستا قابل تحلیل است. قبل از طرح مساله حقآبه از سوی ایران، گزارشها از اقدام طالبان به حملات مرزی نیز حکایت دارند. حالا نکته مهم این است که در سه هفته آینده نیز میتوان تکرار وقایع امروز را پیشبینی کرد. زبان به کار گرفته شده از سوی طالبان در قبال ایران مبتنی بر «نفرتانگیزی» است. زبانی است که در درون آن انبوهی از کینه وجود دارد. آنها به کرات کلمه رافضی- رافضی را تکرار کردهاند؛ بنابراین باید هوشیار بود و با کوتاه نیامدن اجازه نداد که روند کنونی سیاستورزی طالبان ادامه پیدا کند.
منظور از اجازه ندادن به تداوم وضعیت کنونی چیست؟ یعنی چه باید انجام بدهیم؟
مراد من از کوتاه نیامدن، لزوما ورود به «جنگ» نیست. ایران ابزارهای مختلفی برای مقابله با طالبان دارد. طالبان باید این نکته را فهم کند که اگر ما تصمیم بگیریم جبهه مقاومت شمال را حمایت کنیم، این گروه باید سالها درگیر بحران داخلی شود. افغانستان کنونی، همانند جامعه دو دهه گذشته نیست که مردم از حکمتیار و احمد شاه مسعود خسته شده باشند و با طالبان همکاری کنند.مردم کنونی افغانستان اگر نیرویی را ببینند که توانایی مقاومت داشته باشد، به آن خواهند پیوست. ۱۰۰ هزار نیروی نظامی دولت سابق افغانستان در ایران حضور دارند و آیا ایران نمیتواند از آنها استفاده کند. طالبان باید بداند که ایران چه ابزار مهمی در اختیار دارد. بر این باور هستم که طالبان باید در داخل مشغول باشد؛ یعنی نباید آنها احساس کنند در داخل ثبات دارند. ایران میبایست قدرتمندتر عمل کند. قبلا این موضوع را مورد تاکید قرار دادیم، اما ظاهرا حالا متوجه حرفهای ما شدهاند. بالاخره این قدرت نظامی ایران برای چه زمانی است؟!