کد خبر: ۱۳۱۲۰۰

اخلاق، اقتصاد و چند خرده روایت...

عادل اعطا

یکم| اگر تا امروز می‌گفتند که اقتصاد به معنای «تعادل» است و به آسانی قبول می‌کردیم؛ این روزها به تجربه پی برده ایم که مفهوم اقتصاد در یک جامعه بحران زده که به اخلاقیات چندان پایبند نیستند و شاید فقط برای خالی نبودن عریضه و همراه کردن برخی افکار همسو با خود شعارهای اخلاق مدارانه می‌دهند، مفهوم اقتصاد چیز دیگری است. امروز با مرور خبرها و کمی‌گشتن در فضای مجازی، رفتارهای بهت آوری در بستر اقتصاد خواهیم دید که بیش از آنکه اقتصادی باشند غیراخلاقی هستند. این روزها پرسشی که بارها مطرح می‌شود این است که عملکرد پلیس امنیت اخلاقی طی سال‌های فعالیتش چطور بوده...و این رفتارهای ضد اخلاقی در اقتصاد شاید طنزی سیاه باشد و کنایه ای به عملکرد پلیس امنیت اخلاقی که توان خود را روی حجابی گذاشته که وجود یا عدم وجودش بیشتر درونزاست و از اعتقادات جامعه برمی‌خیزد و حال این نیروی انتظامی‌ناچار است تمام انرژی و امکاناتش را برای پاسخگویی و تبرئه خود در این زمینه صرف کند؛ این در حالی است که در این اقتصاد بحران زده - که محصول تحریم‌ها و ناتوانی در مدیریت در درون مرزهاست - نشان می‌دهد موضوعاتی چون امنیت اخلاقی در اقتصاد نیاز روز جامعه ماست.  
دوم| همزمان با واکنش‌های بسیار کاربران شبکه اجتماعی توییتر و داغ شدن هشتگ مرتبط با اتفاق رخ داده در گشت ارشادِ پلیس امنیت اخلاقی تهران، یکی  از کاربران توییتر پستی منتشر کرد با این مضمون که من.. فلانی، تولید کننده پوشاک...در اعتراض به این رخداد در تولیدات آینده کارگاه خود، دیگر البسه مرتبط با حجاب را تولید نخواهم کرد. این توییت در اندک زمانی بسیار بازخورد مثبت گرفت. بالای ۴ هزار لایک گرفت و در همین حدود بازنشر شد. اما شکل ارائه این توییت و وجود نشانی اینستاگرامی‌این مجموعه تولیدی باعث شد کنجکاوی عده ای از کاربران برانگیخته شود و موضوع را پیگیری کنند. تعداد زیادی از کاربران زیر این پست اشاره کردند که در صفحه اینستاگرامی‌این تولیدی اثری از تولید هیچ روسری، شال و چادر نیست و این کاربر که تولید کننده لباس‌های مجلسی است و هیچ لباس رسمی‌تولید نمی‌کند تنها به منظور بهره برداری از فضای احساسی جامعه توانسته برای تبلیغ محصولات خود، بیننده‌های بسیاری را به صفحه تجاری خود بکشاند...و این از نمونه‌های بارز بی اخلاقی در تبلیغات تجاری است. 
سوم| شما اعتماد کرده اید، پول‌های خود را در یک بانک گذاشته‌اید تا تنها خودتان مالک آنها باشید و در هر زمینه که تشخیص می‌دهید آنها را خرج کنید. کم کم بانک به بهانه حمایت از محیط زیست و کاهش مصرف کاغذ از شما می‌خواهد سعی کنید فیش کاغذی از فروشنده نگیرید و با پیامک رایگان الکترونیکی مطمئن شوید که فروشنده بیش از آنچه باید از حساب شما برداشت نکرده. شما هم می‌گویید چه خوب! به محیط زیست آسیب کمتری می‌رسد. بعد کم کم بانک برای این خدماتش یک سویه آبونمان سالانه می‌گذارد. شما هم می‌بینید مبلغ کمی‌است، می‌گویید اشکالی ندارد محیط زیست لااقل در امان می‌ماند. کمی‌که می‌گذرد بانک اعلام می‌کند برای تراکنش‌های تا سقف فلان پیامک ارسال نمی‌کنیم. ارزش اقتصادی ندارد. می‌گذری، اهمیت نمی‌دهی. بعد بانک طی پیامکی اعلام می‌کند بابت هر پیامک هر تراکنش ۹۰ تومان از پول‌های شما در بانک کسر می‌شود؛ و اینجاست که متوجه می‌شوی به خاطر حمایت از محیط زیست اکنون بانک دیگر شریک تجاری شماست و تو باید پول بدهی و او مشخص کند سال آینده کدام کفش یا لباس را بخری. اگر آقای بانک خوشش بیاید دیگر هر وقت دلش خواست دست می‌کند توی جیب شما و در هر زمینه که هوس کرد هزینه می‌کند. جالب اینکه پلیس امنیت اخلاقی همچنان گردن کلفت‌های اقتصادی را نمی‌بیند چون این گردن کلفت‌ها پشت میزهای بزرگ جا خوش کرده اند و کف خیابان نیستند. 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1401/6/30 -  شماره 5213
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۳۱۲۰۰

اخلاق، اقتصاد و چند خرده روایت...

