کد خبر: ۱۳۱۱۴۲

پس از فرصت‌های طلایی و نقره‏ای احیای برجام؛ فرصت برنزی هم از دست‌ می‌رود؟

احمد زیدآبادی

فرصت طلایی و نقره‌‌ای احیای برجام پیش از این از دست رفته بود و اکنون به نظر می‌‌رسد فرصت برنزی آن را هم باید ازدست‌رفته تلقی کرد. به این ترتیب، شانس احیای برجام در یک «وضعیت عادی» عملا منتفی شده است و از این پس، سرنوشت آن به کشاکش‌‌های سیاسی و نتایج حاصل از آنها، گره خورده است. منظور از وضعیت عادی، شرایطی است که دو طرفِ ماجرا، پشت میز مذاکره و از راه گفت‌وگو و تفاهم بر سر تأمین منافع متقابل، توافقی را شکل دهند. ظاهرا ایران و طرف‌‌های غربی، این شرایط را پشت سر گذاشته‌اند، بدون آنکه توافقنامه احیای برجام به خط نهایی خود برسد. از این به بعد شرایط احتمالا به صورت غیرعادی درخواهد آمد. منظور از شرایط غیرعادی، استفاده از اهرم‌‌های فشار در عرصه‌‌های گوناگون، به قصد وادارکردن طرف مقابل به سازش است. به نظر می‌‌رسد فشارها از هم‌اکنون آغاز شده و در هفته‌‌ها و ماه‌‌های آینده اوج گیرد. در حالت واقع‌بینانه، مواضع جدید سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و بریتانیا را می‌‌توان نشانه‌‌ای روشن از آغاز فشارهای بین‌المللی علیه ایران به منظور پذیرش توافقنامه احیای برجام به حساب آورد. سه کشور اروپایی که تا کنون زبان و لحنی کم‌وبیش محتاطانه در برابر موضع دولت ایران نسبت به برجام در پیش گرفته بودند و از احتمال امضای نهایی توافقنامه در آینده‌‌ای نزدیک خبر می‌‌دادند، اینک زبان خود را در انتقاد از رفتار ایران صریح‌تر کرده‌اند. آنها علاوه بر آنکه پیش‌شرط ایران برای حل مسائل پادمانی را اقدامی‌در جهت به خطر افتادن توافقنامه دانسته‌اند، نسبت به نیت ایران برای موفقیت احیای برجام نیز به شدت ابراز تردید کرده‌اند.
از سویی دیگر، در روزهای اخیر، اعضای دولت جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا نیز لحن مشابهی را در برابر ایران در پیش گرفته‌اند. با آنکه مقام‌‌های دولت بایدن در موضع‌گیری‌‌های خود نسبت به مذاکرات مربوط به احیای برجام حتی بیش از سه کشور اروپایی احتیاط به خرج می‌‌دادند، اما آنها نیز پس از دریافت پاسخ ایران به پیشنهادهای نهایی خود، ضمن ابراز ناامیدی از امضای سریع توافقنامه، بررسی گزینه‌‌های جایگزین برجام را پیش کشیده‌اند. همزمان با اروپا و آمریکا، متحدان آنها در منطقۀ خلیج‌فارس هم لحن خود را در مقابل ایران تغییر داده‌اند. اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس که در طول مذاکرات وین زبان به نسبت ملایمی‌را در برابر ایران در پیش گرفته بودند، در بیانیه اخیر خود ضمن متهم کردن ایران به استفاده از «تروریسم» در منازعات منطقه‌ای، خواهان حضور در مذاکرات مربوط به احیای برجام و گنجاندن موضوعات موشکی و امنیت دریانوردی و تأسیسات نفتی در توافقنامه شده‌اند.
حال مساله این است که آیا ایران در روزهای باقیمانده از شهریورماه با ارائه ابتکاری تازه راهِ امضای توافقنامه را خواهد گشود و مانع تشدید فشارها خواهد شد؟ اگر چنین ابتکاری در میان نباشد، در آن صورت واکنش ایران در برابر تشدید فزاینده فشارها چه خواهد بود؟ بی‌تفاوتی؟ یا اقدامِ متقابل؟ قاعدتا آن دسته از نیروهای داخلی که در برابر احیای برجام مقاومت یا کارشکنی می‌‌کنند، بی‌تفاوتی در برابر فشارهای روزافزون را تاب نخواهند آورد و خواهان واکنش شدید در برابر آن خواهند شد. همچنین از نگاه این نیروها، ایران برای اقدام متقابل در برابر تشدید فشارها در چه حوزه‌‌ای دارای مزیت نسبی است؟ به غیر از تحرکات منطقه‌ای، معمولا گسترش برنامه هسته‌‌ای به‌خصوص نصب بیشتر سانتریفیوژهای پیشرفته، افزایش سطح غنی‌سازی اورانیوم، کاهش نظارت آژانس بر تأسیسات هسته‌ای و... به عنوان اهرم‌‌های فشار ایران در برابر فشارهای خارجی معرفی می‌‌شود؛ این نوع اقدامات متقابل حتی اگر به قصد واداشتن طرف مقابل به عقب‌نشینی از موضع خود و دستیابی به توافقی اصطلاحا «محکم‌تر و قوی‌تر» از نظر تهران، صورت گیرد، به طور طبیعی سطح تشنج در منطقه را افزایش خواهد داد، به‌ ویژه اینکه برخی طرف‌‌ها در خاورمیانه هم مترصد گل‌آلود کردن آب‌اند تا ماهی مقصود خود را از آن بگیرند...با این حساب، اگر ابتکار تازۀ قریب‌الوقوعی در کار نباشد، روزهای پرتشنجی در انتظار است.

