اظهارنظر برخی ازمقامات کشور پس ازصدور قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمیتکرار همان اظهاراتی است که پیش از این از سوی احمدینژاد درمقام رئیس جمهور شاهد بودیم و نتیجه این شد که پرونده ایران از شورای حکام وارد شورای امنیت شد و وقتی قطعنامه نخست در شورای امنیت صادرشد، باز هم احمدینژاد جدی نگرفت.
قطعنامههای بعدی که پشت سرهم صادرشد، جملهای را به این مفهوم که هرچقدر پشت سرهم قطعنامه صادرکنید، تأثیری ندارد، باعبارتی که در شان یک رئیس جمهور نبود بیان کرد. اما نتیجهای که اظهارات ایشان داشت این بود که اقتصاد، پیشرفت و عزت ایران و مردم ایران بسیار آسیب دید و جملاتی که اکنون بعضی مسئولان به کار میبرند، همان نتیجه را خواهد داشت. اینها جملاتی نیست که مشکلات ایران راحل کند. دنیا ممکن است که دنیای زور و قلدری باشد، اما کشورهایی هم که زور دارند و قلدرتر از دیگران هستند، تلاش میکنند با پوشش حقوقی، با ظاهر منطقی و با ادبیات دنیاپسند با دنیا صحبت کنند، نه با ادبیات عامهپسند یا ادبیات نامناسب در جامعه جهانی حرف بزنند و کشور خودشان را منزوی کنند و ملت خودشان را فقیرتر. عدهای که در همین ایام اخیر جریان سازیهایی مانند هشتگ «زبان دنیا» و ادعای توانایی حل مسائل دیپلماتیک کردند، امروز همه قدرت را در اختیار دارند. اما از زمانی که این دولت جدید با این ادعا که دنیا را بهتر میشناسد و زبان دنیا را بهتر میفهمد و میداند چگونه برای عزت و پیشرفت کشور اقدام کند، روی کارآمدهاست، باعث شده سفره مردم کوچکترشده وحتی سفره هم جمع شود و فقر مطلق در جامعه گستردهتر شود. این افراد باید پاسخ دهند که چه کسی امروز مردم را فقیرتر میکند؟ اندک نانی هم که در سفره بود امروز برداشته میشود و وضعیت نامناسبی پدید آوردهاند.
بدتر اینجاست که همین افراد که امروز قدرت را در اختیار دارند، ادعا میکنند که مقصران وضعیت کنونی، گذشتگان هستند، در حالی که آن موقع دلار۲۴۰۰۰ تومان بود و حالا ۳۲۰۰۰ تومان است، این یعنی تورم بیشتر و عقبماندگی بیشتر، موقعیت کشور هم در منطقه و دنیا عزتمندانهتر نشده است. تصویب همین قطعنامه در شورای حکام بعد از سالیان، نشان از فروتر شدن عزت و موقعیت کشور در جهان است. بنابراین شعار باعمل خیلی فرق دارد. در این میان، متأسفانه در پرونده هستهای شاهد اقداماتی هستیم که جایگاه کشور را بسیار تنزل داده است. برای مثال تکیه بر افرادی همچون میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در دفاتر سازمان ملل در وین، اقدامیغیرموجه است. این دیپلمات روس در پی تصویب قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مدعی شدهاست که نمایندگان بیشاز نیمیاز جمعیت جهان ازاین قطعنامه حمایت نکردهاند. اولیانوف، متخصص حیله و فریبکاری است. درگذشته هم از اقدامهای ایشان انتقاد شده بود که چه کاره مردم ایران است که در مورد ایران با آمریکاییها مذاکره میکند. آن زمان در مسائل ایران دخالت میکرد و حرف میزد، الان هم از تکنیک فریب مردم ایران استفاده میکند.
به هر روی، آن چیزی که در جامعه جهانی به آن توجه میشود، قطعنامه شورای حکام است، نه جمعیت جهان. کسی نمیگوید که نصف جمعیت جهان به قطعنامه رأی ممتنع دادهاست یا نه، آنچه که واضح است این است که قطعنامهای علیه ملت و کشور ایران به تصویب رسیدهاست. این حقیقتی است که آقای اولیانوف میخواهد با فریب پنهان بکند با این هدف که وقتی وضعیت ایران را در بدترین شرایط قرار داد، بالاترین امتیاز را ازطرف آمریکا برای خودش و بالاترین بهره را از ایران برای کشور خودش به دست بیاورد. نه اولیانوف و نه هیچ دیپلمات خارجی دیگری دلسوز مردم ایران نیست بلکه دلسوز جیب و منفعت کشورهای خودشان هستند. بنابراین به صحبتهای مکارانه و سیاسانه آقای اولیانوف باید با دیده بسیار حساس و نگران نگاه کرد، نه اینکه به این صحبتها اتکا کرد. پیشینه روسها در مقابل ملت ایران، روشن است، مردم ایران خوب میدانند که دشمنان عمیق و فریبکارشان چه کسانی هستند. دیپلماتهای روسیه بهتر بود در زمان تصویب قطعنامههای شورای امنیت در طول هشت سال ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، به این قطعنامهها رأی منفی میدادند. این قطعنامههای ضدایرانی نه در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمیو نه در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی، بلکه در دوران احمدینژاد که همچون دولت کنونی مدعی دوستی روسیه بود، تصویب شد. در دوران دولت نهم و دهم و حالا در دولت سیزدهم، مدعی هستند که غرب به تنهایی ایران را تحت فشار قرار میدهد، پس چرا در آن روزگار روسیه و چین به قطعنامههای شورای امنیت رأی مثبت دادند و این قطعنامهها را برای ایران به ارمغان آوردند؟ در آینده هم همین اقدامها تکرار خواهد شد.