پول عنصری است اغواگر که داشتن و نداشتن آن مصیبتهای فراوان به همراه دارد، به قول شاعر که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها را در پی دارد. در زندگی روزمره وقتی پول نباشد احساس آرامش و شادی خانوارها بیمعنی است. در شرایط کنونی که حتی نفس سالم کشیدن نیاز به هزینه کرد دارد، کسب درآمد مطلوب و جمع سرمایه، شاخصی برای سنجش میزان رفاه و آسایش است. اگر پول یعنی کسب درآمد نباشد دلهره و نگرانی برای کسب معاش آدمی را حقیر و پریشان میکند. چنین افرادی دیگر نمیتواند در زندگی طعم شادی را بچشند. در چنین شرایطی حتی اگر با هزاران دلیل در باب نداری برای مردم حدیث و آیه بیاورید ولی متأسفانه ذهن و فراغ خاطری وجود ندارد که بتواند ادله شمارا بشنود و حلاجی کند و بپذیرد. آدم بیپول بهواسطه انواع مشکلات معیشتی قدرت تفکر و حتی تخیل را هم از دست میدهد. بهطور مثال کارمندان و کارگران بیپول بهرهوری پایینی در امور اجرایی دارند. اما از ذکر این نکته نباید غافل شد که پول شمشیری دو لبه است یعنی نداشتن و داشتن آن انسان را با مشکلاتی همراه میکند. اما اگر مرز بین داشتن و نداشتن پول به حدی باشد که امنیت مالی خانوارها تأمین و البته تضمینشده باشد بهطور یقین بهترین نتیجه حاصل خواهد شد. امنیت مالی یعنی افراد به سطحی از درآمد دست یابند که بابت تأمین نیازهای اساسی و روزمره زندگی و داشتن حداقل رفاه تعریفشده در عرف و قانون دچار اضطراب و نگرانی نباشند.
از مهمترین وظایف حکومت این است که میزان این شاخص مالی رااندازهگیری و بهاجبار و الزام برای مردم خود آن را تأمین و یا بستر مناسبی برای کسب آن مشخص و معین نماید. این حدومرز درآمد اگر برای هر فرد و خانواده مشخص و تأمین آن میسر باشد کشور میتواند به سرانجام مهمی به نام موفقیت و سعادت برسد که البته رسیدن به آن اگر برنامه و سعی و تلاش باشد کار سختی نیست. کم نیستند توصیههای دینی که بهصراحت بیان داشتهاند سعادت دنیوی و اخروی از فقر شهروندان حاصل نخواهد شد و فقر دین و دنیای مسلمین را زایل خواهد کرد.
باید در بعد فرهنگی موضوع برنامهریزی داشت تا زمینههای رشد و شکوفایی اقتصادی مهیا و آموزشهای لازم به خانوارها داده شود تا در ابعاد دیگر اقتصاد کشور یا همان اقتصاد مقاومتی تعریفشده رونق گیرد. در شرایط نابسامان فعلی رونق اقتصادی نیازمند جراحیهای عمیق اقتصادی است؛ باید اصلاح نظام بانکی و زمینههای کسبوکار آزاد فراهم گردد و ریشه فسادهای سازمانیافته و رانتهای سیاسی و اقتصادی خشکانده شوند و تعامل سازنده با کشورهای جهان برقرار و میسر گردد، اینیک خیال خام است که میتوان با کشیدن حصار اقتصادی دور کشور زندگی مردم را تأمین و آنان را راضی و خوشحال نگهداشت چون زمان آن ازدسترفته و بعد از گذشت چهل سال هنوز اقتصاد و معیشت مردم بر پایه فروش نفت است و کشور در بسیاری از زمینه به اجناس خارجی نیاز مبرم دارد. شرایط اجتماعی مردم تغییر کرده و نیازهای امروز مردم با مردم دهه شصت فرق دارد زیرا مردم آن روزگار به سیر بودن شکم راضی بودند اما امروز داشتن یک گوشی هوشمند پیشرفته برای همه یک ضرورت است و این گوشی با خروج عرض از کشور خریداری میشود. اگر این تعامل و مراودات دیپلماتیک و جهانی بر پایه درک شرایط حساس کنونی با تمرکز بر اولویت خواستههای مردم شکل گرفت در چنین شرایطی شاید مردم ایران بتوانند روی خوش زندگی را لمس نمایند در غیر این صورت آینده نامعلوم و تار خواهد بود.
البته هستند افرادی که تمام عمر و هستی خود را صرف میکنند تا بهمثابه یک رباط مکانیکی بیاحساس از هر راهی کسب درآمد نمایند و بهاصطلاح پولدار شوند. مثال آنان افتادن در چاه حرص و طمعی است که عواقب اخروی آن به خودشان بازمیگردد؛ اما وقتی چنین رویههایی منجر به نابودی معیشت مردم کشور شود در چنین شرایطی حکومت باید به جد با آنان برخورد قاطع نماید حتی اگر چنین افرادی در مسند قدرت و ردههای بالای کشور باشند. زیرا همینها هستند که فرصت را برای کسبوکار مشروع تنگ کرده و حق دیگران را ضایع و میبلعند که متأسفانه در دو دهه گذشته در این زمینه کوتاهی زیادی شده و نتیجه تکثیر هزاران آقا و آقازاده و یقهسفید بوده و مالومنال مردم را به تاراج بردهاند و هیچ مقامی نمیتواند منکر این فسادهای گسترده و رانتها شود.