با این همه طی چند روز گذشته برخی اصولگرایان چنان نقدهای عجیب و غریبی به دولت رئیسی در این حوزه میکنند که این سئوال برای ناظران سیاست ایران پیش میآید که آیا همین جریان سیاسی نبود که دامن رئیسی را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری میکشید و او را مصداق مدیر تولید و توسعه و منجی سیاست و اقتصاد میدانست یا خیر.
نقدهای بخشی از اصولگرایان به رئیسی بیش از آنکه بر مبنای اقتصادی، سیاستورزی و توان مدیریتی او و دولتش باشد، سیاسی است! انگار بخشی از اصولگرایان فرصت را برای ضربه اساسی زدن به رئیسی مناسب دیدند و با علم کردن نان میخواهند اعتبار رئیسی را به شکل جدی خدشهدار کنند.یک نفر از این میگوید که رئیسی از اداره دولت ناتوان است. آن کارشناس اقتصادی انقلابی نیز رئیسی را به مطالعه کتابی خاص دعوت میکند. یک نفر دیگر از نفوذ نئولیبرالهای جهادی در دولت سخن میگوید. یک گروه سعی میکند با اتهام زدن نه تنها جریان رقیب خود را در دولت تضعیف کند، بلکه میخواهد دولت را ضعیف جلوه دهد. دولت رئیسی از منظرِ اقتصادی ناهماهنگ است، دکترین مشخص ندارد، در اجرا ضعیف است و در رسانه لکنت دارد، اما اتهاماتی نظیر ناتوانی رئیسی، بیاطلاعی او از اقتصاد و احاطهاش توسط نئولیبرالهای جهادی از هر کس پذیرفته باشد از اصولگرایان پذیرفته نیست.همین اصولگرایان بودند که از بهار ۱۳۹۶ از رئیسی تصویر سیدِ محرومان را خلق کردند، دامان او را کشیدند و قسم و آیه دادند که برای نجات کشور از دست لیبرالها پا در میدان بُگذارد تا جبهه انقلاب متحد شود. اصولگرایان در تمام چهار سال گذشته متوجه نبودند که رئیسی توان اداره دولت را ندارد و یک شبه خوابنما شدهاند؟رئیسی یک عمر در دستگاه قضا بوده و ادعای اقتصاد نداشته. آیا انصاف است آن کارشناس اقتصادی که تا دیروز پیدا و پنهان خود را عضو موثر تیم اقتصادی رئیسی میدانست رئیسجمهور را با طعنه و کنایه به خواندن کتابی پیامدار دعوت کند؟ آیا این کارشناس در تمام این چهار سال نمیتوانست خلاصه کتاب را به رئیسی برساند و حرف خود را به او بزند؟ جریانی هم مدعی شده که نئولیبرالهای جهادی رئیسی را محاصره کردهاند! کدام لیبرال و کدام نئولیبرال؟ هر چه که هست تمام ظرفیت تئوریک و عملی اقتصادی اصولگرایان برای رئیسی جمع شده است. از محسن رضایی تا فرهاد رهبر و احسان خاندوزی تا محمد مخبر هر کدام صفی بلند از ادعا و برنامه داشتند.مگر میشود از دولت هاشمی تا دولت خاتمی، احمدینژاد و روحانی دست لیبرالها باشد و دولت انقلابی و اصیل رئیسی هم دست نئولیبرالها باشد؟ این حرفها و اتهامات که به برخی از چهرههای اقتصادی نزدیک به دولت وارد میشود تا بخشی از تیم اقتصادی دولت رئیسی فلج یا منفعت یک جریان سیاسی و اقتصادی خاص تامین شود نه تنها اخلاقی نیست، بلکه هیچ سودی هم در پی ندارد و باعث تضعیف منافع همه خواهد شد. اصولگرایانی که با اولین باد قصد دارند کلاه خود را سفت بچسبند، به جای این نقدها و اتهامات غیرقابل پذیریش و خجالت آور- که از سوی هر کس پذیرفته باشد، از سوی آنان نیست- آستین همت بالا بزنند و اتاق فکرها، تیم اجرایی و رسانه دولت را تقویت کنند. این که برخی در جریان اصولگرایی فکر کنند با چنین جهتگیرهایی قایق خود را از دولت رئیسی جدا میکنند اشتباهی بسیار خطرناک است.
در همین حال یك یك فعال سیاسی، گفت: تقریبا از مجلس دهم تا به امروز، شعار هر دو جناح رونق اقتصادی بود و در سالهای اخیر هم در شعار سال به اشتغال، تولید و رفع موانع اشاره شد. محمود میرلوحی گفت: شعار اصلی دولت آقای رئیسی هم معیشت بود و اعلام کرد هر کاری انجام دهد، چالشهای اصلی کشور به اقتصاد، معیشت و اشتغال مربوط میشود و در کنار آن چالشهایی مانند تحریم، آسیبهای اجتماعی و محیطزیستی وجود دارد. به هر ترتیب امروز شاهد هستیم که وضعیت اقتصاد جامعه به شکلی است که بیش از نیمی از جمعیت کشور زیر خط فقر هستند و باید این مسئله حل شود.وی افزود: آقای رئیسی در زمان انتخابات گفتند من برنامه دارم. ما هرچه منتظر ماندیم تا ایشان برنامه ۷ هزار صفحهای خود را منتشر کند تا کارشناسان ملاحظه، بررسی و نقد کنند، ندیدیم و خبری نشد، همچنان هم میگویند برنامه داریم. اگر هفت صفحه باشد، به هر کسی، کارشناسی، وزیری که میخواهند از او استفاده کنند این برنامه را میدهند تا آن را خوانده و نظر دهد، اما وقتی برنامه ۷ هزار صفحه است، باید جایی در دسترس کارشناسان باشد تا آن را بخوانند و ببینند؛ بنابراین به نظر میرسد که ایشان برنامه ندارند و زمانی هم که برنامه نداشته باشند، معلوم نیست میخواهند چه کاری انجام دهند.