برخی اینگونه تحلیل میکنند که سخنانی از این دست آغاز تغییراتی است؛ برخی هم معتقدند هیچ خللی در عملکرد گشت ارشاد نباید رخ دهد زیرا یک گام به پس نشستن به معنای عقبنشینی و در پی آن رسمیت بخشیدن به اعتراضات مردمی است. این گروه اینگونه میپندارند که اگر ساختار کشور یک قدم عقب نشیند باید سایر سنگرها را نیزیکی پس از دیگری رها کند، برای همین نه تنها در برابر حجاب اختیاری موضع سفت و سختی گرفته شده که سیستم حتی راضی به جمع آوری گشت ارشاد هم نیست. این موضوع را بارها در سخنان برخی مسئولان کشور شنیدهایم.
یک فعال سیاسی میگوید: عقلانیترین رفتار، همراهی و همگامی با اکثریت مردم است. این عمل، هم روح قانون اساسی را زنده میکند، هم روشی خردمندانه است. بسیاری از قوانین دستخوش تغییرات بوده و کم و زیاد شدهاند. قانون انتخابات چند بار تغییر کرده، قانون مطبوعات تغییر کرده، قانون مالیاتها عوض شده است. رویکردهای اصلی نظام در مسائل داخلی و خارجی به کرات تغییر کرده است، یکی از شعارهای بنیادین جمهوری اسلامی شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی بوده است. این شعار تبدیل به گرایش به شرق شده است. امام فرمودند آمریکا از شوروی بدتر، شوروی از امریکا بدتر، انگلیس از هردو بدتر. امروز اما برای مصلحت نظام با آمریکا در ۱+۵ توافق میکنیم با روسیه همان شوروی سابق عقد اخوت میبندیم با انگلیسها هم معامله میکنیم؛ بنابراین استراتژیهایی که در جمهوری اسلامی بوده به اقتضای شرایط زمانی تغییر کرده است. محمدصادق جوادیحصار خاطر نشان میکند: تغییر قانون یک امر عقلانی است. امام گفت میزان رای ملت است. رای ملت امروز بر این است که با رفتارهایی مثل برخوردهای گشت ارشاد موافق نیستند آنها آزادی و عدالت میخواهند. اصلاح قانون حجاب و جمع آوری گشت ارشاد نه تنها عقبنشینی نیست، بلکه مایه افتخار و پیشرفت نظام است که میگوید ما به حرف مردم گوش کردهایم. ما برای مردم سوریه کلی شهید دادیم آیا میتوانیم بگوییم، چون از شما دفاع کردیم شما باید ملزم به حجاب اجباری باشید؟ ما نمیتوانیم با استانداردهای چندگانه برخورد کنیم، تاکید میکنم تغییر در قانون حجاب عقبنشینی نیست پیشروی به سمت عدالتخواهی و خدمتگذاری به مردم است.
سازوکار تولید اعتراض در ایران، داخلی است
همچنین یک جامعه شناس معتقد است:جامعهای که تقریبا همه به اینترنت دسترسی دارند مثل گذشته زندگی نمیکنند. این جامعه ۴۳ سال رشد کرده و نمیتواند قالبهای یک سالگیاش را بپذیرد و حداقل خواستار گفتوگو کردن درباره آنهاست. محمد فاضلی میگوید: چند دهه تحریم، یک دهه رشد اقتصادی نزدیک به صفر، چند دهه تورم دورقمی، مشاهده زوال دستگاه اداری و خیلی عوامل دیگر باعث ناامیدی از آینده شده است. افراد جایگاه خود را در آینده، ناامیدکننده میدانند و به عوامل و فرآیند منجر به پیدایش این وضعیت معترضند. وضعیت کشور چهار دهه در حالت غیرمعمولی بوده است. این وضعیت اثرات بسیار ناخرسندکننده و آزاردهنده روانی و نوعی حس زندگی در تعلیق خلق کرده است. همین زندگی در تعلیق است که فرار سرمایه تا مهاجرت را هم خلق کرده است. این عواملی که گفتم هر قدر جلوتر آمدهایم، زخمهای کاریتری بر نسلهای جوانتر زده است. بحران بیکاری تحصیلکردگان دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ هم بود اما این پدیده برای نسلهای جدید بدتر شده است. این نسل در حالی زندگی ناامیدانهتری را تجربه میکند که به ابزارهای پیشرفته برای دیدن وضعیت جهان و مقایسه کردن وضع خودش هم مجهز شده است. این نسل به تصویری هر چند ناقص از امارات، چین، ترکیه و سایر کشورهای جهان هم دسترسی دارد. همه اینها ناامیدی و ناآرامی را تشدید میکند. این تحولات را کنار تغییرات اجتماعی جامعه ایران بگذارید. وی میافزاید: اگر سعی کنید لباس یک سالگی فردی را در ۴۳ سالگی به تن او کنید، نارضایتی و بدشکلی خلق میکند. جامعه ایران ۴۳ سال رشد کرده است. جمعیت از ۳۶ به ۸۵ میلیون رسیده، زنان تحصیلکرده شدهاند و در بازار کار و نظام اجتماعی حضور فعال دارند. همه اینها بدان معناست که مساله مهسا امینی- که خودش به تنهایی هم بسیار تلخ و رنجآور است - علاوه بر اهمیت خودش، نوعی سازوکار ماشه نیز بوده و هست. جامعه نارضایتیهای انباشته بسیاری دارد و شامل میلیونها چیزباخته ناامید است.