سالهاست راجع به مهاجرت سیستان و بلوچستانیها به استان گلستان صحبت میشود. مهاجرت؛ پدیدهای که به ناچار رخ میدهد. هیچ کس حاضر نیست شرایط خوب و مطلوبش را پشت سر بگذارد، همه چیز را رها کند و برود. اگر مهاجرت، چه درون مرزی و چه برون مرزی زیاد است، نشان از نامطلوب بودن بسیاری از عوامل است که سبب ترک وطن میشود. سیستان و بلوچستان که خود پر از مشکل و آسیب است، جایی مناسب برای زندگی به نظر نمیرسد و مردم راه نرفتهای را در پیش میگیرند بلکه خوشبخت شوند. به گفته اردشیر گراوند، سیستان و بلوچستانیها بیشتر راغب هستند به استانهای یزد، گلستان، کرمان و خراسانهای جنوبی و رضوی مهاجرت کنند تا بتوانند از بسیاری از سختیهایی که در استان خودشان وجود دارد دور شوند و با سختیهای جدیدی در غربت، دست و پنجه نرم کنند. مردم محلی گنبد کاووس میگویند که مهاجرانی که از سیستان و بلوچستان برای کار به حاشیه این شهر میروند، آنجا را درگیر آسیبهایی همچون اعتیاد، کشفیات بالای مواد مخدر، تکدی گری و...مواجه میکنند. اردشیر گراوند، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی با اشاره به اینکه مهاجرت از سیستان و بلوچستان به گلستان، قدمتی تاریخی دارد و به اوایل دوره پهلوی بر میگردد، گفت: اساسا از آنجایی که گلستان مرکز کشت و کار گسترده بوده، همیشه نیروی کارش را از جنوب شرق کشور تامین میکرده و هنوز هم به همین شکل است. علت آن است که سطح زیرکشت آنجا بسیار بالاست و کشت و کار مرسوم آنجا، به گونه ای بوده است که ترکیب خانوار را میپسندیده است. به این معنا که در دشتهای گرگان و گنبد، کشت پنبه، چغندر و...رایج بوده و کمتر برنج میکاشتند. مردان بیشتر برای آبیاری، شخم، کاشت و داشت فعالیت میکردند و برداشت بر عهده زنان بود. این از زمان پهلوی دوم رشد بالایی داشته است.
وی افزود: الان محلههایی در حاشیه شهر گنبد کاووس وجود دارد به نام سیستانیها، زابلیها، افغانیها و...که هنوز هم مهاجرتها به این استان ادامه دارد. مهاجرت به سبب تامین نیروی کار را در هر جای دنیا میتوانید ببینید؛ ولی این موضوع مشروط است به این که آنها بتوانند در آن نظام فرهنگی-اجتماعی، جذب شوند. بعضی وقتها، حجم این مهاجرت از حالت متعادل خارج میشود و متناسب با قدرت جذب آن جامعه پیش نمیرود و وقتی، جامعه محلی آنها را نمیپذیرد این میشود که مهاجران یک محله جداگانه را تشکیل میدهند که میتواند پر آسیب باشد؛ ولی اگر مهاجران با همه مسائلشان جذب جامعه مقصد شوند خیلی آسیب جدیای در پی نخواهد داشت. گراوند تاکید کرد: علت اصلی اغلب مهاجرتها، مسائل اقلیمیاست. در این مورد خاص، گلستان، یک سرزمین دارای نعمت است که کشت و کار در آن توسعه پیدا کرده و این مهم، اشتغال زایی زیادی را در پی خواهد داشت که نیروی انسانیاش از طریق همین مهاجرتها تامین شده است. از سویی دیگر، جامعه محلی سیستان و بلوچستان، نتوانسته برای نیروی انسانی جوان خودش در محیط خودش اشتغال ایجاد کند و این سبب مهاجرت میشود. نیروی کار سیستان و بلوچستان، اغلب به شرق گلستان، یزد، کرمان و خراسان جنوبی و رضوی مهاجرت میکنند. این جامعه شناس در پاسخ به اینکه گلستان نیز درگیر مشکلاتی آبی است؛ آیا این ممکن است باعث شود که مهاجران سیستان و بلوچستانی از این استان خارج شوند یا خیر؟ گفت: شهرهای مقصد، هر چقدر هم مسئله داشته باشند، باز هم مسئله اش به پیچیدگی سیستان و بلوچستان نیست. آنجا علاوه بر اینکه آب ندارد، طوفانهای شن، فقر، قاچاق و...را دارد. گلستان نزدیک به دریا است و هوایش هم یک امنیت نسبی دارد و نمیتوان گفت وقتی گلستان با معضل آب مواجه شود، سیستان و بلوچستان برای مهاجران جذاب میشود؛ چرا که اگر گلستان دچار تنش آبی شود، به همان نسبت بلکه بیشتر، سیستان و بلوچستان نیز دچار تنش میشود. گراوند افزود: از آنجایی که بیشتر مهاجران سیستان و بلوچستان، از قشر کارگر و کشاورز هستند، حاشیههایی در اطراف شهر شکل دادند که خودشان بیشتر با هم اخت میشوند؛ چراکه سبک زندگی شان با هم تفاوت معناداری دارد و قاعدتا جذب آن جامعه نمیشوند. وقتی دو جامعه میتوانند با هم ارتباط داشته باشند که ازدواج بین دو طرف رقم بخورد. وقتی ازدواج مخدوش میشود، مهاجران فقط در حوزه کاری با هم تعامل خواهند داشت.