بازار سرمایه طی چند ماه گذشته روزهای پرنوسان و همراه باسقوطی را تجربه کرده است؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از مردم ایران بورس باز شده بودند و سهام خرید و فروش میکردند. اولین سقوطی که پس از ماههای طولانی سبز بازار سهام شاهدش بودیم، پس از کاهش قیمت دلار بود؛ همانجا بود که بسیاری از سهامداران، کاهش نرخ دلار را علت این سقوط دانستند و برای افزایش قیمتش نذر و نیازها کردند. هر چند پس از آن نرخ دلار جهش شدیدی را تجربه کرد اما بازار سرمایه هیچگاه آن بازار سابق نشد و نتوانست اعتماد سهامداران خردی که بسیاری همه داراییشان را در این بازار سرمایهگذاری کرده و ضرر دیده بودند بازیایی کند. اما علت این همه نوسان و سقوط علیرغم افزایش نرخ ارز که قطعا محرک اصلی رشد قیمت در تمام بازارها از جمله بازار سرمایه است،چیست؟
از زمان شروع اصلاح بورس در اواسط مرداد تا به امروز بیش از ده هزار میلیارد تومان نقدینگی از آن خارج شده است. طبق آمار اصلاح ۲۵ درصد شاخص کل بورس تهران درحالی اتفاق افتاد که کاهش قیمت در برخی سهم ها به حدود ۶۰ درصد هم رسیده است. روز گذشته و در سقوط دوباره بازار هم برخی کارشناسان گفتند، بورس همچنان برای اصلاح بیشتر تا حدود ۲۰ درصد ظرفیت دارد.
کارشناسان میگویند: اولین عنصر هر بازاری قیمت است، عنصری که بازار را به تعادل میرساند. اینجا قیمت باید آزاد باشد، اما دولت آن را بسته است. بازار سرمایه طی این مدت شاهد صف های زیاد بوده و این به دلیل دخالت های دولت در قیمت ها بوده که اجازه نداده قیمت ها از یک حدی بالاتر برود یا پایین بیاید. همین صف ها همیشه باعث ایجاد هیجان در سهامداران میشد و تجربه نشان داده هرگاه هیجان بالا میرود، تعقل نیز کنار میرود.در بازار سرمایه دیگر کشورها اگر صعود یا سقوطی در سهامی رخ دهد، نهایتا یکی دو ساعت است و بعد از آن شرایط بازار به شرایط معقول باز میگردد اما بازار ما به شرایط معقول بازنمی گردد، چون بازار را بسته ایم و هیجان را به آن تزریق کرده ایم. تزریق هیجان به بازار ضدعقلانیت است. وقتی بازار هیجانی و روبه بالاست، هر سهمی را بخرید، سود کرده اید، اما بورس هنگامی با ارزش و عمیق میشود که سرمایه شرکت ها افزایش پیدا کند و به مردم سود بدهد.صرف افزایش قیمت، سهام یک شرکت دارایی مشهودی برای مردم ایجاد نمی کند. اینکه سهام یک شرکت مدام بالا برود، بدون اینکه ثروت جدیدی خلق شود، فایده ای ندارد و بدون شک این رشد حبابی شکست خواهد خورد.سیاستمداران همیشه دوست داشته اند که بازار سهام مثبت باشد، اما هر بازاری قواعد خاص خود را دارد که به راحتی نمی توان چیزی به آن تحمیل کرد.
افزایش نرخ ارز و رسیدن دلار به بالای کانال۳۲ هزار تومان و شکسته شدن قیمت دلار در سامانه نیما و همجنین نزدیک شدن نرخ بازار ازاد با نرخ اعلامی صرافی ملی نشانی از پذیرفتن نرخ های فعلی بازار توسط بانک مرکزی و دولت دارد. بازار ارز همیشه برای بورس به عنوان یک قیچی دو لبه عمل کرده است از یک طرف میتواند یک موتور متحرکه عالی برای بورس باشد و از سوی دیگر، رقیب آن برای جذب نقدینگی به حساب آید. اقدامات و سیاست گذاریها باید مبنا منطقی و اقتصادی داشته باشد، اما و اگرها بازار سرمایه و اقتصاد را به بیراهه خواهند برد.
از نیمه دوم مرداد و با نزول قیمت دلار از مرز ۲۵ هزار تومان به کانال ۲۰ هزار تومان، اولین عامل موثر بر سود شرکت های بورسی دچار تزلزل نسبی شد و در جایی که سرمایه گذاری اکثر فعالان بازار در سودهای کلان بود، فرود فروش سهام شروع شد و روز به روز شدت گرفت.از زمان شروع اصلاح بورس در اواسط مرداد بیش از ده هزار میلیارد تومان نقدینگی از آن خارج شده است. این در حالی است که در خرداد ماه ورود نقدینگی به بورس تهران روزانه حدود ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد تومان بوده و در تیرماه این عدد تا میلیارد ۳۰۰۰تومان نیز افزایش داشت.این حجم از خروج نقدینگی که در پی ترس از دست دادن سرمایه رخ داده، در حالی است که تمام بازارهای موازی همچون ارز، طلا، مسکن و خودرو رکوردهای جدید را به ثبت میرسانند و بدون وقفه روند صعودی داشته اند.اما آنچه مسلم است، اگر بازار سرمایه واقعا بدون پشتوانه واقعی بالا رفته باشد، نیاز است که اصلاح شود و سرمایه گذاران نیز باید با حوصله و وقت کافی برای آینده سرمایه هایشان تصمیم بگیرند رفتارهای هیجانی برای بازار سرمایه همچون سم است.