کد خبر: ۱۳۳۴۳۴

تهــران – واشـــنگتن؛ توافـــق بــر ســر چــه؟

جلال خوش‌چهره

این روزها کانون توجه تفسیری و تحلیلی محافل سیاسی و رسانه‌ای ایران و جهان، توافقی است که میان تهران و واشنگتن صورت گرفته است. توافقی که در فرآیندی به نسبت پیدا و پنهان از مذاکرات، سرانجام به آزاد سازی بخش کوچکی از پول‌های بلوکه شده ایران و آزاد شدن پنج تن از زندانیان دو تابعیتی انجامیده است. البته نه پول آزاد شده، آن‌گونه که آمریکاییان برایش سناریو تدارک دیده‌اند، هنوز در اختیار تهران قرار گرفته و نه زندانیان دو تابعیتی توانسته‌اند خاک ایران را ترک کنند. مخالفان و موافقان این توافق، هر یک از منظر خود به موضوع می‌نگرند.

نکته استثنایی در این میان، تفاوت رفتاری است که جریان‌های افراطی و مخالفان سنتی - چه داخلی و چه خارجی- هر گونه توافق میان تهران و واشنگتن تا پیش از این داشته‌اند. در حالی‌ که افراطیون بیرونی بابت این توافق «جوبایدن» و دولت او را به چوب شماتت و انتقاد گرفته‌اند، اما تندروهای داخلی این توافق را دستاوردی چشم‌افسا تلقی کرده و آن را یک پیروزی بدون تن دادن به برجام تفسیر و تحلیل می‌کنند. نکته طعنه آمیز این‌که برای نخستین بار میان افراطیون و تندروهای داخلی و خارجی انشعاب نظری رخ داده است. مهم‌تر این‌ که تندروهای داخلی، برخلاف گذشته دیگر سخن از قبح مذاکره با آمریکاییان نمی‌گویند و آن را به مثابه زهر هلاهل تعبیر نمی‌کنند. شاید بتوان این اتفاق را به فال نیک گرفت و چنین رویکردی را گامی‌به سوی «واقع‌گرایی ناگزیر» از سوی این طیف از کنشگران سیاسی تلقی کرد.
تندروهای بیرونی اما، تلقی دیگری از توافق محدود کنونی دارند. آنان نگران انجام توافق‌های بزرگتری هستند که ممکن است ابتکار عمل تبلیغاتی- سیاسی را در خدمت به انزوای پر هزینه ایران در جامعه جهانی دچار تهدید کند. از این رو، تندروهای بیرونی کارزار گسترده‌ای را در این باره به راه انداخته‌اند. این کارزار در آستانه دو رویداد مهم صورت می‌گیرد: سالگرد مرگ تأسف ‌بار «مهسا امینی» و شروع ناآرامی‌های سیاسی- اجتماعی در ایران و نیز ۱۸ اکتبر (۲۶ مهر آینده) که موعد انقضای سه بخش اصلی قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد در چارچوب توافقنامه برجام است. این ‌که مخالفان و موافقان در تفسیر و تحلیل توافق اخیر تهران - واشنگتن چه می‌گویند و چه برداشتی از آن دارند، بیرون از چارچوب مفهومی‌این سطور است. خاصه آن ‌که غالب نظرات ابراز شده، توجه خود را بر «چگونگی» انجام این توافق متمرکز کرده و کمتر به آنچه ماهیت این توافق را معنا می‌بخشد، پرداخته‌اند. در واقع با وجود ابهام‌ها در توافق کنونی، پرسش اصلی آن بود که دو طرف به راستی «چه» توافقی را در دستور کار خود قرار داده و چه پیامدهایی را می‌توان بر آن متصور بود. این مهم، همانی است که تهران - واشنگتن به رغم همه فشارهای پیش‌روی خود، ترجیح می‌دهند همچنان در پشت پرده و دور از جنجال‌های رسانه‌ای باقی بماند. از این رو کشف رمز از این توافق، کاری است که مفسران و تحلیل‌گران می‌بایست در دستور کار خود قرار دهند. کشف چگونگی توافق، حالا امری مربوط به گذشته است و تا همیشه می‌توان درباره‌اش گفت و نوشت. 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1402/5/29 -  شماره 5430
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۳۴۳۴

