در این میان تعلیق در استان خوزستان امری عادی تلقی میشود. استانی که مردم آن با توجه به شرایط آب و هوایی و تصمیمات دقیقه نودی و گاه در وقت اضافی مدیرانش، با گونه ای نادر از هیجان آنی شب را به صبح و صبح را به شب میرسانند.
تعلیق و هیجانی که در هیچ کجای کشور نمونه دیگری از آن یافت نمیشود. پس اگر خوزستانی باشید و با پدیدههایی مانند ریزگرد، گردوغبار، گرما، سیل و طوفان و امثال این رویدادها آشنایی اندکی داشته باشید، بدون تردید معنای تعلیق را به خوبی درک خواهید کرد. برای آشنایی بهتر با تعلیق در این استان،شما را با یک نمونه از تصمیمات مدیران استان خوزستان آشنا میکنیم؛ ساعت ۲۳: آغاز به کار ادارات ۱۲ شهرستان خوزستان با دو ساعت تاخیرآغاز خواهد شد/ ساعت ۸:۲۵: ادارات ۴ شهرستان تعطیل اعلام شد/ ساعت ۸:۴۵: دشتآزادگان تعطیل شد/ ساعت ۱۰:۴۷: ساعت کاری کلیه ادارات و دستگاههای اجرایی خوزستان به دلیل افزایش غلظت گرد و غبار تا ساعت ۱۲ ظهر میباشد. باید در چنین شرایطی پرسید که فرمان مدیریت بحران در استان خوزستان واقعا در دست کیست. از همه اینها گذشته سوال بی جوابی که در ذهن همه مدام پرسیده میشود این است که چرا تهران با آلودگی هوای ۳۳۷ تعطیل میشود، آن هم با اطلاع رسانی غروب روز قبل و اهواز با آلودگی ۵۰۰ نه تنها تعطیل نمیشود، بلکه برای اطلاع رسانی همان دو ساعت نیم بند ابتدای صبح و تعطیلی ۱۲ ظهر، اینگونه فشل و بی برنامه عمل میشود. خون تهرانیها رنگین تر از خوزستانیهاست؟
اما اصل داستان جای دیگری است؛ چرا که باید استان ثروت ساز در گرما و گردوخاک و آلودگی فلرهای نفت و توسعه نیشکر و کارخانههای فولاد کار کند، تا پایتخت بتواند هر وقت دلش خواست به استراحت برود. چرا که اگر استان تعطیل شود چه کسی خط لولههای نفت را تغذیه کند؟ چه کسی سرمایه در گردش بانکها را به مرکز انتقال دهد؟ چه کسی در مزارع طرح توسعه و رطوبت نفس گیرش پشت کمباین بنشیند و شکر بالادست را مهیا کند؟ چه کسی گندم را برای خالی نماندن سیلوهای کشور درو کند؟
چه کسی در نیروگاه رامین، برق عزیزان را تامین کند؟ چه کسی در گروه ملی و صنایع فولاد زنجیره تامین فولاد کشور را بچرخاند؟ اگر خوزستان تعطیل شود، چرخ لرزان اقتصاد این سرزمین، از اینی که هست هم ناکوک تر خواهد چرخید...پس تعطیلی و سفر شمال و جاجرود و فشم برای شما، کار و گرما و گردوخاک و هزار محنت برای ما...تا باد چنین بادا!!