در این فضا برخی بر این باورند که اساسا باید پرونده مذاکرات اتمی ایران و غرب جهت احیای برجام را مختومه دانست و امید چندانی به تداومِ روند مذاکرات نداشت. موضوعی که به ویژه با توجه به بیرغبتی فعلیِ حاکم بر دولت آمریکا در رابطه با مذاکرات اتمی با ایران و به نوعی بسته شدنِ آنچه دریچه و فرصت مذاکرات و دستیابی به توافق در قالب معادله احیای برجام عنوان میشود، ابعاد جدی تری را نیز به خود میگیرد. جلال خوشچهره، نویسنده و تحلیلگر حوزه سیاست خارجی در مورد روند مذاکرات اتمی وین و سرنوشت نهایی توافق برجام میگوید: واقعیت این است که مذاکرات برجامی با ایران، از دستورکارِ واشینگتن خارج شده است. متاسفانه ما فرصتهای مختلفی در چهارچوب مذاکرات اتمی وین جهت حصول توافق با آمریکا و بهرهمندی از مزایای توافقی جدید داشتیم که البته نتوانستیم از آنها استفاده کنیم و فرصتها صرفا در حالتِ بالقوه خود باقی ماندند. به نظر من اساسا ما اراده لازم را جهت پیشبرد مذاکرات هم نداشتیم. حال اینکه چقدر از این فقدانِ اراده مربوط به طرف ایرانی بود و چقدر به آمریکا، قابل بحث است با این حال ارادهای که نمیخواست مذاکرات به سرانجام و نتیجه برسد در نهایت غالب شد و موقعیت برتر را کسب کرد و به نظر من اکنون دیگر جای این نیست که بگوییم مثلا آمریکا تداوم مذاکرات را به بعد از انتخابات میاندورهای کنگره و یا دیگر مسائل شبیه به آن موکول کرده است.در این چهارچوب، همانطور که پیشتر نیز گفتم، واقع بینانه است اگر بپذیریم که دستورکارِ مذاکره با ایران دیگر جزو اولویتهای اساسی دولت بایدن نیست و در عین حال اتحادیه اروپا نیز برخلاف برخی تحلیل و تفسیرهای جناحهای ایده آلیست و تندرو (در کشورمان) که تاکید داشتند اروپا در سایه تحریمهای انرژی روسیه، شدیدا به توافق با ایران نیاز دارد، اکنون به وضوح میبینیم که این گزاره نیز غلط بوده است.
همین حالا نیز قیمت هر بشکه نفت برنتِ دریای شمال کاهش پیدا کرده و در عین حال شرکتهای مهم انرژی غربی نظیر شِل در میادین انرژی منطقه خاورمیانه نظیر میادین گازی قطر، قراردادهای قابل توجهی را جهت توسعه فعالیتهای انرژی به امضا رسانده اند و در این فضا عملا برنامه ریزیهای منسجمی جهت جبرانِ تحریمهای انرژی روسیه نیز در حال انجام است. مسالهای که گزاره نیاز غرب به منابع انرژی ایران در شرایط کنونی را تا حد زیادی بیاعتبار میسازد.او با اشاره به مختومه شدنِ پرونده مذاکرات افزاید:ما فرصت برای مذاکره را از دست داده ایم و شوربختانه کسانی که مخالفِ مذاکرات بودند چه در داخل و چه خارج و به طور خاص تندورهای داخلی و خارجی، عملا در یک نوع از هم پوشانی مواضع با یکدیگر، توانستند مانع تراشیهای قابل توجهی را در مسیر مذاکرات اتمی وین ایجاد کنند و فرصتهایی که بویژه در سمتِ ایران امکان وجود و تحقق داشت تا ما بتوانیم از آنها بهرهمند شویم را سوزاندند و در پروژه خود موفق نیز شدند.