تهــران – واشـــنگتن؛ توافـــق بــر ســر چــه؟

جلال خوش‌چهره

این روزها کانون توجه تفسیری و تحلیلی محافل سیاسی و رسانه‌ای ایران و جهان، توافقی است که میان تهران و واشنگتن صورت گرفته است. توافقی که در فرآیندی به نسبت پیدا و پنهان از مذاکرات، سرانجام به آزاد سازی بخش کوچکی از پول‌های بلوکه شده ایران و آزاد شدن پنج تن از زندانیان دو تابعیتی انجامیده است. البته نه پول آزاد شده، آن‌گونه که آمریکاییان برایش سناریو تدارک دیده‌اند، هنوز در اختیار تهران قرار گرفته و نه زندانیان دو تابعیتی توانسته‌اند خاک ایران را ترک کنند. مخالفان و موافقان این توافق، هر یک از منظر خود به موضوع می‌نگرند.

نکته استثنایی در این میان، تفاوت رفتاری است که جریان‌های افراطی و مخالفان سنتی - چه داخلی و چه خارجی- هر گونه توافق میان تهران و واشنگتن تا پیش از این داشته‌اند. در حالی‌ که افراطیون بیرونی بابت این توافق «جوبایدن» و دولت او را به چوب شماتت و انتقاد گرفته‌اند، اما تندروهای داخلی این توافق را دستاوردی چشم‌افسا تلقی کرده و آن را یک پیروزی بدون تن دادن به برجام تفسیر و تحلیل می‌کنند. نکته طعنه آمیز این‌که برای نخستین بار میان افراطیون و تندروهای داخلی و خارجی انشعاب نظری رخ داده است. مهم‌تر این‌ که تندروهای داخلی، برخلاف گذشته دیگر سخن از قبح مذاکره با آمریکاییان نمی‌گویند و آن را به مثابه زهر هلاهل تعبیر نمی‌کنند. شاید بتوان این اتفاق را به فال نیک گرفت و چنین رویکردی را گامی‌به سوی «واقع‌گرایی ناگزیر» از سوی این طیف از کنشگران سیاسی تلقی کرد.
تندروهای بیرونی اما، تلقی دیگری از توافق محدود کنونی دارند. آنان نگران انجام توافق‌های بزرگتری هستند که ممکن است ابتکار عمل تبلیغاتی- سیاسی را در خدمت به انزوای پر هزینه ایران در جامعه جهانی دچار تهدید کند. از این رو، تندروهای بیرونی کارزار گسترده‌ای را در این باره به راه انداخته‌اند. این کارزار در آستانه دو رویداد مهم صورت می‌گیرد: سالگرد مرگ تأسف ‌بار «مهسا امینی» و شروع ناآرامی‌های سیاسی- اجتماعی در ایران و نیز ۱۸ اکتبر (۲۶ مهر آینده) که موعد انقضای سه بخش اصلی قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد در چارچوب توافقنامه برجام است. این ‌که مخالفان و موافقان در تفسیر و تحلیل توافق اخیر تهران - واشنگتن چه می‌گویند و چه برداشتی از آن دارند، بیرون از چارچوب مفهومی‌این سطور است. خاصه آن ‌که غالب نظرات ابراز شده، توجه خود را بر «چگونگی» انجام این توافق متمرکز کرده و کمتر به آنچه ماهیت این توافق را معنا می‌بخشد، پرداخته‌اند. در واقع با وجود ابهام‌ها در توافق کنونی، پرسش اصلی آن بود که دو طرف به راستی «چه» توافقی را در دستور کار خود قرار داده و چه پیامدهایی را می‌توان بر آن متصور بود. این مهم، همانی است که تهران - واشنگتن به رغم همه فشارهای پیش‌روی خود، ترجیح می‌دهند همچنان در پشت پرده و دور از جنجال‌های رسانه‌ای باقی بماند. از این رو کشف رمز از این توافق، کاری است که مفسران و تحلیل‌گران می‌بایست در دستور کار خود قرار دهند. کشف چگونگی توافق، حالا امری مربوط به گذشته است و تا همیشه می‌توان درباره‌اش گفت و نوشت. 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد