نزدیک به دو سال از انتخابات ریاستجمهوری سال نود و شش میگذرد. حال میتوان شفافتر از قبل، اتفاقات پیش آمده در این مدت را بررسی کرد و ثمره این اتفاقات را برای کشور زیر ذرهبین برد.
اتفاقات بعد از انتخابات از ادعای تقلب در انتخابات توسط اردوگاه رقیب رئيسجمهور منتخب آغاز شد و با توهین به رئيسجمهور منتخب بیست و چهار میلیونی در روز قدس وارد مرحله بعد شد. در ماه بعد از انتخاباتتروریستهای داعش به خانه ملت یعنی مجلس شورای اسلامی و حرم حضرت امام حمله کردند. زمزمههای نارضایتی از کابینه دوازدهم بدون در نظر گرفتن فشارهای بیرونی بالا گرفت و بدنه جوان حامی رئيسجمهور روحانی کمی از او دور شدند.
اوج اتفاقات در این دوره تظاهرات مشکوک مشهد در ادامه مشکلات دارندگان حساب در موسسات مالی اعتباری غیرمجازی بود که اتفاقا در مشهد تاسیس شده بودند. اما این تظاهرات که با شعارهای تند علیه رئيسجمهور آغاز شد به یکباره به تظاهرات و شورشی علیه نظام در چند ده شهرِ کشور تبدیل شد و امنیت ملی ایران را برای چند روز هدف قرار داد.
آن تظاهرات با خویشتنداری نیروی انتظامی و تدابیر دولت به پایان رسید اما هدف شورش که بهانه دادن به دشمن ایران برای خروج از برجام بود محقق شد وترامپ اعلام کرد از برجام خارج خواهد شد. با این اوضاع و خروج امریکا از برجام و شروع تحریمها روز به روز قیمت ارز در بازار گرانتر شد و دولت که چندماه قبل به دلایل امنیتی مجبور به پرداخت بدهی موسسات مالی غیرمجاز شده بود حالا با بار روانی مشکلات تحریمی و همچنین مشکلات ارزی روبرو و کشور به خاطر مسائلی از این دست دچار تورم شد. در این بین شایعاتی مبنی بر دست داشتن گروههايي در اختلال بازار ارز و کالاهای مختلف بود که بعدها برخی در این زمینه بازداشت یا حتی اعدام شدند اما منشاء و هدف این افراد هنوز مشخص نشده است.
همچنین با انتشار وسیع شایعات در کشور از دو سمت رسانههای رقیب دولت در داخل و مخالف نظام یا وابسته به آمریکا در خارج از کشور موجب هجوم مردم به فروشگاهها و در نتیجهی طبیعی این تقاضای غیرطبیعی، کمبود برخی کالاها اتفاق میافتاد که این خود مشکلات دولت را برای برخورد با تحریمها بیشتر میکرد. از اواخر سال نودوشش عدهای در فضای مجازی با هشتگی شروع به ناامید کردن مردم از منتخب خود کردند اما این هشتگ همان کمپینی بود که قبل از انتخابات ریاست جمهوری رقبای اصولگرای رئيسجمهور روحانی به راه انداخته بودند کمپین پشیمانم به دلیل موفقیت نسبی روحانی در دولت اول خود در آن زمان محو شد اما این بار با قدرت به میان مردم خسته از وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور آمد. وقتی به این کمپین مجازی و اخبار رسانههای تندرو و حتی اخبار جعلی و دروغ پراکنیها علیه دولت دوم روحانی نگاه میکنیم یک هدف بزرگ پشت تمام آنها میبینیم. آن هدف محبوبیت زدایی و در نهایت مشروعیت زدایی از شخص حسن روحانی برای اهداف نهایی گروههای تندروست. در تابستان نود و هفت اولین نشانهها برای هدف نهایی تندروها با درخواست استعفای رئيسجمهور به دست آمد. در این بین هم گروههايي از قبیل جبهه پایداری و همچنین شخص احمدی نژاد که چند سال است به صورت جعلی و صوری خود را از تندروها جدا کرده است بیشترین تلاش را برای مشروعیتزدایی از رئيسجمهور روحانی انجام میدهند و این در حالیست که برخی گروههای اصلاح طلب نیز به اشتباه در دام بازی بزرگ آنها که قبضه کامل حکومت است افتادهاند؛ اما با سخنان رهبری انقلاب در تابستان نود و هفت بحث استعفای روحانی به حاشیه رفت و اینبار از پاییز با استفاده از همان مشروعیت زدایی شروع به گروگان گیری تصمیمات ساده اما مهم حاکمیتی کردند. به طور مثال در ماجرای تصویب لوایح FATF که پیوستن ایران به یک کنوانسیون ضد پولشویی وتروریسم است و حتی در دولت احمدینژاد نامه تصویب آن امضاء شده بود با اینکه هم دولت و هم مجلس شورای اسلامی که دو نهاد انتخابی نظامند آنها را تصویب کردهاند اما این لوایح در مجمع تشخیص مصلحت نظام مسکوت مانده و بازار با این بلاتکلیفی دچار مشکل پیچیدهای شده است. در حالیکه همگان میدانند پیوستن به افایتیاف به تنهایی نمیتواند مشکلات کشور را حل کند بلکه میتواند از مشکلات بیشتر جلوگیری کند. به عبارت دیگر پیوستن به این کنوانسیون ممد حیات است نه مفرح ذات! بدینترتیب نهادهای غیرانتخابی تصمیمات حاکمیتی مهم را به گروگانی تبدیل کردهاند تا مردمی که از ساختار کلی نظام بی خبرند همه مشکلات کشور را از روحانی و عقبه اعتدالی و اصلاح طلبی او و مجلس معتدل دهم ببینند تا روز به روز مردم از میانه روی دور شده و به جریانهای عوامفریب و موج سوار و شعاری روی آورند. تندروها فکر میکنند اگر نارضایتی مردم بالاتر رود یا دولت دوم حسن روحانی سقوط خواهد کرد و یا در سال هزار و چهارصد یک انتخاباتی به مانند انتخابات هشتاد و چهار برگزار شده و آنها دوباره با حاکمیت یکدست کشور را به لبه پرتگاه خواهند برد اما واقعیت اینست امنیت ملی ایران مهمتر از منافع جناحها و دستهها و گروههاست و این بازی خطرناک که غیرمستقیم یا خدای ناکرده مستقیم در خدمت اقدامات دولتهای متخاصم علیه نظام است میتواند امنیت و یکپارچگی کشور که نتیجه خون پاک شهدای ایران است را به خطر بیاندازد و مردم را از آینده کشور ناامید سازد. در این بین بر دولت به خصوص تیم اطلاع رسانی دولت و همچنین احزاب و گروههايي که دل در گروی پیشرفت و سربلندی ایران دارند واجب است هم مردم را به طور دقیق از تمامی وقایع و تصمیمات آگاه سازند و هم برنامههایی مدون و مبتنی بر امنیت ملی برای رفع مشکلات مردم تنظیم کنند و از همه پتانسیلهای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در این راه استفاده کنند که پیشرفت وترقی کشور در گروی امنیت و امید ملت است.