یكی از دلایل افزایش روزافزون نرخ بیكاری و در كنار آن نارضایتی از مشاغل هر روز بیشتر میشود. از آنجا كه اشتغالزایی یکی از مهمترین وظایف دولت است، برخی معتقدند که دولت نباید تمام و کمال و مستقیماً شغل ایجاد کند، بلکه میباید بخش عمده این کار را با حمایت از کارآفرینان به منصه ظهور برساند.فضای کسب و کار در کشور برای تولید و کار کردن مهیا نیست، تولیدکننده و سرمایهگذار باید پوتین آهنی به پا کنند تا موفق به اخذ مجوزهای لازم برای شروع کار شوند. طبیعی است در چنین ساختار معیوبی، کمتر فردی حاضر میشود روی به ریسک بیاورد. تازه هنگامی كه کارها انجام میشود به محض شروع کار، ارگان و سازمانهای زیادی مثل بیمه، مالیات، محیط زیست، بهداشت، اداره کار و... با سختگیری بر سر کارآفرین خراب میشوند، به طوری که سرمایهگذار خسته، بیرمق و بیانگیزه میشود و از ادامه کار صرفنظر میکند.تازه این بخشی از مشكلات است؛ مشكلات فراوان است؛ به عنوان نمونه عمده کارآفرینان برای حرکت در مسیری که برای خود متصور شدند نیاز به تسهیلات دارند، اما وقتی بانکها گاهی تا ۲۷ درصد سود میگیرند چطور میتوان به آینده کار خوشبین بود؟ مگر سود آن کارآفرین چقدر است که باید چنین سودی را به عنوان بازپرداخت وام به بانک بدهد؟ از سوی دیگر، همین بانکها برای دادن وامی، خواستار سندی با ارزش فراوان هستند، کارآفرین در شروع کار چطور میتواند چنین خواستهای را تامین کند؟نقدینگی بالا و تورم عجیب و غریب به عوامل بازدارنده تولید تبدیل شدهاند. خلق اعتباری که بانکها و خلق پولی که بانک مرکزی انجام میدهند بلای جان تولیدکنندگان و کارآفرینان شده است. در كنار این موارد، قاچاق کالا و واردات بیرویه نفس تولید را گرفته است و در این فضا خیلی نباید منتظر آینده روشن بود.