«راس لافان» بزرگترین بندر مصنوعی جهان با مساحت ۴۵۰۰ هکتار و بزرگترین پایانه صادرات الانجی جهان در قطر است. قطر ۲۵ تریلیون مترمکعب ذخایر گاز (١۳ درصد از کل ذخایر جهان) را دارد. ۲۰ درصد از صادرات گاز قطر از خط لوله دلفین به امارات و عمان انجام میشود؛ این همه داستان نیست!دوحه گاز خود را به شرق صادر میکند و چین قرارداد ۶۰ میلیارد دلاری با قطر امضا کرد. اروپا نیز ۲۹ میلیارد دلار در اَبَرپروژه توسعه میدان گنبد شمالی و افزایش ظرفیت صادرات الانجی به ۱۲۶ میلیون تن سرمایهگذاری کرده. توتال، شل و اکسونموبیل هرکدام ۶.۲۵ درصد و انی و کونوکو هرکدام ۳ درصد در اختیار دارند. روسیه اما خطوط لوله را برای صادرات گاز خود برگزید؛ خطوطی که اهمیت ژئوپلتیک انرژی در رقابت قدرتهای بزرگ را نشان داد. در این میان تا پیش از هجوم مسکو به اوکراین، بسیاری از کشورهای اروپایی نیاز انرژی خود را از روسیه فراهم میکردند. گرچه جنگ زیان هنگفتی به اروپا وارد کرده، رهبران این قاره اما نیک آموختهاند که برای پیروزی در ژئوپلتیک نوین انرژی باید به انرژیهای تجدیدپذیر، فناوری نوین و کاربرد ESG روی آورد .در ایران اما سیاست نادرست به ناترازی انرژی و کسری گاز در زمستان، روزانه ۲۴۰ میلیون متر مکعب، همراه با فاجعه زیست بومیو مازوت سوزی گسترده در نیروگاهها شده. همچنین سالانه ۱۸ میلیاردمترمکعب گاز (۱۵ میلیارد دلار) از مشعل سوزی و ۹ میلیارد متر مکعب بهخاطر فرسودگی شبکه و تجهیزات هدر میرود. مهمتر اما بحران پارس جنوبی است که وارد نیمه دوم عمر خود شده و هر سال ۱۰ میلیارد متر مکعب از تولید آن کاسته میشود. کشور سالانه ۳ میلیارد دلار تزریق سرمایه کرده ولی برای نوسازی حکمرانی انرژی نیازمند سرمایهگذاری سالانه دست کم ۲۰ میلیارد دلار است؛ امری که در شرایط تحریم امکانپذیر نیست. به عبارتی دیگر ناترازی انرژی اما باعث شده که کشور فاقد خط لوله گاز صادراتی استراتژیک، به جز ایران- ترکیه، باشد. کشور ۹۲ درصد گاز تولیدی را به بازار داخلی و ۸ درصد را صادر میکند. اما به دلیل یارانههای پنهان انرژی و اختلاف قیمت گاز در داخل و خارج، درآمد ایران از صادرات دو برابر درآمد از فروش داخلی آن است.