عادل اعطا

یکم| اگر تا امروز می‌گفتند که اقتصاد به معنای «تعادل» است و به آسانی قبول می‌کردیم؛ این روزها به تجربه پی برده ایم که مفهوم اقتصاد در یک جامعه بحران زده که به اخلاقیات چندان پایبند نیستند و شاید فقط برای خالی نبودن عریضه و همراه کردن برخی افکار همسو با خود شعارهای اخلاق مدارانه می‌دهند، مفهوم اقتصاد چیز دیگری است. امروز با مرور خبرها و کمی‌گشتن در فضای مجازی، رفتارهای بهت آوری در بستر اقتصاد خواهیم دید که بیش از آنکه اقتصادی باشند غیراخلاقی هستند. این روزها پرسشی که بارها مطرح می‌شود این است که عملکرد پلیس امنیت اخلاقی طی سال‌های فعالیتش چطور بوده...و این رفتارهای ضد اخلاقی در اقتصاد شاید طنزی سیاه باشد و کنایه ای به عملکرد پلیس امنیت اخلاقی که توان خود را روی حجابی گذاشته که وجود یا عدم وجودش بیشتر درونزاست و از اعتقادات جامعه برمی‌خیزد و حال این نیروی انتظامی‌ناچار است تمام انرژی و امکاناتش را برای پاسخگویی و تبرئه خود در این زمینه صرف کند؛ این در حالی است که در این اقتصاد بحران زده - که محصول تحریم‌ها و ناتوانی در مدیریت در درون مرزهاست - نشان می‌دهد موضوعاتی چون امنیت اخلاقی در اقتصاد نیاز روز جامعه ماست.  
دوم| همزمان با واکنش‌های بسیار کاربران شبکه اجتماعی توییتر و داغ شدن هشتگ مرتبط با اتفاق رخ داده در گشت ارشادِ پلیس امنیت اخلاقی تهران، یکی  از کاربران توییتر پستی منتشر کرد با این مضمون که من.. فلانی، تولید کننده پوشاک...در اعتراض به این رخداد در تولیدات آینده کارگاه خود، دیگر البسه مرتبط با حجاب را تولید نخواهم کرد. این توییت در اندک زمانی بسیار بازخورد مثبت گرفت. بالای ۴ هزار لایک گرفت و در همین حدود بازنشر شد. اما شکل ارائه این توییت و وجود نشانی اینستاگرامی‌این مجموعه تولیدی باعث شد کنجکاوی عده ای از کاربران برانگیخته شود و موضوع را پیگیری کنند. تعداد زیادی از کاربران زیر این پست اشاره کردند که در صفحه اینستاگرامی‌این تولیدی اثری از تولید هیچ روسری، شال و چادر نیست و این کاربر که تولید کننده لباس‌های مجلسی است و هیچ لباس رسمی‌تولید نمی‌کند تنها به منظور بهره برداری از فضای احساسی جامعه توانسته برای تبلیغ محصولات خود، بیننده‌های بسیاری را به صفحه تجاری خود بکشاند...و این از نمونه‌های بارز بی اخلاقی در تبلیغات تجاری است. 
سوم| شما اعتماد کرده اید، پول‌های خود را در یک بانک گذاشته‌اید تا تنها خودتان مالک آنها باشید و در هر زمینه که تشخیص می‌دهید آنها را خرج کنید. کم کم بانک به بهانه حمایت از محیط زیست و کاهش مصرف کاغذ از شما می‌خواهد سعی کنید فیش کاغذی از فروشنده نگیرید و با پیامک رایگان الکترونیکی مطمئن شوید که فروشنده بیش از آنچه باید از حساب شما برداشت نکرده. شما هم می‌گویید چه خوب! به محیط زیست آسیب کمتری می‌رسد. بعد کم کم بانک برای این خدماتش یک سویه آبونمان سالانه می‌گذارد. شما هم می‌بینید مبلغ کمی‌است، می‌گویید اشکالی ندارد محیط زیست لااقل در امان می‌ماند. کمی‌که می‌گذرد بانک اعلام می‌کند برای تراکنش‌های تا سقف فلان پیامک ارسال نمی‌کنیم. ارزش اقتصادی ندارد. می‌گذری، اهمیت نمی‌دهی. بعد بانک طی پیامکی اعلام می‌کند بابت هر پیامک هر تراکنش ۹۰ تومان از پول‌های شما در بانک کسر می‌شود؛ و اینجاست که متوجه می‌شوی به خاطر حمایت از محیط زیست اکنون بانک دیگر شریک تجاری شماست و تو باید پول بدهی و او مشخص کند سال آینده کدام کفش یا لباس را بخری. اگر آقای بانک خوشش بیاید دیگر هر وقت دلش خواست دست می‌کند توی جیب شما و در هر زمینه که هوس کرد هزینه می‌کند. جالب اینکه پلیس امنیت اخلاقی همچنان گردن کلفت‌های اقتصادی را نمی‌بیند چون این گردن کلفت‌ها پشت میزهای بزرگ جا خوش کرده اند و کف خیابان نیستند. 

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد