یکی از علاقههای وافر و اولویتهای لازم شمرده شده برای همه رئیس جمهورهایی که در دهههای بعد از انقلاب دیده میشود حضور هر ساله در مجمع سالانه سازمان ملل است. به جز یک بار که طرح «گفت و گوی تمدنها»ی آقای خاتمیاز این تریبون مورد توجه جامعه بین الملل قرار گرفت، دستاوردی برای این سفرها نمیتوان نشان کرد.
در این میان، عموما رئیس جمهور میرود و جملات کلیشه ای کم و بیش یکنواختی را که در طی این سالیان چندان تغییر محتوایی در آنها دیده نمیشود، از رو برای حاضرانی که چندان توجهی هم نمیکنند میخواند. بعد، چند دیدار بی خاصیت با این رئیس و آن وزیر و نخست وزیر انجام داده و با دیدار ایرانیان ساکن آمریکا که گزینش شده هستند و نیز انجام یکی دو مصاحبه با رسانههای غربی، این سفر پر هزینه به پایان میرسد. البته گاهی حاشیهها بر متن همین سفرهای بی ثمر غلبه میکنند و مانند سخنرانی احمدی نژاد برای سالن خالی و یا رفتن خاتمیبه دستشویی برای پرهیز از رو در رو شدن با رئیس جمهور آمریکا و یا تعداد بسیار زیاد همراهان در سفر دیگری از همان احمدی نژاد، مدتها باعث تمسخر و مجادلههای بی سرانجام میشوند.
به هر حال، معلوم نیست وقتی رئیس جمهوری ایران قرار است هر ساله برود و در آنجا بر مواضعی پافشاری کند که نه مورد علاقه و توجه مخاطبینش هست و نه کسی آنها را جدی میگیرد، چرا همچنان آنها را تکرار میکند! معلوم نیست وقتی جمهوری اسلامیقطعنامههای همان سازمانی را که برای رفتن به سالن سخنرانیهایش چنین پر اشتهاست کاغذپاره میخواند و یا دیکته شده استکبار جهانی قلمداد مینماید، به چه منظور پا بر فرش آن میگذارد و خودش را برای سخنرانیهای تکراری در آنجا خسته میکند!