آخرین آمار میگوید هفتاد درصد مردم ایران زیر خط فقر و حدود سیمیلیون نفر زیر خط فقر مطلق قرار دارند، اما هیچکدام از آنها به اندازه فوتبالیستها خوششانس نیستند که تریبونهای پرمخاطب داشته باشند و با قراردادهای چندین میلیاردی، پشت کلیدواژه «معیشت» سنگر بگیرند. یک چیزی هم تازگیها مد شده به اسم «دوران کوتاه قهرمانی» و این که ظرف چند سال باید کل زندگیمان را بسازیم. این حرف را در فوتبال سترونی میزنند که بازیکن سیوهشت، نه ساله مثل بنز مشتری دارد و کلی پول پایش میریزند. بعد هم خیلی از این عزیزان پس از بازنشستگی به کادرفنی اضافه میشوند و به عنوان سرمربی، دستیار، مربی گلرها، آنالیزور یا حتی مدیر، مشاور، ایجنت و... تا آخر عمر پول در میآورند. همین امروز قرارداد یک دستیار در یک تیم شهرستانی به اندازه دار و ندار یک کارمند فوق لیسانس است.
موافقان چه میگویند؟
همه اهالی فوتبال در دفاع از دریافتیهای کلان کنار هم هستند و اغلب هم استدلالهای مشابهی دارند. آنها عقیده دارند همه جای جهان ورزشکاران و هنرمندان بیشتر از مردم عادی پول میگیرند و در ایران هم باید به همین شکل باشد. به علاوه خیلی از اینها میگویند: «اگر فوتبالیست شدن آسان است، شما هم بروید فوتبالیست بشوید و از مزایای آن استفاده کنید.» بعد هم به دوره کوتاه حضور در ورزش حرفهای اشاره میشود.
مخالفان چه میگویند؟
در طرف مقابل اما منتقدان پرداخت پول نجومیبه اهالی فوتبال عقیده دارند در دنیا باشگاهها به صورت خصوصی اداره میشوند و ارزش واقعی بازیکن از کشاکش عرضه و تقاضا کشف میشود. درست بر خلاف ایران که مدیر باشگاه معمولا یک بودجه دولتی دارد که به کمک آن، ده برابر ارزش واقعی یک بازیکن با او قرارداد میبندد و گاهی هم خودش کنار دلال محترم با بازیکن مورد نظر شریک میشود و بخور بخور راه میاندازند.
آیا همه بازیکنان لیاقت این پولها را دارند؟
در نهایت باید تاکید کنیم که بسیاری از مردم، اصل برخورداری ستارههای فوتبال از درآمد بیشتر را پذیرفتهاند، اما پرسش اینجاست که آیا واقعا همه بازیکنانی که در ایران قراردادهای کهکشانی میبندند، سزاوار دریافت چنین پولهایی هستند؟
گاهی ما با فوتبالیست نخبهای مواجه هستیم که باشگاههای خارجی هم حاضرند برای استخدام او پول خوب خرج کنند. این بازیکن در پست خودش عملکرد مطلوبی دارد و به تیم هم کمک میکند. حالا اگر او پول زیاد بگیرد اشکالی ندارد، اما گاهی این ریختوپاشها برای بازیکنانی انجام میشود که حتی در یک استپ ساده توپ هم دچار مشکل هستند. از صد فرسخی معلوم است که طرف با پول و پارتی به لیگ برتر رسیده، اما دغلکاری مدیربرنامههایش در کنار ارزانفروشی چند رسانه و پیج باعث میشود اسمش سر زبانها بیفتد و قرارداد نجومی ببندد.
تعصب افراطی داشتن در هر زمینهای خوب نیست. نه میتوان گفت همه فوتبالیستها بیکفایت هستند و نه میشود گفت هیچکدام از آنها ارزش این قراردادها را ندارند. تنها نگاه معتدل و میانه است که به کار میآید. از سوی دیگر متاسفانه هر وقت پای چنین مسایل مهمیوسط میآید، هواداران تیمهای مختلف با نگاه رنگی به استقبال موضوع میروند. طرف پانزده میلیارد گرفته و یک فصل تمام روی نیمکت نشسته، اما هوادار او که خودش آه ندارد با ناله سودا کند، همه جا در حمایت از آقای ستاره کامنت میگذارد و به این و آن بد و بیراه میگوید. با این روند، تا ابد نمیشود حرف حساب زد.