کد خبر: ۱۳۲۹۷۱

آقای جبلی! چه کسی لگد زد، دو برادرِ پناهنده یا «عادلِ» ایران‌مانده؟

مهرداد خدیر

«بالاخره وقتی این آدم در برنامه‌ای می‌آمده برای خودش خِیلی از مخاطبان را داشته است. اسمش می‌آمده، برنامه با خودش مخاطب می‌آورده است. حالا به نظام، مردم و اعتقادات خودش لگد زده است. آیا از من انتظار دارید برای اینکه من پرمخاطب بشوم بروم خواهش و التماس کنم که تو رو خدا بیا؟!» اینها تازه‌ترین سخنان آقای پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی‌ایران درباره عادل فردوسی‌پور است که هنوز کارمند صدا‌و‌سیما به حساب می‌آید.

در این میان به خاطر داریم وقتی تنها ۶ ماه قبل دو برادر شما به آمریکا پناهنده شدند و خبر آن را هم اول بار نشریه آمریکایی تایم منتشر کرد، درباره دو برادرتان نگفتید نمک خوردند و نمک‌دان شکستند یا به خودشان و خانواده لگد زدند. وقتی صحبت از اخوی‌های پناهنده بود ادبیاتتان اتفاقاً کاملا بهداشتی بود و گفتید: «اینها در مسیر طبیعی است؛ هم رویش داریم هم ریزش.» ولی وقتی نوبت به عادل فردوسی‌پور می‌رسد ادبیات تان تغییر می‌کند؟ از کی تا حالا آن که می‌رود و پناهنده می‌شود تنها مرتکب ریزش شده که با رویش جبران می‌شود، ولی آن که نرفته و به ارزش‌های خود و رسانه پایدار مانده لگد زده است؟ این چه جور حرف‌زدن است آخر؟ اگر رئیس سازمان این طور صحبت کند از مجریان چه انتظاری هست؟
رفتن و پناهندگی برادران شما ریزش است، ولی ماندن اما تن ندادن عادل فردوسی‌پور به کرنش در مقابل رئیس شبکه سه - که اتفاقاً منصوب شما هم نیست- لگد‌ زدن؟ البته این یادداشت نمی‌خواهد بپرسد شما ارگان یک طیف سیاسی خاص با وزن سیاسی ۱۵ درصد جامعه ایران هستید یا رسانه ملی؟ نمی‌خواهد بپرسد بیننده سیمای جمهوری اسلامی‌را پای ایران‌اینترنشنال و من‌و‌تو نشاندن، چه فخری دارد که به آن می‌بالید؟ نمی‌خواهد بپرسد اگر صداوسیما دانشگاه است این چه طرز حرف زدن رئیس دانشگاه است؟ اینها را شاید بعدتر در یک نشست دانشجویی دیگر بپرسند؛ اما سؤال مشخص این یادداشت این است: چطور همین ۶ ماه قبل درباره پناهنده شدن دو برادرتان آن قدر بهداشتی و با ملاحظه صحبت کردید و گفتید رویش و ریزش در این مسیر، طبیعی است، اما درباره گزارشگر برتر سازمان متبوع خودتان که در انتخاب مردمی، محبوب‌ترین شده این تعابیر سخیف را به کار می‌برید؟ اشتباه نشود، این نویسنده اقدام برادران آقای جبلی را هم لگد زدن نمی‌داند؛ چرا که اینگونه انتخاب کرده‌اند و پول مملکت را نبرده‌اند، اما در منظومه فکری و با ادبیات ایشان اقدام آنان بیشتر به لگد زدن می‌ماند. همچنین این یادداشت در ستایش مجریانی چون فردوسی‌پور و احسان علیخانی و مهران مدیری نیست که سال‌ها بودند و حالا نیستند. صدا‌و‌سیما هم ارث پدری کسی نیست تا با نیروی تازه مخالف باشیم. آنچه قابل هضم نیست ادبیات رئیس است که وقتی پای پناهندگی دو برادر خودش در میان باشد که برای هر صاحب منصب سیاسی نقطه منفی و حتی دلیل رد صلاحیت است، آرام و با طمأنینه و کوتاه پاسخ می‌دهد: ریزش و رویش در مسیر طبیعی است، ولی نوبت به دیگران که می‌رسد تعابیری از این دست را به کار می‌برد و حتی می‌گوید: مردم از قیافه اینها بدشان می‌آید...! کاش یک بار بگویند مرادشان از مردم کیست؟ اگر طیف خاص و جماعت به جای جامعه و جمهور ناب به جای همگان است بحثی نیست، اما اگر همه شهروندان است به پیشنهاد مرحوم مهندس بازرگان به شیخ صادق خلخالی عمل کنند که گفت بیا یک بار با هم با خودرو جاده چالوس را طی کنیم و در مسیر چند جا بایستیم و با مردم روبرو شویم تا ببینیم مردم درباره هر یک از ما چه قضاوتی دارند. 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1402/3/16 -  شماره 5379
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۲۹۷۱

