موضوعاتی که بر اساس آنچه ایران میگوید، تا حد زیادی محصول لجاجت دولت آمریکا هستند و واشنگتن عملا رویهای غیرسازنده را در مورد آنها در پیش گرفته و موجب ایجاد نوعی بن بست و سکون در مقابل مذاکرات هستهای وین شده است. در این چهارچوب، مقامهای آمریکایی به تازگی از آمادگی خود جهت مقابله با ایران در صورت تحقق سناریوی شکستِ مذاکرات اتمی وین سخن گفتهاند. در همین خصوص یك کارشناس سیاست خارجی،گفت: اینطور به نظر میرسد که هنوز مجموعهای از مسائل در قالب مذاکرات اتمی وین حل و فصل نشده اند. در این رابطه، مهمترین موضوع این است که چه میزان از تحریمها (علیه ایران) باید برداشته شوند، البته که مساله خارج کردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست سازمانهای تروریستی آمریکا حائز اهمیت است اما، برخی حوزههای دیگر نیز وجود دارند که هنوز تکلیف آنها مشخص نشده است. امیرعلی ابوالفتح گفت:به عنوان مثال، به تازگی سنای آمریکا لایحهای را تصویب کرده که بر اساس آن، برچسب تروریستی به بانک مرکزی ایران همچنان حفظ میشود. در این صورت، عملا وضعیت بانک مرکزی ما نیز شبیه به وضعیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خواهد شد. در واقع، به این دلیل که این نهاد مهم ایرانی عملا برچسب تروریستی میخورد، روند لغو تحریمها علیه آن نیز به شدت چالشی خواهد بود. از این منظر، اگر قرار باشد تحریمهای سپاه و بانک مرکزی برداشته نشود، اساسا باید پرسید که قرار است چه تحریمهایی لغو شوند؟ از این رو، این مساله خود عملا به یکی از مسائل مهمِ حل نشده در قالب مذاکرات اتمی وین تبدیل شده است.
با این حال، در مورد خودِ آینده توافق اتمی هم شک و شبهههای زیادی وجود دارد. باید توجه داشته باشیم که بر اساس یک توافق احتمالی، نظام سیاسی کشورمان بایستی یکسری اقدامات را انجام دهد (نظیر خودِ توافق برجام). به عنوان مثال، ما باید ذخایر اورانیوم خود را کاهش دهیم، سانتریفیوژهای خود را جمع کنیم، وضعیت تاسیساتی نظیر فردو را بار دیگر به دوران برجام باز گردانیم و محدودیتهای زیادی را بر راکتور اراک اعمال کرده و اساسا باید انجام تغییرات قابل توجهی را در دستورکار قرار دهیم. اینها همگی مسائل مهمی هستند که باید با دقت بررسی شوند. از سویی، کاملا مشخص است که اگر جمهوریخواهان در جریان انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا در نوامبر سال جاری میلادی پیروز شوند، کلیتِ یکچنین توافقی را نیز به کل بر هم خواهند زد. همین الان که کنگره آمریکا در اختیار دموکراتها است و دولت این کشور نیز توسط یک رئیسجمهور دموکرات اداره میشود و انتظار میرود که حزب رئیسجمهور آمریکا، از سیاست خارجی وی نهایت حمایت را انجام دهد، میبینیم که در سنایی که اکثریت آن با دموکراتها است، عملا دو لایحه ضدبرجامی به راحتی و با نوعی هماهنگی میان دموکراتها و جمهوریخواهان تصویب میشود. حال شما تصور کنید که انتخابات نوامبر برگزار شود و جمهوریخواهان بتوانند رای برتر را در انتخابات مذکور کسب کنند (و یک یا هر دو مجلس مهم آمریکا را در کنترل گیرند). در این نقطه باید پرسید که در آن زمان آنها قرار است علیه مسالهای نظیر برجام چه کاری انجام دهند. از این رو، اکنون فضای تصمیمگیری بسیار سخت و دشوار است. درست است که ما مایل به لغو تحریمها علیه کشورمان هستیم با این حال اکنون بسیاری این سئوال را میپرسند که توافق اتمی با غرب قرار است چه مدت عمر کند؟ چه بسا حتی در دولت بایدن هم کار به جایی برسد که برجام اساسا خاصیت و کارآیی خود را از دست دهد. به هر حال، کنگره نقش مهمی در معادله برجام دارد. از این رو، یکی از مسائلی که به ویژه ما (ایران) اکنون در حال تامل در مورد آن هستیم، این است که آیا اساسا مصلحت هست که ما برای دو سال یا دو سال و نیم، وارد یکچنین توافقی با غرب شویم و با خلف وعدههایی احتمالی جمهوری خواهان در آینده، بار دیگر راه تکرار سناریوهای گذشته را در پیش گیریم؟ از این رو، عملا در این حوزه نیز شاهد چشم انداز امیدوارکنندهای نیستیم. به جای اینکه آمریکاییها تلاش کنند که به ایران پالس امیدواری بدهند و اعتمادسازی کنند، روز به روز روند را به سمت وخامت بیشتر شرایط سوق میدهند و همان اعتماد اندکی را نیز که از سوی ایران (در جریان مذاکرات) وجود دارد، عامدانه نابود میکنند. از این منظر، من چشم انداز روشنی را برای مذاکرات اتمی وین و به نتیجه رسیدنِ آن نمیبینم. وی افزود: من فکر میکنم که آمریکاییها بر سر یک گزینه «بد» و «بدتر» در مورد ایران قرار گرفته اند. اسرائیلیها هم همین وضعیت را دارند. در این راستا، یک گزینه این است که بر اساس ادعای آن ها، ایران بدون برجام به سمت دستیابی به سلاحهای اتمی حرکت کند. گزینه دیگر نیز این میباشد که توافق برجام احیا شود و ایران از حیث اقتصادی به واسطه لغو تحریمها علیه خود، شکوفایی اقصادی را تجربه کند و عملا جدای از دست برترِ سیاسی و نظامی خود در منطقه، به یک قدرت اقتصادی نیز تبدیل شود و در عمل با استفاده از بازوی اقتصادی خود، نفوذ منطقهای اش را هم بیش از پیش گسترش بخشد.