 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1401/6/21 -  شماره 5207
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۱۱۴۲

پس از فرصت‌های طلایی و نقره‏ای احیای برجام؛ فرصت برنزی هم از دست‌ می‌رود؟

احمد زیدآبادی

فرصت طلایی و نقره‌‌ای احیای برجام پیش از این از دست رفته بود و اکنون به نظر می‌‌رسد فرصت برنزی آن را هم باید ازدست‌رفته تلقی کرد. به این ترتیب، شانس احیای برجام در یک «وضعیت عادی» عملا منتفی شده است و از این پس، سرنوشت آن به کشاکش‌‌های سیاسی و نتایج حاصل از آنها، گره خورده است. منظور از وضعیت عادی، شرایطی است که دو طرفِ ماجرا، پشت میز مذاکره و از راه گفت‌وگو و تفاهم بر سر تأمین منافع متقابل، توافقی را شکل دهند. ظاهرا ایران و طرف‌‌های غربی، این شرایط را پشت سر گذاشته‌اند، بدون آنکه توافقنامه احیای برجام به خط نهایی خود برسد. از این به بعد شرایط احتمالا به صورت غیرعادی درخواهد آمد. منظور از شرایط غیرعادی، استفاده از اهرم‌‌های فشار در عرصه‌‌های گوناگون، به قصد وادارکردن طرف مقابل به سازش است. به نظر می‌‌رسد فشارها از هم‌اکنون آغاز شده و در هفته‌‌ها و ماه‌‌های آینده اوج گیرد. در حالت واقع‌بینانه، مواضع جدید سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و بریتانیا را می‌‌توان نشانه‌‌ای روشن از آغاز فشارهای بین‌المللی علیه ایران به منظور پذیرش توافقنامه احیای برجام به حساب آورد. سه کشور اروپایی که تا کنون زبان و لحنی کم‌وبیش محتاطانه در برابر موضع دولت ایران نسبت به برجام در پیش گرفته بودند و از احتمال امضای نهایی توافقنامه در آینده‌‌ای نزدیک خبر می‌‌دادند، اینک زبان خود را در انتقاد از رفتار ایران صریح‌تر کرده‌اند. آنها علاوه بر آنکه پیش‌شرط ایران برای حل مسائل پادمانی را اقدامی‌در جهت به خطر افتادن توافقنامه دانسته‌اند، نسبت به نیت ایران برای موفقیت احیای برجام نیز به شدت ابراز تردید کرده‌اند.
از سویی دیگر، در روزهای اخیر، اعضای دولت جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا نیز لحن مشابهی را در برابر ایران در پیش گرفته‌اند. با آنکه مقام‌‌های دولت بایدن در موضع‌گیری‌‌های خود نسبت به مذاکرات مربوط به احیای برجام حتی بیش از سه کشور اروپایی احتیاط به خرج می‌‌دادند، اما آنها نیز پس از دریافت پاسخ ایران به پیشنهادهای نهایی خود، ضمن ابراز ناامیدی از امضای سریع توافقنامه، بررسی گزینه‌‌های جایگزین برجام را پیش کشیده‌اند. همزمان با اروپا و آمریکا، متحدان آنها در منطقۀ خلیج‌فارس هم لحن خود را در مقابل ایران تغییر داده‌اند. اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس که در طول مذاکرات وین زبان به نسبت ملایمی‌را در برابر ایران در پیش گرفته بودند، در بیانیه اخیر خود ضمن متهم کردن ایران به استفاده از «تروریسم» در منازعات منطقه‌ای، خواهان حضور در مذاکرات مربوط به احیای برجام و گنجاندن موضوعات موشکی و امنیت دریانوردی و تأسیسات نفتی در توافقنامه شده‌اند.
حال مساله این است که آیا ایران در روزهای باقیمانده از شهریورماه با ارائه ابتکاری تازه راهِ امضای توافقنامه را خواهد گشود و مانع تشدید فشارها خواهد شد؟ اگر چنین ابتکاری در میان نباشد، در آن صورت واکنش ایران در برابر تشدید فزاینده فشارها چه خواهد بود؟ بی‌تفاوتی؟ یا اقدامِ متقابل؟ قاعدتا آن دسته از نیروهای داخلی که در برابر احیای برجام مقاومت یا کارشکنی می‌‌کنند، بی‌تفاوتی در برابر فشارهای روزافزون را تاب نخواهند آورد و خواهان واکنش شدید در برابر آن خواهند شد. همچنین از نگاه این نیروها، ایران برای اقدام متقابل در برابر تشدید فشارها در چه حوزه‌‌ای دارای مزیت نسبی است؟ به غیر از تحرکات منطقه‌ای، معمولا گسترش برنامه هسته‌‌ای به‌خصوص نصب بیشتر سانتریفیوژهای پیشرفته، افزایش سطح غنی‌سازی اورانیوم، کاهش نظارت آژانس بر تأسیسات هسته‌ای و... به عنوان اهرم‌‌های فشار ایران در برابر فشارهای خارجی معرفی می‌‌شود؛ این نوع اقدامات متقابل حتی اگر به قصد واداشتن طرف مقابل به عقب‌نشینی از موضع خود و دستیابی به توافقی اصطلاحا «محکم‌تر و قوی‌تر» از نظر تهران، صورت گیرد، به طور طبیعی سطح تشنج در منطقه را افزایش خواهد داد، به‌ ویژه اینکه برخی طرف‌‌ها در خاورمیانه هم مترصد گل‌آلود کردن آب‌اند تا ماهی مقصود خود را از آن بگیرند...با این حساب، اگر ابتکار تازۀ قریب‌الوقوعی در کار نباشد، روزهای پرتشنجی در انتظار است.

 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد