گورنه که سال ۱۹۴۸ در زنگبار زاده شد، بیشتر زندگیاش را در انگلستان و نیجریه گذرانده است.او را بیش از همه با رمان بهشت میشناسند که سال ۱۹۹۴ نامزد دریافت جایزه بوکر شده بود. گورنه اکنون در انگلستان زندگی میکند و در دانشگاه کنت استاد ادبیات انگلیسی است.این نویسنده برای فهم قطعی و دلسوزانهاش از تاثیرات استعمار و سرنوشت مهاجران در خلیج میان فرهنگها و قارهها برنده این جایزه شناخته شد.گورنه دوران کودکی را در زنگبار گذراند و خود در قامت یک مهاجر در دهه ۱۹۶۰ به انگلستان پا گذاشت. او تا کنون ۱۰ رمان و چندین داستان کوتاه نوشته است.به گفته کمیته نوبل مشکلات مهاجران در دل بسیاری از داستانهای گورنا جای گرفته است.
اما برنده نوبل ادبیات ۲۰۲۱ میگوید فکر نمیکرده برنده این جایزه شود. او همچنین ابتدا تماس از سوی کمیته نوبل را یک شوخی تلقی کرده است.
این نویسنده در این باره گفت: حدود ۱۰ یا ۱۵ دقیقه پیش با من تماس گرفتند و فکر کردم که یک شوخی است. واقعا اینطور فکر کردم. چون گمانهزنیها از چند هفته یا گاهی اوقات از چند ماه قبل درباره برنده صورت میگیرد بنابراین برنده شدنم چیزی نبود که اصلا به آن فکر کنم. من فقط به این فکر میکردم که یعنی چه کسی برنده این جایزه میشود.من بحث را آرام پیش بردم. سپس او درباره وبسایت به من گفت؛ وبسایت آکادمی سوئدی و من گفتم باشد یک دقیقه دیگر آن را چک میکنم، اما اطلاعات بیشتری در اختیارم بگذار. پس او به حرف زدن ادامه داد و در پایان به این نتیجه رسیدم که صبر میکنم تا خبر را بشنوم یا ببینم.
لجبازی در آکادمی نوبل !
پیمان خاکسار، مترجم در کشورمان با بیان اینکه دیگر اهمیتی به نوبل نمیدهد، میگوید: بعید میدانم امسال هم از ترجمه آثار برنده نوبل ادبیات استقبال شود، چون فقط ما نیستیم که فهمیدیم انتخابهای نوبل خیلی عجیب و غریب و بیمنطق است؛ خواننده هم دیگر این را متوجه شده.این مترجم درخصوص اینکه چرا خیلی وقتها از انتخاب آکادمی نوبل غافلگیر میشویم و اینکه آیا این غافلگیری را باید ناشی از وضعیت بازار ترجمه ایران دانست یا نحوه انتخاب آکادمی سوئدی، اظهار کرد: به هیچ عنوان مشکل از بازار ترجمه ایران نیست، بلکه از انتخابهای خیلی غافلگیرکننده و بیمنطق نوبل است، چون پارسال هم وقتی با لوییز گلیک مصاحبه کردند، مصاحبهکننده گفت که کمتر کسی شما را میشناسد و او خندید و گفت که تقریبا هیچکس من را نمیشناسد.او افزود: مشکل از بازار ترجمه ایران نیست. نوبل دوست دارد به این شکل جایزه بدهد؛ به کسانی که نه کسی آنها را میشناسد و نه آدمهای خیلی مهمی هستند. در واقع یک میلیون یورو پول دارند و میگویند که به هر کس دلمان بخواهد، میدهیم. آنقدر افراد بزرگی در دنیای ادبیات وجود دارند که نوبل نگرفتهاند که حدوحساب ندارد و در عین حال، آن قدر افرادی هستند که نوبل گرفتهاند اما وقتی نگاه میکنیم، میگوییم خدایا اینها کیاند؟ واقعا این نوبل گرفته؟ در مواردی مثل لوکلزیو که نوبل گرفت، مترجمها یکدفعه شروع به ترجمه آثارش کردند، اما هر کسی کتابهایش را خواند، گفت که این برای چه نوبل گرفته؟! و بنابراین کتابهایش اقبالی هم پیدا نکرد.