حال در این فضا شاید تهران بگوید که آماده مذاکرات هستیم با این حال، ما در عمل چیزی را مشاهده نمیکنیم. به عنوان مثال در جریان سفر اخیر رئیسجمهور کشورمان به نیویورک جهت شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد شاهد بودیم که مسئول ارشد تیم مذاکراتی ما نیز با ایشان در نیویوک حضور داشتند با این حال رایزنیهای آنها کمترین دستاوردها را به همراه داشت و به طور خاص علی باقریکنی در این زمینه کنشگری موثری را از خود نشان نداد. به هر حال آنچه واقعی و قابل شناسایی است این نکته است که مذاکرات برجامی از دستورکار خارج شده است. اگرچه اروپاییها هنوز دست و پاهایی برای تداوم مذاکرات میزنند با این حال نَه ابتکار تازهای مطرح شده و نَه پیشنهاد تازهای وجود دارد و نَه اساسا رغبتی جهت به نتیجه رسیدنِ مذاکرات قابل مشاهده است.خوش چهره به اشتباهات محاسباتیِ قابل توجه از سوی تیم مذاکراتی کشور اشاره میکند و میگوید: یعنی کسانی که تمام تخم مرغهای خود را در سبد سیاستهای روسیه گذاشته بودند و فکر میکردند که جنگ اوکراین و نیازِ غرب به گاز و نفت در زمستان سبب میشود که اروپا و آمریکا در مواضع خود در قبال ایران تعدیلهایی را انجام دهند و امتیازاتی را به کشورمان بدهند و درست به همین دلیل نیز آنها سیاست صبر را پیشه کردند، اکنون میبینند که اساسا این نوعِ نگاه هیچ دستاورد مثبت و قابل ذکری را برای ایران به همراه نداشته است و حتی اهرم انرژی ما را به واسطه رویههای روسیه در ورود گسترده و بیقاعده به حوزه فروش منابع انرژیِ تحریم شده، به نحوی منفی تحتالشعاع قرار داده است.به طور کلی، چنان تخم مرغها در سبد روسیه قرار گرفت که میبینیم در شریط کنونی که روسها به شدت درگیر جنگی فرسایشی با اوکراین شده اند، حتی هند و پاکستان به عنوان متحدان راهبردی این کشور، در جریان نشست اخیر سازمان همکاریهای شانگهای، مرزی بندی خود را با روسیه نشان دادند و این وسط ما بودیم که میتوانستیم با ایجاد نوعی موازنه در روابط خارجی خود، بهترین بهره را ببریم. با این حال کسانی که محاسبه میکردند اگر ما صرفا روی روسها قمار کنیم و این موضوع منجر به تسلیم شدن اروپا و آمریکا در برابر ما خواهد شد، عملا شکستِ تئوریهای خود را دیدند.
من امیدوار هستم که این نیروهای روسوفیل/روسیه دوست مسئولیتِ رفتاری که داشتند و همچنین پیامدهای آن را برعهده بگیرند. به هر حال آنچه که مشخص است این نکته است که فرصتِ مذاکرات برجامی از دست رفته و حتی اگر قرار باشد مذاکراتی نیز انجام بگیرد، اساسا جهت حصول توافقی در راستای نسخه اولیه توافق برجام که در سال ۲۰۱۵ حاصل شد، نخواهد بود و چهارچوبهای به کل متفاوتی را در مقایسه با آن خواهد داشت. در این راستا، من به هیچ عنوان اوضاع را خوب نمیبینم. این نکته مدتهاست روشن شده که طرف اصلیِ معادله برجام برای ایران، برخلاف آنچه جریانهای تندروی داخلی میگفتند، آمریکا است. چندین دور مذاکرات اتمی وین نیز به خوبی این مساله را ثابت کرده است. جالب اینکه ما با طرف اصلیِ خود وارد مذاکرات مستقیم نیز نشدیم و کار را به واسطههایی نظیر روسیه و چین و اروپا سپردیم. این اساسا در تاریخ دیپلماسی نمونهای خاص است. در واقع ما با طرف اصلی خود میخواهیم به توافقی برسیم، اما با آن مذاکره مستقیم نمیکنیم.