بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح و رئيسجمهور و توییت وزیر امور خارجه درباره اصابت موشک به هواپیمای پرواز اوکراین شوک تلخ و تکان دهنده روز شنبه بود. ستاد کل نیروهای مسلح با صدور اطلاعیهای سقوط هواپیمای مسافربری خطوط هوایی اوکراین را ناشی از «خطای انسانی» و «غیرعمد» دانست. مسئله اینجاست که طی روزهای چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه رسانههای رسمی حرف و سخن دیگری بیان میکردند. در همین زمینه چند کلمهای به نگارش در میآید.
اول: چنانچه از روز نخست و پس از وقوع حادثه که احتمالا شماری از مسئولان ارشد نظامی اطلاعاتی درباره آن داشتند سکوت اختیار میکردند و یا دیگران را به سوی سکوت و سخن نگفتن راهنمایی میکردند امروز از منظر اعتماد عمومی و باور پذیری شهروندان نسبت به خبرهای رسمی شرایط بهتری میداشتیم، نشر خبرها در روز نخست و دوم خلاف چنین رویهای بود. اینکه رئيس سازمان هواپیمایی کشور طی سه روز متوالی از توطئه دشمنان، عملیات روانی رسانههای برون مرزی و علمی نبودن ادعای مطرح شده سخن بگوید و هر ساعت در یکی از شبکههای رسمی حضور پیدا کند فاجعه است!
دوم: انعکاس خبرهای رسمی، نقل اخبار مرتبط با سقوط هواپیما به گونهای که در راستای مخالفت و موضع مخالف رسانهها خارجی قرار بگیرد، فاجعهای دیگر بود. گویی اکثر خبرگزاریها به جای پرداختن به اصل خبر و انتقال رویداد همانگونه که اتفاق افتاده است، خود نیز مشغول خبرسازی بودند! آرشیو خبرگزاریها نشان از آن دارد که دو الی سه ساعت بعد از وقوع حادثه و طرح سوالات جدید برای روشنتر شدن ابعاد ماجرا خبرنگاران اقدام به پاسخ دادن به ادعاهای رسانههای خارجی کردند و اصل خبر و چرایی وقوع آن کاملا به حاشیه رفت!
ارتباط دادن سقوط این هواپیما با افول سهام شرکت هواپیما سازی بویینگ، ذکر مثالهایی از حوادث مشابه که توسط همین شرکت اتفاق افتاده است، کمک گرفتن از اساتید رسانه، تاکید هزار باره به انجام شدن عملیات روانی از سوی رسانههای خارجی، تاکید به پیگیری خبرها از منابع رسمی، انتشار مصاحبه با کارشناسان ایمنی پرواز و خلبانهای با سابقه و... و این همه انجام شد تا نشان داده شود خط رسانههای داخلی متفاوت با مطبوعات خارجی است و آنچه در این میان به نابودی رفت انعکاس حقیقت بود.
سوم: نامه مقام رهبری، پذیرش اشتباه از سوی ستاد کل نیروهای مسلح، بیانیه رئيسجمهور و پیگیریهای رئيس قوه قضاییه برای شناسایی و تهیه گزارشی جامع در اسرع وقت میتواند کمکی برای شفاف شدن حادثه تلخ را به همراه داشته باشد. حادثهای که سه روز در انکار گذشت. از سویی دیگر پذیریش اشتباه در ساختار قدرت را نمیبایست کوچک و بدون دستاورد به حساب آورد. چنانچه پس از تهیه گزارش نهایی و حتی قبل از آن، مسئولان و کسانی که در این حادثه تلخ خود را مقصر بدانند و با دادن استعفا عرصه مدیریتی را رها کنند، بخشی از اعتماد از دست رفته شهروندان نسبت به منعکس شدن اخبار رسمی بازسازی خواهد شد.
چهارم: تاکید چند باره به عملیات روانی دشمن بخش دیگری از یک سویه نگریستن به این حادثه بود. گویی رسانهها و اهالی خبر قافیه را در این موضوع باختند. تیتر روزنامههای روز شنبه ۲۱ دی ماه درباره وقوع حادثه هواپیما چنین است؛ نجات بویینگ قاتل با عملیات روانی قبل از جعبه سیاه، عملیات فریب سهامدار بویینگ، رسانههای آمریکا باید صنعت هواپیما سازیشان را از ورشکستگی نجات میدادند، فرار ترامپ با بویینگ، بویینگ ۷۳۷ مشکلات بسیاری دارد، سقوط بویینگ ۷۳۷ اوکراین دستاویز آمریکا برای فرار از تحقیر عینالاسد، فرار آمریکا از عینالاسد با بویینگ و جنگ روانی بینتیجه آمریکا بر سر سقوط هواپیمای اوکراین و... هنگامهای که نشر خبر دستاویزی برای موضعگیریهای سیاسی و جدالهای دنبالهدار میشود نمیتوان توقع داشت که اهالی رسانه به سوی کشف حقیقت و ارایه تصویری نزدیک به واقع گام بردارند. گویی ارایه نظر و خبری که مخالف اخبار غیر رسمی و رسانههای خارجی باشد برای شماری از اهالی رسانه کفایت میکند!
پنجم: طی سه روز گذشته رسانهها، فعالان فضای مجازی و تحلیلگران انگشت اتهام را به سوی سایر رسانهها گرفته بودند و آنان را به جنگ روانی، دامن زدن به شایعات و دروغپردازی متهم میکردند و این همه در شرایطی اتفاق افتاد که هنوز دسترسی به اطلاعات جعبه سیاه میسر نشده بود و به غیر از مصاحبههای شفاهی و موضعگیری رسانهای گزارش مکتوب و رسمی در میان نبود. در واقع اگر طرف مقابل متهم به شانتاژ خبری بود، ما نیز بدون سند و مدرک سخنها گفتیم و در این میان زمینه را برای منفی نگریستن، کاهش اعتماد عمومی به خبرهای رسمی را خواسته یا ناخواسته دامن زدیم. و... برای مرتبهای دیگر حادثه غم افزار سقوط هواپیما را به تمام آشنایان، دوستان و نزدیکان کشته شدگان این رویداد تلخ را تسلیت عرض میکنیم.