تلاش نظام برای آرام کردن معترضان با تریبون دادن به نمایندگان سه حزب اتحاد ملت (سعید شریعتی)، کارگزاران سازندگی (کرباسچی) و حزب ندا (شهاب طباطبایی) اگرچه خوب اما نسخه دیرهنگام است. با این توضیح مقدماتی باید گفت، مردم زمانی در خیابان فریاد میزنند که در تریبونهای رسمیکسانی را نمیبینند که صدای آنها باشد. توصیه کنیم تا این مسیر نه تنها مسدود نشود، بلکه به عرصههای دیگر قدرت هم تسری پیدا کند. در این میان، واقعیت این است آنها که در خیابان فریاد میزنند مطالباتی دارند. این مطالبات سالهاست که وجود دارد و از بین نرفته است. اتفاقا به مرور زمان متصلبتر و بستهتر شده است. بخشی از این مردم (فارغ از اینکه اکثریت باشند یا اقلیت) خواستار تغییراتی هستند. از صیانت در فضای مجازی و سرعت اینترنت گرفته، تا فشارهایی که در مورد پوشش و سبک زندگی اعمال میشود. در عین حال آنها هیچ کس را نمیبینند که در ساختار قدرت نگاه آنها را نمایندگی کند. حالا پاسخ به آنها چیست؟ آن قدر مطالبات آنها را نادیده بگیرد تا فراموش کنند؟ با ریاضت کشیدن اقتصادی آنها را به حداقلهای زندگی مشغول کند تا مطالبه آنها به فراموشی سپرده شود؟ یا اینکه میتواند دست برداشته و راه را برای حضور نمایندگان آنها (نمایندگانی از هر طیف و دسته که خود میخواهند) در قدرت و نهادهای رسمیباز کند. با افزایش رفاه اقتصادی و توسعه، دست از سیاستی که «تحریم را نعمت» میخواند، برداشته و رضایت شهروندان را به معنای امنیت و ثبات خویش فرض کند.
از سویی دیگر، نکته این است که آیا قصد دارد مطالبات مردم را (هرچند کوچک و هرچند محدود) نادیده بگیرد یا با برنامه ریزی بخشی از آنها را با ایجاد رضایت مندی از جبهه اعتراض و خشم به جبهه رضایتمندی یا دستکم خنثی شدن هدایت کند؟ ️باور کنید که حضور نمایندگان احزاب در رسانه ملی کار بسیار خوبی است، اما اگر این کار با حضور نمایندگان واقعی آنها که حرف و مطالبه مردم را بیان کنند، تداوم نداشته باشد و این تفکر به رسمیت شناخته نشود، تاثیرگذاری نخواهد داشت. مردم زمانی در خیابان اعتراض شان را فریاد نمیزنند که ببینند، کسانی هستند در تریبونهای رسمی، در نهادهای رسمیقدرت، این مطالبات را میدانند، درباره آن صحبت کرده و برای تحقق آنها تلاش میکنند. لذا مینشینند و منتظر به نتیجه رسیدن آن میمانند. اما اگر قرار باشد همچنان با تفکر برخی رسانهها، اعتراضات را به «این و آن» نسبت داده، خروجی آن فقط جارو کردن مشکل به زیر فرش است. کسانی که چنین توصیهای به حاکمیت میکنند، دوست آن نیستند.