به گزارش فرارو، ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در توصیف منظور امیرعبداللهیان از سند سپتامبر گفت: «ادبیات آقای وزیر در گفتوگوی انجام شده، کاملا روشن و واضح بود. سند سپتامبر، سند جدیدی به شمار نمیرود و همان روند مذاکرات ایران و ۱+۴ بوده است. آخرین پیشنویس مذاکرات برجامی در چارچوب برجام در سپتامبر ۲۰۲۲ (شهریور ۱۴۰۱) آماده جمعبندی و بازگشت همه طرفها به توافق برجام بود، اما دولت آمریکا و شرکای اروپایی آن در یک محاسبه غلط با نگاه به اغتشاشات داخلی ایران و سرمایهگذاری بر این اغتشاشات و با نیم نگاهی به تحولات اوکراین، در آن مقطع با فرصتسوزی و از میان بردن یک فرصت، از نهایی کردن روند مذاکرات و جمعبندی آن سر باز زدند و بار دیگر نشان دادند که از اراده سیاسی و حقیقی لازم برای بازگشت همه طرفها به توافق برخوردار نیستند و مایل نیستند تعهداتشان را مسئولانه به عهده گیرند و انجام دهند.»با توجه به این تغییر و تحولات، پرسشهایی مطرح است از جمله این که پشت پرده توافق نانوشته و موقت ایران و ایالات متحده چیست و قرار است در سایه این توافق شاهد چه تغییراتی در روابط منطقهای و بینالمللی ایران باشیم؟ یک دیپلمات پیشین ایران و تحلیلگر سیاسی، به این پرسشها پاسخ داده است. قاسم محبعلی گفت: «کشورهای مختلف از جمله کشورهای عرب منطقه، چین و روسیه، لزوما، منافع ملی یکسان ندارند. مسائل اوکراین به نوعی روی نگرش روسیه نسبت به مناقشات بینالمللی ایران موثر خواهد بود، همانطور که برای اروپاییها مهم است، به دلیل بحرانهای انرژی و جنگ اوکراین، بحران جدیدی شکل نگیرد و چه بسا ترجیح اروپا، حل و فصل مناقشات ایران است. درواقع هر اندازه بحرانهای منطقهای و بحران در خاورمیانه افزایش پیدا کند، احتمال فشار بر اروپا و هزینهزایی نیز افزایش پیدا میکند، بر همین اساس است که اروپاییها به دنبال توقف هر نوع برنامه هستهای در ایران و حل اختلافات بینالمللی هستند. چین نیز به نوعی از این وضعیت سود میبرد. اگر وضعیت بحران کاهش پیدا کند و ایران بتواند راحتتر نفت خود را صادر کند، تلاشی که روسیه میکرد تا قیمت نفت افزایش پیدا کند و غرب دچار مشکل شود، به نوعی بیاثر میشود و شاید از این جهت به ضرر روسیه است، چون اگر این مشکلات حل شود، چینیها به جای این که از روسیه نفت بخرند با قیمت پایینتر و در ابعاد بالاتر از ایران نفت میخرند.سیاست تا حد زیادی تابع شرایط زمانی و مکانی است و متناسب با شرایط، تنظیم میشود. تنظیم سیاست برای حفظ منافع و دستیابی به منافع بیشتر، متناسب با شرایط متفاوت است. سیاست مثل کشاورزی است. کشاورز فقط بذر را میکارد و شرایط آب و هوا، آفتاب، آفت و غیره تا حد زیادی از کنترل کشاورز خارج است، بنابراین پس از برگزاری انتخابات آمریکا نیز سناریوهای مختلفی داریم.اگر دموکراتها در مسند قدرت قرار گیرند و جنگ اوکراین نیز به پایان برسد، سناریوی متفاوتی را در مقایسه با شرایطی خواهیم دید که نه تنها جمهوری خواهان سر کار بیایند، بلکه جنگ اوکراین نیز به پایان نرسد. سیاستها براساس وضعیت پیشرو، متفاوت خواهد بود. اتفاقا در ایران نیز همینطور است و نوسان شرایط داخلی و منطقهای میتوانند روی تصمیمگیریها موثر باشد؛ بنابراین از هم اکنون نمیتوان به شکل دقیق یک سال آینده را پیشبینی کرد. در حال حاضر دونالد ترامپ، بالاترین سطح محبوبیت را بین جمهوریخواهان دارد و اگرچه در حزب دموکرات نیز برای بایدن شانس بالایی در نظر گرفته میشود، اما باز هم چیزی قابل پیشبینی نیست و تا زمستان که مبارزات انتخاباتی جدیتر میشود، باید صبر کرد. این را هم در نظر داشته باشیم که حتی کاندیداهای درون حزب جمهوریخواه و دموکرات نیز نسبت به انتخابات، سیاستهای متفاوتی دارند. سیاستهای کاندیداها میتواند حتی در قبال جنگ اوکراین کاملا متفاوت باشد؛ بنابراین چشم انداز روشنی از آینده نداریم. موضوع مهم این است که در شرایط فعلی، طرفین ترجیح میدهند، بحرانی در خاورمیانه شکل نگیرد و به نفع همه است که خاورمیانه آرام باشد.»
مدیرکل اسبق خاورمیانه و شمال آفریقا وزارت امور خارجه میگوید: «برجام دوره هشت ساله خود را طی کرده است. آن چه که میماند قطعنامه ۲۲۳۱ است. این قطعنامه تا ۲۰۲۵ اعتبار دارد و تحریمها لغو نمیشود بلکه ممکن است همانطور که وزیر امور خارجه آمریکا و سخنگوی کاخ سفید گفتند، برخی بخشها از تحریمها بر اساس مصلحت تغییر کند یا تخفیفهایی برای ایران قائل شوند. این مسائل متناسب با شرایط انجام میشود و اجرای تحریمها توسط آمریکاییها و اروپاییها متاثر از شرایط، تغییر خواهد کرد.نکته مهم این است که برخی به اشتباه تصور میکنند همه چیز از زمان انتخابات آمریکا تغییر میکند، اما درواقع تغییرات پس از به مسند قدرت رسیدن رئیس جمهور جدید تغییر میکند. یعنی اگرچه انتخابات در سال ۲۰۲۴ انجام میشود، اما تغییر ریاستجمهوری از ژانویه ۲۰۲۵ رخ میدهد. قطعنامه ۲۲۳۱ نیز در ژوئن ۲۰۲۵ تعیین تکلیف میشود. این قطعنامه تا آن زمان فعال است و پس از به پایان رسیدن زمان مذکور، تکلیف همه چیز روشن میشود. در آن زمان، اولیت بندی جدید انجام میشود تا مشخص شود، ماجرای اوکراین، موضوع هستهای ایران یا سایر موارد در اولویت قرار میگیرد یا خیر. حتی ممکن است تحولات جدیدی رخ داده و مسئله ایران را تحت الشعاع قرار دهد. مسئله هستهای ایران، تبدیل به یک مسئله مزمن شده و در حال حاضر به نظر نمیرسد یک راهحل روشن برای آن وجود داشته باشد، مگر این که یک توافق جدی، تمام عیار و مشتمل بر همه جزئیات مهم، بین ایران و آمریکا شکل بگیرد. مدتی پیش مسئله هستهای ایران به سقف خود رسید و اگر از آن حد بالاتر میرفت، به طور کامل از حالت صلحآمیز خارج میشد؛ بنابراین چارهای وجود نداشت، یا باید در همان وضعیت میماند، یا باید با با گرفتن امتیازاتی فعلا به سمت غنیسازی زیر ۶۰ درصد میرفتیم. این را هم در نظر داشته باشیم که اقتصاددانان بارها هشدار دادهاند اگر ایران در راستای کاهش تحریمها و در نتیجه کاهش تورم و بهبود شرایط معیشتی مردم گام برندارد، شاهد یک بحران ابرتورم سه رقمی در کشور خواهیم بود؛ بنابراین در راستای کنترل همه این موارد، فعلا با گرفتن برخی امتیازات به سمت تنشزدایی و تثبیت شرایط داخلی پیش رفتهایم.»