به گزارش فرارو، طی دو هفته گذشته واکنش نیروهای طالبان به اخطار ایران نسبت به دریافت ۸۲۰ میلیون مترمکعب حقآبه خود از هیرمند، نه تنها غیردوستانه بوده بلکه با سطحی جدی از تهدید نیز همراه بوده است. در عرصه میدانی نیز شواهد از افزایش تلاشهای طالبان برای اتمام پروژه احداث سد «بخشآباد» بر روی رود «فراه» حکایت دارد. سدی فراتر از سد کجکی و بند کمال خان، با ظرفیت مخزن یک میلیارد و ۳۶۰میلیون متر مکعب.
از نگاه ناظران، افتتاح سد بخشآباد، به معنای مرگ کامل، قطعی و دائمی تالاب بینالمللی هامون خواهد بود. نگران کنندهتر این که در ارتباط با رود فراه هیچگونه معاهدهای بین کشورمان و افغانستان وجود ندارد.مجموع روند اخیر، نگرانیها را نسبت به آینده مناسبات میان ایران و طالبان افزایش داده است. در محافل عمومی و تخصصی نیز پرسش مهم این است که آینده روابط دو طرف به چه سمتی پیش خواهد رفت؟ یا به روایت شفافتر مساله این است که مناسبات ایران با همسایه ناهنجار شرقی خود طی سالهای آتی چگونه خواهد بود؟ آیا طرفین میتوانند همزیستیای مسالمتآمیز با یکدیگر داشته باشند یا اینکه میبایست در انتظار سناریوهای بدبینانه بود.
نخست؛ تنشزدایی فراگیر و روانه شدن حقآبه ایران از هیرمند
نخستین سناریوی قابل طرح در آینده مناسبات ایران و طالبان میتواند ورود دو طرف به مرحله تنشزدایی عمیق و حل مسائل از طریق گفتوگوهای دوستانه باشد. این سناریو مطلوب و ایدهآل گروهی است که بر این باور هستند طالبان دچار دگرگونی شده و میتوان از دریچه دیپلماسی با این گروه وارد تعامل شد. مفروض طرفداران این سناریو، با گرایشات مقامهای سیاسی وزارت خارجه بعد از روی کار آمدن طالبان مطابق بوده است.مفروض سناریوی حاضر این است که تنشهای اخیر با طالبان بیشتر ناشی از نوعی کژفهمی و برخی رخدادهای ناخواسته بوده که با توجه به مناسبات خوب دو طرف در ماههای گذشته به آسانی رفع و رجوع خواهند شد. پیشران این سناریو را میتوان اظهارات چند وقت اخیر رهبران طالبان و ایران مبنی بر ضرورت تنشزدایی مورد ارزیابی قرار داد. در سطحی دیگر، پرداخت پول یا سوخت به طالبان در قبال تحویل آب هیرمند، میتواند پیشرانی بر تحقق سناریوی حاضر باشد.پسرانهای سناریوی حاضر به مراتب بیشتر و گستردهتر هستند. مهمترین محدودیت تحقق سناریوی حاضر ماهیت غیرنرمال، تروریستی - تکفیری طالبان است که عملا این گروه را در دسته نیروهای زمانپریش و غیرعقلانی قرار داده است. کنشهای چند وقت اخیر رهبران و اعضای طالبان در موضوع هیرمند، تاییدکننده این وجه از ماهیت طالبان است. دیگر پسران سناریوی حاضر این است که حتی با فرض کنترل تنشها در قالب درگیریهای نظامی، طالبان حاضر به دادن حقآبه ایران نخواهد شد. افزون براین، هر گونه پرداخت پول یا سوخت به طالبان برای دریافت آب از سوی افکار عمومی ایرانی مورد مذمت جدی خواهد بود. همین امر هر گونه امکان مبادله «تیل در برابر آب» در موضوع حقآبه هیرمند را محدود و دشوار خواهد کرد.سناریوی حاضر را میتوان در دسته سناریوهای خوشبینانه، اما با میزان مطلوبیت بالا برای جمهوری اسلامی ایران مورد ارزیابی قرار داد. ایدهآلترین سناریو برای ایران این خواهد بود که در مرزهای شرقی امنیت کامل برقرار باشد و موضوع حقآبه ایران از هیرمند نیز بر اساس توافق ۱۳۵۱ از سوی حاکمان امارت اسلامی کابل رعایت شود. این سناریو در صورت تحقق میتواند بیشتر منافع را برای ایران نیز به همراه داشته باشد که البته از امکان محقق شدن بسیار اندکی برخوردار است.
دوم؛ ورود به درگیری فراگیر نظامی و وقوع جنگ بزرگ تهران- کابل
بر خلاف سناریوی خوشبینانه نخست، دیگر احتمال موجود در مناسبات ایران با طالبان در آینده میتواند مبتنی بر وقوع جنگ بزرگ میان طرفین باشد. بدین معنا که سطح تنشهای میان طرفین، به مرحله رودررو شدن مستقیم نظامی یا به روایت بهتر جنگ بزرگ منجر خواهد شد. مفروض سناریوی حاضر این است که گروه تروریستی طالبان یا به دلیل باورهای خلافتمحور خود یا با تحریک دستههای خارجی، روند را به مرحلهای خارج از کنترل سوق میدهد. در نهایت وضعیت در مسیر وقوع جنگ قرار خواهد گرفت.مهمترین محرک و پیشران سناریوی حاضر، ماهیت جهادی و غیر عقلانی طالبان است. این گروه را به هیچ عنوان نمیتوان بازیگری عقلانی و مطابق با نرم استاندارد در حکومتهای جهانی مورد ارزیابی قرار داد. طالبها، ماهیت و وجود خود را با جنگ یا اصطلاحا آنچه خود «جهاد» مینامند، تعریف میکنند. از نگاه نیروهای طالبان، ایرانیان رافضی بوده و جهاد علیه آنها ضرورت دارد. اقدامات غیر عقلانی و ناخواسته این گروه در مرزهای شرقی ایران میتواند همچون یک رخداد ناخواسته زمینهساز جنگ باشد.پسران یا محدویت غالب بر سناریوی مورد اشاره نیز میتواند، توان بالای نظامی ایران و حضور جناح اعتدالی در رهبری طالبان باشد. در سطح نخست، رهبران طالبان نسبت به این امر آگاه هستند که ایران از چه توانمندی بالای نظامیای برخوردار است و هر گونه وقوع جنگ میتواند چه تبعات سنگینی را برای آنها به همراه داشته باشد. در سطح دوم، جناح معتدل رهبران طالبان نسبت به این امر واقف هستند که مبارزات با آمریکا با ورود به جنگ در قاموس دولت افغانستان بسیار متفاوت است.