در روزهای اخیر موضوع شکایت بردن برخی خانوادههای جانباختگان هواپیمای اوکراینی که به دلیل اصابت موشک خودی سقوط کرد به طرفهای خارجی و همینطور شنیدههایی مبنی بر تلاش برای تحریم هوایی ایران به دلیل این حادثه در شبکههای اجتماعی بازتاب وسیعی داشت. با نگاهی به واکنشهای مختلف به این موضوع شاهد هستیم که واکنشها به شکل کلی به سه دسته تقسیم میشود؛ گروه نخست افرادی هستند که با وجود اعتراض به پنهانکاری و یا حداقل تاخیر در اطلاعرسانی علت وقوع حادثه و همینطور انتقاد نسبت به روند پیگیری قضایی این پرونده بر این باور هستند که مسیر شکایت بردن به بیگانه و یا ایجاد کمپینهایی برای تشویق طرفهای خارجی به تحریم هوایی ایران، مسیر صحیحی نیست و میتواند منافع ملی کشور و همینطور زندگی روزمره شهروندان عادی ایران را تحت تاثیر قرار دهد.
گروه دوم اما با وجود آن که در اعتراض به عملکرد مسئولان در آن فاجعه با گروه اول همرأی و همراه هستند اما درباره نوع مواجهه با آنچه از سوی برخی خانوادههای جانباختگان این حادثه در حال پیگیری است نظر دیگری دارند و معتقدند میزان رنج و آلام وارد آمده به آنها چنان سخت و مهیب بوده که نباید و نمیتوان نسبت به اقدامات آنها که در راستای احقاق حق خود میدانند گلایهای مطرح کرد.
گروه سوم و اقلیتی هم هستند که نه تنها به این اقدام معترض هستند بلکه حتی درباره اصل حادثه نیز معتقدند خطای آنچنانی رخ نداده و نباید چندان به این حادثه پرداخت!
اما نوشتار پیشِ رو خطاب به گروه نخست است؛ آنان که حادثه رخ داده برای هواپیمای مسافربری را فاجعه و خطای نابخشودنی میدانند که باید مقصران آن قاطعانه مجازات شوند اما نسبت به شکایت بردن از این حادثه به بیگانه معترض هستند. واقعیت این است که درباره این مسئله نیز مانند هر موضوعی دیگر میتوان موضعی موافق یا مخالف اتخاذ کرد اما آنچه اهمیت دارد روایت صحیح از مسئله و بیان همه جوانب آن برای نتیجهگیری صحیح و متقن است. جنبه مغفول مانده در این رویکرد به موضوع آن است که شکل مواجهه مراکز داخلی با این پرونده، از ابتدا تا امروز بیان نمیشود و یکسره در مذمت شکایت بردن به بیگانگان سخنها بیان شده است. پرسش این است: اگر در شرایطی مسیر دوست و آشنا به هر دلیلی مسدود اعلام شد چه باید کرد؟ صبر و سکوت یا شکایت به دشمن و بیگانه؟!
به نظر میآید که راه صحیح مواجهه با این مسئله نه هجمه بر خانوادههای داغدار، بلکه در دستور کار قرار گرفتن عدالت و شفافیت است. اگر دستگاه قضایی که در دوران جدید خود تلاشی مضاعف را برای ترمیم چهره عدلیه نزد مردم آغاز کرده است عزمی جدی در رسیدگی عادلانه و شفاف در این پرونده از خود نشان دهد میتوان امیدوار بود که حتی چهرهای همچون حامد اسماعیلیون هم مسیری جز شکایت به دیگران را برگزیند.