هنگامیكه اتحادیه اروپا از زبان رانش اعلام كرد: پس از ۱۵ ماه مذاکرات فشرده در وین با اعضای توافق هستهای برجام و ایالات متحده «فرصت برای مصالحههای بیشتر بر سر مسائل مهم، به پایان رسیده است.» رئیس دولت موضوع مقاومت در برابر تحریمها را مطرح کرده و گفت: «مردم رسما اعلام میکنند میتوان با مقاومت تحریم را بیاثر کرد. بنابراین وظیفه خود میدانیم به خواست مردم، ایستادگی مقابل زیاده خواهان و مقابل نظام سلطه را در دستور کار قرار دهیم و از مواضع جمهوری اسلامیعقبنشینی نکنیم.» کارشناسان براین باورکه باید این گفتههای ابراهیم رئیسی را به بیعلاقگی ایران به پذیرش توافق احیای برجام تفسیر کرد. این اظهارات رئیسی بازتاب منفی فراوانی هم در داخل به دنبال داشت. بسیاری از كارشناسان و تئوریسینهای سیاسی میپرسند:واقعا دولت از كدام دسته از مردم پرسیده و این پاسخ را شنیده كه اینچنین محكم اعلام میكند مردم موافق این سیاست هستند؟ چگونه میشود مردمیكه حالا حتی دیگر توانایی سیر كردن شكم شان را از دست داده اند و طبق آمارهای رسمیدولت و در پی گران شدن ارزاق مرسوم سفره ایرانیان از جمله برنج و روغن و گوشت، به خوردن هر چه بیشتر نان روی آوردهاند، چگونه ممكن است چنین دیدگاه سیاسی داشته باشند؟ آن هم مردمیكه سالهاست شعار مقاومت از سوی مسئولان را میشنوند و از آن سو تقریبا هر روزه با مواردی همچون «سیسمونی گیت» و رسواییهای پیدا و پنهان مسئولان و فرزندانشان، زندگی، ازدواج و تحصیل در بهترین و مرفهترین كشورهای غربی و تفاوت وحشتناك زندگی مسئولان با مردم را میبینند و میشنوند و هیچ كاری از دستشان برنمیآید!
خوب است حالا كه دولت سیزدهم برخلاف تمامیوعدههایی كه به مردم داده بود، بحران شدید اقتصادی را بر آنان تحمیل كرده از زبان مردم سخن نگوید و بپذیرد كه این بحران در نتیجه بی كفایتی بسیاری از همین مسئولان دولتی است.