کد خبر: ۱۱۶۶۰۳

دعوای طلبگی؟!

محمد توکلی

عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان در واکنش به جدال لفظی و مکتوب بی‌سابقه میان آقایان محمد یزدی و آملی لاریجانی این موضوع را یک «دعوای طلبگی» نامیده است.
اندکی پس از این اظهارنظر آقای سخنگو همین دیدگاه تبدیل به محور اصلی تحلیل‌های جریان رسمی از واقعه اخیر شد و اندک اندک شاهد آن هستیم که چهره‌ها و رسانه‌های جریان اصولگرا سخنرانی رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه و نامه‌ رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام که هر یک علاوه بر ادبیات بسیار تند آن حاوی اتهاماتی علیه دیگری بود را در حد یک اختلاف نظر معمولی و به قول سخنگوی شورای نگهبان «دعوای طلبگی» فرومی‌کاهند.
این هم انتخابی‌ست؛ انتخابی که بر اساس آن به جای پذیرش واقعیت‌ها، آن‌ها را قلب می‌کنند، اتهام‌زنی دو عضو شورای نگهبان علیه یکدیگر را اختلاف نظری عادی میان دو عضو شورا توصیف می‌کنیم و در نهایت هم مانند همیشه هر آنچه هست و نیست را به گردن «دشمن» خواهیم انداخت.
چنین رویکردی همچون داروهای مُسکّن عمل خواهد کرد؛ چند صباحی درد را کاهش می‌دهد اما درمان هیچ دردی نخواهد بود. مشکل بزرگتری که چنین نگاهی به مسائلی مانند آنچه اخیراً میان این دو فقیه شورای نگهبان رخ داد پدید خواهد آورد این است که راه‌حل‌های ارائه شده برای حل مسئله نیز به دلیل فهم نادرست از مسئله ناکارآمد خواهد بود. به‌عنوان مثال می‌توان به واکنش‌هایی که آیت‌اله مکارم شیرازی، نوری همدانی و احمد جنتی و یا حتی سیاسیونی مثل احمد توکلی و علی مطهری به این اتفاق نشان دادند توجه کرد. راه‌حل پیشنهادی همه این افراد با اندک تفاوت‌هایی آن است که آقایان درگیری‌های خود را به دور از چشم مردم برده و در همان جلساتی که شفافیت عنصر غایب آن بوده و غیر شیشه‌ای است مشکلات خود را با هم حل کنند. چنین راه‌حل‌هایی در نگاه نخست موجه هم هستند و می‌توان با توجیهاتی نظیری «کاهش التهابات سیاسی موجود در جامعه»، «جلوگیری از سوءاستفاده دشمنان» و مانند این موارد با آن همراه شد اما در لایه زیرین این پیشنهادها فرار از شفافیت و نامحرم دانستن مردم مشهود است.
سال‌هاست که کسر قابل توحهی از حقودانان و فعالان سیاسی خواستار انتشار متن مذاکرات شورای نگهبان هستند تا مشخص شود که حضرات حقوقدان و فقهای شورای نگهبان با چه سازوکاری و چگونه درباره مصوبات مجلس و صلاحیت نامزدهای انتخابات تصمیم‌گیری می‌کنند؟! با توجه به بخش‌هایی از نامه رییس سابق قوه قضاییه می‌توان به این نتیجه رسید که اگر مذاکرات شورای نگهبان همچون مذاکرات مجلس با شفافیت منتشر می‌شد سیاست در ایران مسیری دیگر را می‌پیمود.
کوتاه سخن آن که ‏می‌توان این جدال شیخین را بهانه‌ای کرد برای اصلاح خطاهایی که کار را به اینجا رسانده است؛ می‌شود هم مانند موارد مشابهی که در گذشته رخ داده است همه را به سکوت مصلحت‌آمیز دعوت کرد وهمه‌اش را به گردن «دشمن» انداخت.راه نخست درمانی‌ست که شاید با درد و‌خونریزی همراه باشد و راه دوم داروی مُسکّنی‌ست که چند صباحی درد را فراموش کنیم. ما هم که همگی اهل مُسکّن هستیم!

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد
1398/5/30 -  شماره 4495
جستجو
جستجو
بالای صفحه
کد خبر: ۱۱۶۶۰۳

دعوای طلبگی؟!

محمد توکلی

عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان در واکنش به جدال لفظی و مکتوب بی‌سابقه میان آقایان محمد یزدی و آملی لاریجانی این موضوع را یک «دعوای طلبگی» نامیده است.
اندکی پس از این اظهارنظر آقای سخنگو همین دیدگاه تبدیل به محور اصلی تحلیل‌های جریان رسمی از واقعه اخیر شد و اندک اندک شاهد آن هستیم که چهره‌ها و رسانه‌های جریان اصولگرا سخنرانی رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه و نامه‌ رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام که هر یک علاوه بر ادبیات بسیار تند آن حاوی اتهاماتی علیه دیگری بود را در حد یک اختلاف نظر معمولی و به قول سخنگوی شورای نگهبان «دعوای طلبگی» فرومی‌کاهند.
این هم انتخابی‌ست؛ انتخابی که بر اساس آن به جای پذیرش واقعیت‌ها، آن‌ها را قلب می‌کنند، اتهام‌زنی دو عضو شورای نگهبان علیه یکدیگر را اختلاف نظری عادی میان دو عضو شورا توصیف می‌کنیم و در نهایت هم مانند همیشه هر آنچه هست و نیست را به گردن «دشمن» خواهیم انداخت.
چنین رویکردی همچون داروهای مُسکّن عمل خواهد کرد؛ چند صباحی درد را کاهش می‌دهد اما درمان هیچ دردی نخواهد بود. مشکل بزرگتری که چنین نگاهی به مسائلی مانند آنچه اخیراً میان این دو فقیه شورای نگهبان رخ داد پدید خواهد آورد این است که راه‌حل‌های ارائه شده برای حل مسئله نیز به دلیل فهم نادرست از مسئله ناکارآمد خواهد بود. به‌عنوان مثال می‌توان به واکنش‌هایی که آیت‌اله مکارم شیرازی، نوری همدانی و احمد جنتی و یا حتی سیاسیونی مثل احمد توکلی و علی مطهری به این اتفاق نشان دادند توجه کرد. راه‌حل پیشنهادی همه این افراد با اندک تفاوت‌هایی آن است که آقایان درگیری‌های خود را به دور از چشم مردم برده و در همان جلساتی که شفافیت عنصر غایب آن بوده و غیر شیشه‌ای است مشکلات خود را با هم حل کنند. چنین راه‌حل‌هایی در نگاه نخست موجه هم هستند و می‌توان با توجیهاتی نظیری «کاهش التهابات سیاسی موجود در جامعه»، «جلوگیری از سوءاستفاده دشمنان» و مانند این موارد با آن همراه شد اما در لایه زیرین این پیشنهادها فرار از شفافیت و نامحرم دانستن مردم مشهود است.
سال‌هاست که کسر قابل توحهی از حقودانان و فعالان سیاسی خواستار انتشار متن مذاکرات شورای نگهبان هستند تا مشخص شود که حضرات حقوقدان و فقهای شورای نگهبان با چه سازوکاری و چگونه درباره مصوبات مجلس و صلاحیت نامزدهای انتخابات تصمیم‌گیری می‌کنند؟! با توجه به بخش‌هایی از نامه رییس سابق قوه قضاییه می‌توان به این نتیجه رسید که اگر مذاکرات شورای نگهبان همچون مذاکرات مجلس با شفافیت منتشر می‌شد سیاست در ایران مسیری دیگر را می‌پیمود.
کوتاه سخن آن که ‏می‌توان این جدال شیخین را بهانه‌ای کرد برای اصلاح خطاهایی که کار را به اینجا رسانده است؛ می‌شود هم مانند موارد مشابهی که در گذشته رخ داده است همه را به سکوت مصلحت‌آمیز دعوت کرد وهمه‌اش را به گردن «دشمن» انداخت.راه نخست درمانی‌ست که شاید با درد و‌خونریزی همراه باشد و راه دوم داروی مُسکّنی‌ست که چند صباحی درد را فراموش کنیم. ما هم که همگی اهل مُسکّن هستیم!

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سیستم منتشر خواهند شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهند شد
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهند شد