موافقان این طرح معتقدند اخذ مالیات بازدارنده از سوداگریهای کاذب برای ممانعت از دلالیهای ضد تولید، به عنوان یک سیاست اصلاحگرانه، شناخته میشود و در نهایت نیز به سیاست ثابت اقتصادی منتهی میشود. درواقع هدف اصلی از اجرای چنین قانونی کنترل و پیشگیری از پیشرفت دلال بازی عنوان میشود.
به گزارش فرارو،مخالفان این طرح، اما نظر دیگری دارند و معتقدند طرح مالیات بر عایدی سرمایه، نوعی بیعدالتی است که فشار اصلی را بر قشر متوسطی وارد میکند که برای فرار از کاهش ارزش سرمایههایشان دست به خرید ملک، خودرو، ارز و طلا میزنند و به هر دلیلی ممکن است در بازه زمانی کوتاهی به فروش این موارد دست بزنند، اما در نهایت متضرر میشوند.طلافروشان از جمله گروههایی است که از همان نخستین روزهای مطرح شدن این طرح به اعتراض پرداخته است. طی هفتههای اخیر، طلافروشان ۲ بار به اعتراض پرداختند و گفتند حاضر به ثبت اموال خود در سامانه جامع تجارت نیستند. آنها مدعی بودند که این کار درواقع گام نخست اجرای مالیات بر عایدی سرمایه خواهد بود.برخی کارشناسان میگویند گرچه این طرح به دنبال هدف گرفتن افرادی است که حتما لازم است مالیات بیشتری پرداخت کرده و تحت کنترل قرار گیرند، اما درواقعیت بیش از هر شخصی، افرادی که از اقشار متوسط و آسیب پذیرتر جامعه هستند را تحتالشعاع قرار میدهد.
چرا در کشور معافیتهای مالیاتی داریم؟!
مهدی پازوکی، اقتصاددان و تحلیلگر امور اقتصادی در گفتوگو با فرارو گفت: «هر شخصی که درآمدی دارد، به موجب قانون باید اقدام به پرداخت مالیات کند. این موضوع نیز تبعیض بردار نیست و بر اساس حدود قانونی و بر اساس جدول مالیاتی باید انجام شود. مشکل ما این است که نظام مالیاتی ما کارآمدی لازم را ندارد. در ایران فرار مالیاتی در سطح دهشتناکی قرار دارد. بخشی از افراد در مشاغل مختلف مدام از مالیات فرار میکنند. هم اکنون مالیاتی که یک طلافروش پرداخت میکند کمتر از استاد دانشگاه است و این مسئله ایراد دارد، بنابراین گام نخست ما باید این باشد که مانع از فرار مالیاتی شویم. بسیاری از پزشکان نیز از ترفندهایی مثل واریز پول به حساب منشی استفاده میکنند؛ بنابراین هم باید جلوی فرار مالیاتی را بگیریم و هم باید معافیتهای مالیاتی را از بین ببریم. اگر میخواهیم سرمایه گذاری در یک منطقه را تشویق کنیم، عبارت معافیت مالیاتی را نباید به کار ببریم. اگر به دنبال برقراری عدالت هستیم، پس هیچکس در کشور ما نباید از دادن مالیات معاف باشد. اگر میخواهیم سرمایهگذاری را در یک منطقه تشویق کنیم، نباید عبارت معافیت مالیاتی را به کار ببریم. به عنوان مثال میتوانیم بگوییم برای ۵ سال افرادی که در یک منطقه محروم سرمایه گذاری کنند با نرخ مالیاتی صفر روبهرو میشوند. درواقع باید عبارت «معافیت مالیاتی» را از فرهنگ لغت کشور حذف کنیم. در حال حاضر ایران تبدیل به بهشت افرادی شده که به دنبال فرار کردن از مالیات هستند. فرض کنید یک سال پیش، ماشینی خریده اید که ۵۰۰ میلیون تومان قیمت داشته، اگر این خودرو امسال ۱میلیارد تومان قیمت دارد، به این علت است که ارزش پول ملی پایین آمده است؛ بنابراین مالیات دادن روی این خودرو چه مفهومی دارد؟ شاید برخی استدلال کنند که این اتفاق در دیگر کشورها هم رخ میدهد، اما مسئله این است که وضعیت تورم و کاهش ارزش پول ملی در دیگر کشورها به اندازه کشور ما نیست. کسری بودجه دولت منجر به افزایش نقدینگی میشود و ارزش پول ملی نیز پایین میآید و در نهایت هم من سرمایهگذار باید هزینه آن را پرداخت کنم.»
راههای فرار مالیاتی را ببندید!
پازوکی در ادامه اظهارداشت: «در حال حاضر قشر متوسط نمیتواند تغییر زیادی در خانه، ملک و... خود دهد، تا پیش از این، اگر یک استاد دانشگاه، ۱۰۰ میلیون تومان ذخیره میکرد، میتوانست خانه ۲۰ سال ساخت خود را به خانه ۱۰ سال ساخت تبدیل کند، اما در حال حاضر چنین امکانی وجود ندارد. طبقه متوسط حتی امکان تعویض وسایل خانه خود را ندارند و مدام باید اقدام به تعمیر وسایل قدیمی کنند. به همین دلایل است که تاکید دارم برخی بنیادها و نهادهای ثروتمند که از معافیت مالیاتی برخوردارند باید مالیات دهند. برخی تعاونیها در حال اشاعه رانت هستند و مالیاتی هم نمیدهند. فردی که امروز ماشین خریده و با توجه به نرخ تورم و ارزش پول ملی، سود چندانی هم نکرده، نباید مالیات مضاعف بدهد. این نوع مالیات بندی، روند سرمایه گذاری را دچار اختلال و سردی میکند.این استدلال که بگوییم هدف از مالیاتهای سنگین برای خرید و فروشهای کوتاه مدت این است که جلوی دلال بازی را بگیریم نیز، استدلال درستی به نظر نمیرسد. مگر نه این که همین حالا هم هنگام خرید و فروش ملک، مالیات پرداخت میکنیم؟ ضمن این که همیشه راههای فرار مالیاتی وجود دارد. اگر به دنبال اجرای طرح عدالت مالیاتی هستیم، قطعا با این روشها به این عدالت نمیرسیم. اگر جلوی توزیع رانت و فرارهای مالیاتی را در کشور بگیریم، دیگر نیازی به اقداماتی مثل تعیین مالیات بر عایدی سرمایه نخواهیم داشت. نکته مهم دیگر این است که چنین قوانینی میتواند خود مولد اتفاقات نادرست دیگری شوند. برای مثال برخی از افراد اقدام به ساخت و فروش منازل بدون سند میکنند و حتی در برخی مناطق از جمله پاکدشت تهران، خرید خانههای بدون سند با اقبال بیشتری روبهرو است تا خانههایی که سند رسمی و قانونی دارند. مالیات باید باعث حمایت از تولید ملی و سرمایه گذاری در اقتصاد شود. مگر در بخش درآمدها، مالیات نداریم؟ ما مالیات بر درآمد نیز داریم، پس چرا باید مالیات بر سرمایه داشته باشیم، آن هم با این شرایط اقتصادی و ارزش پول ملی؟!»