به گزارش ایلنا، خیلی از ایرانیها عادت دارند مدرکی را بگیرند و آن را قاب کنند و به دیوار بزنند، بدون اینکه از آن برای یافتن شغل و کسب درآمدی بهره بجویند. این پدیده دلایل خاص خودش را دارد که سالهاست کارشناسان مسائل آموزشی و روابط کار درباره آن حرف میزنند و از پیوند نداشتن محیطهای آموزشی با محیطهای کاری انتقاد میکنند. بسیاری از فارغالتحصیلان مهارتی برای ورود به بازار کار ندارند یا اینکه نمیتوانند با فعالان حوزه کاری خود ارتباط یافته و شغلی متناسب با تحصیلات خود به دست بیاورند. آنها به هر حال در جایی مشغول به کار میشوند. ممکن است تحصیلات فرد مهندسی ساختمان باشد، اما در نهایت کارمند بیمه شده باشد. دکترهای مسافرکش، مهندسهای مغازهدار، حسابداران دستفروش، روانشناسان کولبر و... به وفور در ایران یافت میشوند، آنقدر که چنین چیزی عادی شده است. غیرعادی اما این است که فرد با کار کردن در حوزهای تخصص و مهارت کسب کند، اما یکمرتبه مجبور شود مثل مدرکی بیخاصیت، تخصص و مهارتش را کنار بگذارد و کاری دیگر را از صفر شروع کند. نبود امنیت شغلی و بیکار شدن افراد باعث شده چنین اتفاقاتی هم رخ دهد. به ویژه اکنون که شیوع کرونا به بیکاری صدها هزار نفر منجر شده، از صفر شروع کردن هم بیشتر میشود.
تغییر شغل؛ از بورسبازی تا دستفروشی
دقیقا مشخص نیست چه تعدادی به دنبال شیوع کرونا شغل خود را از دست دادهاند. تنها حدود ۸۰۰ هزار نفر در سامانه بیمه بیکاری ثبتنام کردهاند و فعالان صنفی از بیکاری کارگران ساختمانی، مغازهداران، کارگران خدماتی و... خبر میدهند. خیلی از این افراد برای کوتاه کردن دوره بیکاری حاضر میشوند کاری غیر آنچه را قبل میکردند، انجام دهند.یک کارمند بیکار شده آژانس گردشگری درباره وضعیتش میگوید: فعلا در بورس کار میکنم.او توضیح میدهد: آخر سال قبل مشمول تعدیل نیرو شدم. گفتند فعلا شرایط جوری است که باید با تعداد کمتری کار کنیم و اگر اوضاع بهتر شد مجددا خبرتان میکنیم. بعید میدانم اوضاع آژانسهای گردشگری به زودی بهبود پیدا کند. با همکارانم که در آژانسهای مختلف هستم حرف زدم. خیلی از آنها هم کار خود را از دست دادهاند. میگویند امسال خبری از رونق کار آژانسها نیست. شرایطم جوری نیست که یک سال بیکار بمانم. برای همین کمی پول قرض گرفتم، کمی هم خودم پس انداز داشتم، با آنها سهام خریدم و کارم فعلا این است.
مرتضی سنگکار است. او در ۱۰ سالی که در کار ساختمان بوده از کارگر ساده تبدیل به استادکار شده است و خودش برای خودش کارگر دارد. در سه ماه اخیر نه کاری برای خودش بوده و نه کارگرهایش. او از اول اردیبهشت شروع به دستفروشی کرده و از تنقلاتی مثل لواشک گرفته تا ابزارهای کاربردی مثل چراغ قوه، سوزن نخکن و... را میفروشد.او میگوید: اصلا دوست ندارم توی مترو بچرخم و اجناسم را تبلیغ کنم، اما چارهای هم نیست. به دوستانم که سنگکار، گچکار، کاشیکار و... هستند، سپردهام اگر کاری گرفتند مرا خبر کنند تا حداقل کارگری کنم. شرایط سخت است و امثال من که پساندازی ندارند، مجبورند به هر دری بزنند تا پولی دربیاورند.این استاد سنگکار ادامه میدهد: چهار سال سابقه بیمه دارم. در این مدت به هر طریقی بود پول حق بیمه را جور کردم. با خودم گفتم به هر حال کسی از فردا خبر ندارد. شاید آدم از کار افتاده شود. فکر میکردم میتوانم بیمه بیکاری بگیرم، اما میگویند کارگران ساختمانی مشمول بیمه بیکاری نمیشوند. دو ماه است بیمه ندادهام. نمیدانم بیمه قطع شده یا مشمول معافیت بیمهای که گفتهاند، هستیم یا نه. به هر حال، چه مشمول باشم و چه نباشم، تا وقتی سر کار نروم نمیتوانم حق بیمهام را پرداخت کنم.
مسئولان دولتی تنها به ثبتنام بیکار شدهها پرداخته و میخواهند به آنها حقوق بیکاری دهند. هر چند این حمایت لازم است، اما مثل ایجاد سامانهای برای ثبتنام بیکاری، میتوان سامانهای ایجاد کرد و موقعیتهای شغلی را در آن قرار داد. به این ترتیب افراد متوجه ظرفیتهای لازم میشوند و جای اینکه به مشاغل کاذب یا سوداگری بپردازند، کارهای مولد را جستوجو میکنند. هر چند غیرقابل کتمان است که وضعیت اشتغال در ایران خوب نیست، اما در مواردی هم افراد از فرصتهای شغلی اطلاع پیدا نمیکنند و به این ترتیب تصمیم به تغییر رسته شغلی خود میگیرند.