آقای جبلی! چه کسی لگد زد، دو برادرِ پناهنده یا «عادلِ» ایران‌مانده؟

مهرداد خدیر

«بالاخره وقتی این آدم در برنامه‌ای می‌آمده برای خودش خِیلی از مخاطبان را داشته است. اسمش می‌آمده، برنامه با خودش مخاطب می‌آورده است. حالا به نظام، مردم و اعتقادات خودش لگد زده است. آیا از من انتظار دارید برای اینکه من پرمخاطب بشوم بروم خواهش و التماس کنم که تو رو خدا بیا؟!» اینها تازه‌ترین سخنان آقای پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی‌ایران درباره عادل فردوسی‌پور است که هنوز کارمند صدا‌و‌سیما به حساب می‌آید.

در این میان به خاطر داریم وقتی تنها ۶ ماه قبل دو برادر شما به آمریکا پناهنده شدند و خبر آن را هم اول بار نشریه آمریکایی تایم منتشر کرد، درباره دو برادرتان نگفتید نمک خوردند و نمک‌دان شکستند یا به خودشان و خانواده لگد زدند. وقتی صحبت از اخوی‌های پناهنده بود ادبیاتتان اتفاقاً کاملا بهداشتی بود و گفتید: «اینها در مسیر طبیعی است؛ هم رویش داریم هم ریزش.» ولی وقتی نوبت به عادل فردوسی‌پور می‌رسد ادبیات تان تغییر می‌کند؟ از کی تا حالا آن که می‌رود و پناهنده می‌شود تنها مرتکب ریزش شده که با رویش جبران می‌شود، ولی آن که نرفته و به ارزش‌های خود و رسانه پایدار مانده لگد زده است؟ این چه جور حرف‌زدن است آخر؟ اگر رئیس سازمان این طور صحبت کند از مجریان چه انتظاری هست؟
رفتن و پناهندگی برادران شما ریزش است، ولی ماندن اما تن ندادن عادل فردوسی‌پور به کرنش در مقابل رئیس شبکه سه - که اتفاقاً منصوب شما هم نیست- لگد‌ زدن؟ البته این یادداشت نمی‌خواهد بپرسد شما ارگان یک طیف سیاسی خاص با وزن سیاسی ۱۵ درصد جامعه ایران هستید یا رسانه ملی؟ نمی‌خواهد بپرسد بیننده سیمای جمهوری اسلامی‌را پای ایران‌اینترنشنال و من‌و‌تو نشاندن، چه فخری دارد که به آن می‌بالید؟ نمی‌خواهد بپرسد اگر صداوسیما دانشگاه است این چه طرز حرف زدن رئیس دانشگاه است؟ اینها را شاید بعدتر در یک نشست دانشجویی دیگر بپرسند؛ اما سؤال مشخص این یادداشت این است: چطور همین ۶ ماه قبل درباره پناهنده شدن دو برادرتان آن قدر بهداشتی و با ملاحظه صحبت کردید و گفتید رویش و ریزش در این مسیر، طبیعی است، اما درباره گزارشگر برتر سازمان متبوع خودتان که در انتخاب مردمی، محبوب‌ترین شده این تعابیر سخیف را به کار می‌برید؟ اشتباه نشود، این نویسنده اقدام برادران آقای جبلی را هم لگد زدن نمی‌داند؛ چرا که اینگونه انتخاب کرده‌اند و پول مملکت را نبرده‌اند، اما در منظومه فکری و با ادبیات ایشان اقدام آنان بیشتر به لگد زدن می‌ماند. همچنین این یادداشت در ستایش مجریانی چون فردوسی‌پور و احسان علیخانی و مهران مدیری نیست که سال‌ها بودند و حالا نیستند. صدا‌و‌سیما هم ارث پدری کسی نیست تا با نیروی تازه مخالف باشیم. آنچه قابل هضم نیست ادبیات رئیس است که وقتی پای پناهندگی دو برادر خودش در میان باشد که برای هر صاحب منصب سیاسی نقطه منفی و حتی دلیل رد صلاحیت است، آرام و با طمأنینه و کوتاه پاسخ می‌دهد: ریزش و رویش در مسیر طبیعی است، ولی نوبت به دیگران که می‌رسد تعابیری از این دست را به کار می‌برد و حتی می‌گوید: مردم از قیافه اینها بدشان می‌آید...! کاش یک بار بگویند مرادشان از مردم کیست؟ اگر طیف خاص و جماعت به جای جامعه و جمهور ناب به جای همگان است بحثی نیست، اما اگر همه شهروندان است به پیشنهاد مرحوم مهندس بازرگان به شیخ صادق خلخالی عمل کنند که گفت بیا یک بار با هم با خودرو جاده چالوس را طی کنیم و در مسیر چند جا بایستیم و با مردم روبرو شویم تا ببینیم مردم درباره هر یک از ما چه قضاوتی دارند. 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد