کد خبر: ۱۱۷۴۸۷

شکست اصلاحات از فقدان برنامه

هوشنگ عطاپور

وقتی نگرانی‌ها را از بی عملی ناشی از وقت کشی‌های مصلحت گرایانه غیرسیاسی مشاهده می‌کنیم؛ اگر صادق باشیم باید بگوییم: 
حق با شماست. چون برخی سیاسیون چهارفصل که همیشه دنیال لابی گری مصلحت جویانه هستند؛ شورای اصلاحات و اصلاح طلبان صف را فقط برای پوستر چسباندن و تبعیت می‌خواهند و الا اگر این شورا در سطح ملی و محلی قوه عاقله سیاسی می‌داشت می‌بایست از اول سال جاری، پلان‌های یک و دو و سه را بر اساس شناسایی نیروهای خود در سطح کشور آماده می‌کرد و با توجه با شناختی که از معادله و موازنه قدرت در کشور داشت، مدیریت سیاست در عرصه داخلی را در حدود گفتمان اصلاحات در دست می‌گرفت تا یک ماه مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی این گونه دست خالی و مستاصل چشم و دیده به دهان سخنگوی شورای نگهبان نمی‌ماند. مگر جریان اصلاحات با اشخاص ستاره عینیت می‌یابد؟ پس در این صورت گفتمان اصلاح‌طلبی چه می‌شود؟ در کشورهای دموکراتیک، در حال حاضر بر گفتمان و مشی و مرام سیاسی تاکید می‌شود تا اشخاص چهره و ستاره! . به همین دلیل هم، اکنون افرادی نسبتا جوان رهبری احزاب و ریاست دولت‌های اروپایی را به دست گرفته‌اند که متوسط سن آنها معمولا به ۴۰ سال می‌رسد، بدون آن که تا قبل از آن، چهره مشهور سیاسی باشند. پس جریان سیاسی اصلاحات که هنوز به جای طرح و معرفی گفتمان اصلاح طلبی و برنامه‌های خود برای مشکلات سیاست داخلی و خارجی، دنبال اخذ صلاحیت آن هم به شیوه‌ای نادرست برای اشخاص مطرح و ستاره خود است، بدون آن که برنامه یا طرح (ب) برای خود داشته باشد، بدیهی است به راحتی توسط شورای نگهبان و نهادهای سیاسی رقیب می‌تواند با چالش روبرو شود. 
اما اگر به راستی به جای ستاره‌های خود، بر گفتمان اصلاح طلبی و برنامه‌های سیاسی خود در سطح ملی و محلی تاکید می‌کرد و ضمن عذرخواهی از ملت، به دلیل ناکارآمدی‌های دولت مورد حمایت خود، و تبیین علل بنیادین این ناکارآمدی به مردم (شرایط تحمیلی خارج از نهاد دولت) ؛ بر مشارکت سیاسی هواداران خود، برای انتخاب کاندیداهای اصلاح طلب ذیل لیست واحد اصلاح طلبی در سراسر کشور اصرار می‌کرد و برای چنین شرایط قابل پیش بینی و تکرار پذیر، کاندیداهای سیاسی و حزبی از قبل آماده می‌نمود و آنها را تشویق و تکلیف حزبی و جبهه‌ای به ثبت نام می‌نمود، در این صورت خیلی دستش خالی نبود و بر مبنای اصول حزبی و سیاسی، افراد مومن به گفتمان و مشی و مرام اصلاح طلبی را در سطح کشور حمایت می‌کرد، و این گونه جبهه اصلاحات دچار تفرقه و چند گانگی در ارائه لیست و پراکندگی آرا و حتی شکست سیاسی بدون برنامه نمی‌شد. 
زیرا اگر با برنامه وارد گود انتخابات می‌شد، درنهایت اگر شکست هم می‌خورد، می‌توانست در مجلس اقلیتی قوی تشکیل دهد و مثل حالا دچار بحران نمی‌شد. جنبش اصلاح طلبی هرچه می‌کشد، از دست این انحصارات درونی است و عملا اگر راه و روش درست سیاست ورزی را انتخاب نکند و صرفا به حداقل‌های حفظ قدرت در مسوولیت‌های کوچک بسنده کند از یک تفکر سیاسی ملی و آینده سازبه یک محفل سیاسی فاقد قدرت تصمیم گیری اقتضایی، و چانه زن تبدیل خواهد شد. 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1398/11/28 -  شماره 4612
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۱۷۴۸۷

شکست اصلاحات از فقدان برنامه

هوشنگ عطاپور

وقتی نگرانی‌ها را از بی عملی ناشی از وقت کشی‌های مصلحت گرایانه غیرسیاسی مشاهده می‌کنیم؛ اگر صادق باشیم باید بگوییم: 
حق با شماست. چون برخی سیاسیون چهارفصل که همیشه دنیال لابی گری مصلحت جویانه هستند؛ شورای اصلاحات و اصلاح طلبان صف را فقط برای پوستر چسباندن و تبعیت می‌خواهند و الا اگر این شورا در سطح ملی و محلی قوه عاقله سیاسی می‌داشت می‌بایست از اول سال جاری، پلان‌های یک و دو و سه را بر اساس شناسایی نیروهای خود در سطح کشور آماده می‌کرد و با توجه با شناختی که از معادله و موازنه قدرت در کشور داشت، مدیریت سیاست در عرصه داخلی را در حدود گفتمان اصلاحات در دست می‌گرفت تا یک ماه مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی این گونه دست خالی و مستاصل چشم و دیده به دهان سخنگوی شورای نگهبان نمی‌ماند. مگر جریان اصلاحات با اشخاص ستاره عینیت می‌یابد؟ پس در این صورت گفتمان اصلاح‌طلبی چه می‌شود؟ در کشورهای دموکراتیک، در حال حاضر بر گفتمان و مشی و مرام سیاسی تاکید می‌شود تا اشخاص چهره و ستاره! . به همین دلیل هم، اکنون افرادی نسبتا جوان رهبری احزاب و ریاست دولت‌های اروپایی را به دست گرفته‌اند که متوسط سن آنها معمولا به ۴۰ سال می‌رسد، بدون آن که تا قبل از آن، چهره مشهور سیاسی باشند. پس جریان سیاسی اصلاحات که هنوز به جای طرح و معرفی گفتمان اصلاح طلبی و برنامه‌های خود برای مشکلات سیاست داخلی و خارجی، دنبال اخذ صلاحیت آن هم به شیوه‌ای نادرست برای اشخاص مطرح و ستاره خود است، بدون آن که برنامه یا طرح (ب) برای خود داشته باشد، بدیهی است به راحتی توسط شورای نگهبان و نهادهای سیاسی رقیب می‌تواند با چالش روبرو شود. 
اما اگر به راستی به جای ستاره‌های خود، بر گفتمان اصلاح طلبی و برنامه‌های سیاسی خود در سطح ملی و محلی تاکید می‌کرد و ضمن عذرخواهی از ملت، به دلیل ناکارآمدی‌های دولت مورد حمایت خود، و تبیین علل بنیادین این ناکارآمدی به مردم (شرایط تحمیلی خارج از نهاد دولت) ؛ بر مشارکت سیاسی هواداران خود، برای انتخاب کاندیداهای اصلاح طلب ذیل لیست واحد اصلاح طلبی در سراسر کشور اصرار می‌کرد و برای چنین شرایط قابل پیش بینی و تکرار پذیر، کاندیداهای سیاسی و حزبی از قبل آماده می‌نمود و آنها را تشویق و تکلیف حزبی و جبهه‌ای به ثبت نام می‌نمود، در این صورت خیلی دستش خالی نبود و بر مبنای اصول حزبی و سیاسی، افراد مومن به گفتمان و مشی و مرام اصلاح طلبی را در سطح کشور حمایت می‌کرد، و این گونه جبهه اصلاحات دچار تفرقه و چند گانگی در ارائه لیست و پراکندگی آرا و حتی شکست سیاسی بدون برنامه نمی‌شد. 
زیرا اگر با برنامه وارد گود انتخابات می‌شد، درنهایت اگر شکست هم می‌خورد، می‌توانست در مجلس اقلیتی قوی تشکیل دهد و مثل حالا دچار بحران نمی‌شد. جنبش اصلاح طلبی هرچه می‌کشد، از دست این انحصارات درونی است و عملا اگر راه و روش درست سیاست ورزی را انتخاب نکند و صرفا به حداقل‌های حفظ قدرت در مسوولیت‌های کوچک بسنده کند از یک تفکر سیاسی ملی و آینده سازبه یک محفل سیاسی فاقد قدرت تصمیم گیری اقتضایی، و چانه زن تبدیل خواهد شد. 

 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد