البته این روایات مورد وثوق برخی از جمله وزیر آموزش و پرورش کشورمان نیست که قویا این روایتها را کذب خواند و تاکید کرد: «اینکه گفته شد دانش آموزی به خاطر نداشتن گوشی و تبلت خودکشی کرده واقعی نیست.»این در حالی است که شروع روایت خودکشی دانش آموز به علت نداشتن گوشی هوشمند، متنی بوده که در شبکههای اجتماعی دست به دست شده و تصویر پیامکی به آن پیوست شده بود که گفته میشد ارسال کننده اش، پدر و مادر دانش آموز متوفی هستند، در حالی که پلیس دیر اعلم کرده که ارسال کننده پیامک، معلم مدرسه بوده است.
این موضوع ظاهرا هیچ یک جایی در ذهن وزیر آموزش و پرورش و منصوبانش ندارند که اگر این گونه نبود، تمرکزشان را بر ریشه یابی ماجرا و تلاش برای جلوگیری از تکرار آن میگذاشتند، نه تکذیب ارتباط ماجرا با گوشی هوشمند و تبلت که چه بسا واقعیت داشته یا دست کم سهمی در این ماجرای شوم ایفا کرده باشد!البته این تنها ایرادی نیست که در این ماجرا متوجه آموزش و پرورش و حتی مجموعههای دیگر است و مشکلات بزرگتر زمانی خودنمایی میکند که شرایط کرونایی، ارائه آموزش در مدارس بر بستر اینترنت و ضرورت بهره مندی دانش آموزان از اینترنت و گوشی هوشمند را مرور کرده و بکوشیم پاسخ این سوال را بیابیم که تکلیف دانش آموزانی که از این امکانات محرومند، چیست؟!سوالی که وزیر ترجیح داده به جای پاسخ به آن، هرگونه ارتباط میان خودکشی یک دانش آموز با نداشتن گوشی تلفن همراه هوشمند را از بیخ و بن منکر شود، اما این انکار قادر به پاسخ گویی به آن نیست، مخصوصا زمانی که بدانیم حدود یک سوم دانش آموزان کشورمان به اینترنت هم دسترسی ندارند چه برسد به داشتن تبلت و گوشی هوشمند!