از جناح تندرو که در حق حیات خاتمی هم تردید دارد و در زمانهایی خواهان اعدام او شده بود که گذر کنیم در میان طیف میانهروها، از اصلاحطلبانِ اهل استمرار تا اصلاگران تحولخواه و دیگرانی که به شکل کلی ذیل دموکراسیخواهی تعریف میشوند آنچه خاتمی گفت مخالفان و موافقان جدی داشت. مخالفان بر این باور بودند که خاتمی ضعیفتر از همیشه ظاهر شد و با نسبت دادن خشونت به مردم در مقابل جامعه قرار گرفت، موافقان رییسجمهور دوران اصلاحات اما به طرح «آشتی و همبستگی ملی» مورد تاکید خاتمی اشاره کرده و تصمیمگیران کشور را دعوت به پذیرش این طرح میکنند.
اما آنچه بهانهای برای پرداختن به سخنان خاتمی در این مطلب است به بخشی از گفتههای لیدر جریان اصلاحات بازمیگردد که کمتر به آن توجه شده است. خاتمی در دقایق پایانی سخنرانی خود به درگیریهای اخیر میان اصلاحطلبان، از حزب کارگزاران سازندگی تا حزب اتحاد ملت و همینطور اختلافات در شورایعالی سیاستگذاری جبهه اصلاحطلبان اشاره کرده و با ابراز شگفتی از درگیری چهرههای اصلاحطلب در شرایط خاص فعلی از آنان خواسته تا در کنار یکدیگر و حتی با وحدت و همراهی با جریانهای رقیب راهی را برای حل مسائل و مشکلات مردم بیابند. به واقع عجیب و حیرتآور است که با گذشت هفت سال از روی کار آمدن دولت مورد حمایت خاتمی و جریان سیاسی که او رهبری آن را بر عهده دارد و همینطور اتمام عمر مجلسی که اکثریت آن را فهرست انتخاباتی با تایید خاتمی شکل دادند همچنان از موضعی نصیحتگر و خطاب به دیگری سخن گفته میشود!
ظاهراً آقای خاتمی فراموش کردهاند که حداقل نیمی از آنچه امروز با آن در حوزههای مختلف دست به گریبان هستیم حاصل دولتمردان و مجلسنشینانی است که «تَکرار» او آنان را به کرسی قدرت نشاند.
بیپرده و صریح باید گفت که امروز، زمان پاسخگویی خاتمی و یاران اوست و نه ایجاد «جنگ زرگری» و فراموش کردن مسئولیتی که در وضعیت بحرانی فعلی بر دوش آنان است.